روایت شهیدی که 16 سالگی به جبهه رفت و 40 سال بعد بازگشت

به گزارش رکنا از اصفهان، همه آدم‌ها قدر و معنی ساعت‌ها و روزها و سال‌ها را نمی‌دانند، همه درک نمی‌کنند گذشت ایام چه معنایی دارد؛ آن هم ۴۰ سال. تصورش هم سخت است که روزی فرزندت را با عشق از زیر قرآن رد و راهی میدان رزم کرده باشی و پس از شهادت، پیکرش را نبینی تا بتوانی وقتی دلتنگش شدی بر سر مزارش بروی و روح و جانت را آرام کنی، اما آنچه سخت‌تر است برای یک مادر اینکه ۳۹ سال چشم انتظار بازگشت پیکر فرزندت روزها و ماه‌ها و سال‌ها را پشت سر بگذاری اما خبری از تفحص فرزند شهیدت نشود و در غم دوری از پیکر پاک فرزندت چشم از دنیا فرو ‌بندی و دیدار را به قیامت موکول می‌کنی، آری فقط چنین مادری است که معنی سال و روز و ماه را درک می‌کند.

پیکر مطهر سه تن از شهدای مفقودالاثر اصفهانی که در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به فیض عظیم شهادت نائل آمده بودند، با تلاش گروه‌های تفحص شهدا کشف و از طریق پلاک هویت شناسایی شدند.

نام این شهدای سرافراز «شهید فریدون ابراهیمی» فرزند محمود، «شهید محمود دهقانی پوده» فرزند محمد و «شهید حسینعلی شاهچراغی» فرزند فرهاد است.

خبر شناسایی این سه شهید با حضور سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به اطلاع خانواده‌های آن‌ها بعد از ۳۹ سال چشم‌انتظاری داده شد.

شناسایی پیکر شهید مفقودالاثر شهید حسین‌علی شاهچراغی

پیکر شهید حسین‌علی شاهچراغی فرزند فرهاد متولد ۲۳ شهریور ۱۳۴۵ که در عملیات والفجر مقدماتی در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ در منطقه فَکه به فیض شهادت نائل شده بود از طریق پلاک هویت شناسایی شد؛ به گفته سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودان ستاد کل نیروهای مسلح، به تازگی، ۷۲ شهید شناسایی شده‌اند که به زودی در استان‌های گوناگون تشییع می‌شوند.

این شهید در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام و در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید، اما پیکر مطهرش به کشور بازنگشت و در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت. طی عملیات تفحص اخیر پیکر مطهر این شهید توسط اعضای کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کاوش شده و توسط مدارک شناسایی، احراز هویت شد.

انگار انتظار دیدن برادر با بازگشت پیکر پس از ۴۰ سال هنوز هم ادامه دارد، برای خواهری که برادر را سرچشمه عشق می‌دید این انتظار هیچ‌گاه پایان نیافته و نمی‌یابد؛ بلکه هر لحظه‌اش همچون دردی عمیق بر جانش می‌نشیند؛ حالا بعد از ۴۰ سال از آخرین باری که خانواده شاهچراغی فرزندشان را راهی جبهه کردند و بعد از مدتی خبر شهادتش را شنیدند، می‌گذرد.

یداله شاهچراغی، برادر شهید حسین‌علی شاهچراغی، همزمان با پیدا شدن پیکر برادر شهیدش گفت: از طرف ستاد معراج شهدا چند روز قبل تماس گرفتند و گفتند، می‌خواهند دیداری با پدر شهید داشته باشند تا اینکه صبح شنبه اطلاع دادند که حدود ساعت یازده می‌آیند.

وی با بیان اینکه تماس گرفتند که باید به دیدار چند شهید بروند و ساعت سه و نیم عصر می‌آیند، ادامه داد: عصر که آمدند سردار باقرزاده به همراه فرماندار، فرمانده سپاه، رئیس بنیاد شهید شهرضا و دو فرزند شهید قبادپور از شهدای امنیت آمدند.

بردارد شهید شاهچراغی که در آن لحظه از تفحص برادر شهیدش بی‌خبر است، درباره تحوه اطلاع از تفحص پیکر بردارش می‌گوید: در این دیدار درباره شهدا و انقلاب صحبت شد و سردار باقرزاده سؤال کردند چند خواهر و بردار هستید که گفتم ۹ نفر اما در اصل ۱۰ نفر هستیم و می‌دانیم شهیدمان زنده است همان طور که در قران گفته شده است، اما الان ۹ نفر هستیم.

وی ادامه داد: سردار باقرزاده سراغ مادر را گرفتند، گفتم حدود ۱۰ ماه پیش فوت کردند، بعد از آن فرزند شهید قبادپور متنی را خواند که شهید شما پیدا شده و بعد هم کلیپی از تفحص گذاشتند و این کلیپ موقعی را نشان می‌داد که پلاک شهید پیدا شد و از طریق آزمایش DNA که از پدر و مادرم گرفته بودند، تشخیص داده شد.

اما ایام قبل از عید پیکر پاک این شهید تفحص شده و قرار بود در ماه رمضان تشییع شود که انجام نشد و همزمان با شهادت امام جعفر صادق(ع) صبح جمعه تشییع شهید در شهرضا انجام می‌شود.

روایت بی‌قراری برادر برای اعزام به جبهه و مخالفت پدر و مادر

وی به ۴۰ سال قبل باز می‌گردد به زمانی که برادرش در سن ۱۶ سالگی تصمیم گرفت به جبهه برود و ادامه می‌دهد: پس از اینکه خودم از جبهه آمدم، حسینعلی خیلی بی‌قراری می‌کرد و خیلی اصرار داشت به جبهه برود و هر روز در خانه اصرار و به پدر و مادرم التماس می‌کرد و حتی چند روز بود که غذا نمی‌خورد تا یک روز مادرم به پدرم گفت مرد بگذار برود، حسین شوق رفتن دارد و پیش ما ماندنی نیست و پدرم اجازه داد.

شاهچراغی ادامه داد: وقتی پدرم اجازه به او داد، موقع ناهار بود، حتی ناهار هم نخورد و به مرکز سپاه برای ثبت‌نام رفت و در مهر ماه بود که برای آموزش رفت و اواخر دی ماه بود که تحت عنوان نیروهای بسیجی به جبهه اعزام شد و در شب عملیات والفجر مقدماتی که مرحله اول ۲۰ بهمن ۱۳۶۱ انجام شد، وارد عملیات شدند و روز ۲۱ بهمن ماه طبق گفته‌های هم‌رزمانش برادرم به شهادت رسید.

انتظار ۳۹ ساله مادر برای بازگشت پیکر فرزند شهیدش

برادر شهید شاهچراغی از انتظار ۳۹ ساله مادرش می‌گوید که در نهایت بعد از این مدت چشم از دنیا فرو می‌بندد.

وی می‌گوید: ما همیشه جای برادرم را خالی می‌دانستیم و منتظرش بودیم و هر موقع سفره‌ای پهن می‌کردیم جای ایشان را خالی می‌گذاشتیم ولی از امروز دیگر یقین پیدا کردیم جایی که برای ایشان خالی می‌گذاشتیم، ملائک پر کردند.

بردار شهید شاهچراغی ادامه می‌دهد که برادرم ۱۶ سالش بود که به جبهه رفت، حتی وصیت‌نامه هم نوشت، بعدم هم که کوله پشتی‌اش را که آوردند، وصیت‌نامه‌اش در آن بود و برادرم با خون آن را امضا کرده بود و در حال حاضر تحویل بنیاد شهید است.

وی می‌گوید برادرم در وصیت‌نامه‌اش تأکید بر پشتیبانی از ولایت فقیه و حجاب کرده بود و نوشته بود، ای خواهران من بدانید حجاب شما از خون من رنگین‌تر است، حجاب شما پشتوانه محکم‌تری از خون من برای انقلاب است و بر حق‌الناس نیز در وصیت‌نامه خود تأکید کرده بود.

پرداخت ۱۰ هزار تومان برای دینی که حسینعلی به مدرسه علمیه و جبهه داشت

بردار شهید شاهچراغی با بیان اینکه در وصیت‌نامه شخصی‌اش تأکید کرده بود که ۵ هزار تومان به تکیه اولیا بدهید چون سه ماه آنجا درس طلبگی خوانده بود و نوشته بود که وقت‌شان را گرفتم و ۵ هزار تومان هم به دولت کمک کنید چرا که غذای جبهه را خوردم، آن زمان ۵ هزار تومان خیلی بود و ایشان تأکید کرده بود این ۵ هزار تومان را بدهیم و پدرم دین برادرم را ادا کرد.

وی با اشاره به حس و حال خانواده و پدرش در زمان اعلام پیدا شدن پیکر برادرش می‌گوید: بعد از اینکه خبر پیدا شدن پیکر برادرم را اطلاع دادند، در همان لحظه به سردار باقرزاده گفتم تا الان برای ما شهید گمنام بود و مانند حضرت زهرا(س) مخفی بودند از الان برای ما وضعیت عوض شد.

برادر شهید شاهچراغی ادامه داد: ما خادم شهدا بوده‌ایم و هستیم و افتخار می‌دانیم که خانواده شهید هستیم و امیدواریم راهش را ادامه دهیم، ۹ خواهر و برادر هستیم و همه آماده جانفشانی در راه انقلاب و نظام هستیم.

وی از حس پدرش در لحظه شنیدن پیدا شدن پیکر فرزندش بعد از ۴۰ سال گفت که دوست داشت قبل از اینکه مادر حسینعلی فوت کند، این اتفاق افتاده بود و این لحظه را می‌دید که سردار باقرزاده گفت، قبل از اینکه ما اعلام کنیم این دو به همدیگر رسیده‌اند.

درد دوری برای همه غم‌انگیز است اما دوری که می‌دانی پس از ۴۰ سال چشم انتظاری باید پیکر مطهر فرزندت را به خاک بسپاری، دوباره غم سنگینی بر دل می‌گذارد، چشم انتظاری که باعث شود دوباره بتوانی عزیزت را در آغوش بگیری خیلی متفاوت‌تر از پیکر مطهر شهیدی است که تنها  نشانی بازگشتش «پلاک» است.

اصفهان -بهمن راعی