۱۰روز گردش برای اثبات عقب ماندگی گردشگری اردبیل کافی است

انگیزه یادداشت بنده این بار بر روی نقطه ضعف هایی که فقط با قیاس کوچکی می شود به آن پی برد و امید به این داشت که مدیران گردشگری استان نیم نگاهی هم به این مسایل بیندازند .

با شیوع پدیده کرونا گردشگری دچار آسیب شدیدی شد و گردشگر و فعالیت های گردشگری را به رکود واداشت و سفرها نیز از چهارچوب قبلی خارج شدند ،ولی با فروکش کردن اپیدمی و آگاهی بیشتر مردم نسبت به خود کنترلی ها زمینه سفر ها مهیا شده و من نیز این فرصت را پیدا کردم تا راهی سفری چهار هزار کیلومتری شوم .

این سفر نسبتا طولانی برای من بعد از مدت ها تغییرات و تحولات انجام گرفته شهرهای گردشگری بسیار دلچسب و آموزنده بود که امروز به آن ریز تر شده و به جزییات آن می رسیم .

سرعین به شیراز ؛

در تمام دنیا تعریف پیشرفت را از حمل و نقل شروع می کنند ،از گذشته های دور زمانی که انسان توانست  چهارپایان و مراکب  را به خدمت گمارد و کالای خود را از شهری به شهر دیگر ببرد پیشرفت آن شهر شروع شد و خوشبختانه ایرانیان نیز در این امر همیشه پیشرو بوده اند و تاریخ نیز بر آن صحه می گذارد .

تاسف اول همین مسیرهای تردد استان اردبیل است که متاسفانه هیچ کدام از راه های منتهی به آن آزاد راه نبوده و حتی صدای صوت قطار نیز انگار میل آمدن به گوش های ما ندارد .

این اولین نکته ای است که خیلی به ذوق مان می زند ، بدون شک کتمان اقدامات انجام گرفته مسئولین نیستم ولی این اولین نقطه حرکت به سمت شیراز است چرا که بعد از سرچم دیگر راه های منتهی به شهرهای گردشگری ایران یا اتوبان است یا آزاد راه .

به دلیل اینکه بنده هدفم رسیدن به شیراز بود و در راه برگشت سفر اصلی خود را شروع کنم فقط به جاده دوبانده سرچم تا شیراز در مقدمه بسنده می کنم .

بدون شک مسیر استان قم به اصفهان و شیراز دیده اید که چقدر بیابانی است و هوای گرم آن نیز بد به ذوق می زند ،حال اینکه مسیر اصفهان به شیراز که حرفی برای گفتن ندارد چرا که مسیر تقریبا شش ساعتی اصفهان تا شیراز را اگر برای اولین بار طی کنی اگر بدون هدف باشید حس ناامیدی دارد .

حال اینکه وقتی وارد دروازه قرآن می شوی داستان برایتان شروع می شود

شیراز شهر فرهنگ و ادب و تاریخ کشور ،بدون شک همه ما از جاذبه های شیراز خبر داریم و حداقل اینکه در کتاب های تاریخ مان خوانده و شنیده ایم .

من از نگاه دیگری به شیراز می رسم ،بعد از آن همه مسیر بیابانی باور اینکه شیراز این همه طبیعت زیبا و دلنشینی دارد باور کردنی نیست ،یک نگاه درست به صنعت گردشگری و یک باور درست که میهمان نوازی در دستور کار همه دستگاه های اجرایی است را فقط از زیبا سازی شهری و فضای سبز شهر قابل درک است .

جاذبه های تاریخی که هویت یک شهر است و اماکنی که به زیبایی هر چه تمام نگهداری می شوند و استفاده از زیر ساخت های شهری در جای خود استفاده می شود .

چندین مثال ساده می زنم که متاسفانه برای ما امری محال و دور از دسترس به نظر می رسد ؛

استفاده از بلیط فروشی های آنلاین بدون کاربر برای فروش بلیط های اماکن تاریخی

استفاده از سنگ فرش فقط در اماکن تاریخی و پیاده شهر

استفاده از پارکینگ های عمومی بزرگ برای کم کردن ترافیک

عدم احداث ساختمان های بلند مسکونی و تجاری در نزدیکی اماکن شهری

احداث ساختمان های بلند مرتبه در خارج از اماکن گردشگری شیراز

کاشت درخت حتی در کوچکترین نقطه شهری

نبود دست انداز های استرس آفرین

عدم قطع درختان حتی خم شده شهری

تابلوهای بزرگ شهری برای راهنمایی مسافرین

استفاده از کاربری فضای سبز حتی روی چراخ های تزیینی

گلکاری به شدت زیبا در میادین شهری

استفاده از کنارگذر ها به جای رو گذر ها در شهر برای کاهش ترافیک شهری

ساخت المانهای خاص تزیینی و تاریخی که اندیشه آدمی را نسبت به اهالی شیراز مثبت می کند

نبود حتی یک چادر مسافرتی در شهر علیرغم خوب بودن هوای شیراز

نگاه حمایتی به سرمایه گذاران بخش خصوصی گردشگری در کم بودن مجوز های رستوران به جهت حضور گردشگر در رستوران هتل و فقط مجوز رستوران های سنتی واگذار می شود

ایستگاه های اطلاع رسانی شهری آنلاین که فاصله فکری با دیگر شهرها را نشان می دهد

از جمله تفکرات مدیریتی در شیراز بود که آدمی را به وجد آورده و خداقوت گویی به مدیران شهری و مجموعه مدیران گردشگری شیراز را برایمان بیشتر می کند .

حضور این همه گردشگر خارجی در شیراز یعنی ورود ارز خارجی و تولید ثروت برای کشور و این یعنی گردشگری می‌تواند مرزها را بگشاید و آینده شهرهای گردشگری کشور به مرز پیشرفت برساند .

 

از شیراز به شهر زرقان رفتم با این هدف که آیا دیگر شهرهای شیراز نیز رشد داشته یا فقط نگاه به سمت شیراز است .

شهر زرقان در مسیر مرودشت بود شهری باز هم بیابانی که باز هم درخت حرف اول را می‌زند طبیعت سبز و شهری پاکیزه داشت .

از طولانی گویی پرهیز می کنم و به اصفهان می روم

تشابه گردشگری شیراز و اصفهان بسیار زیاد است این به دلیل نزدیکی فرهنگی این دو استان است .

باز هم مسیر بیابانی شیراز و اصفهان بد جور به ذوق می زند ولی وقتی به مسیر اصلی میرسی که نگاهت که به فضای سبز آن شهر می خورد خستگی راه شما انگار عین رایانه دوباره راه اندازی می شود .

اصفهان بر عکس شیراز بلند مرتبه سازی دارد و بدلیل صنعتی بودن این منطقه نمی شود خیلی به آن خرده نمود .

 به اصفهان دقیق می شویم ؛

ترافیک اصفهان از شیراز بیشتر به چشم می آید

برای کاهش ترافیک انگار فکری جز بستن ورودی خودرو به چهارباغ و پارکینگ نداشته‌اند

مثل شیراز گل و درخت به وفور دیده می شد

مراکزی که ورود خودرو ممنوع بود درشکه و خودروی برقی استقرار شده بود

استفاده از دستگاه های بلیط فروشی آنلاین جارچی بلیط فروشی را حذف کرده بود

مراکز تاریخی مثل شیراز تا ساعت چهار بعد از ظهر است این فقط یک معنی می دهد اینکه زمان اقامت در گردشگران افزایش یابد

چادر مسافرتی در هیچ نقطه شهر دیده نمی شود

مراکز تفریحی کمک حال افزایش ماندگاری گردشگران است ؛پارک پرندگان ،پارک خزندگان ،آکواریوم و...

اصفهان نیز مثل شیراز ویترین المان های شهری است و تعدد المان ها و زیبایی شهری چاره ای جز عکاسی برای شما نخواهد داشت

اصفهان نیز مثل شیراز میزبان گردشگران خارجی است

دست انداز ها به ذوق نمی زند

و در نهایت اصفهان را کمتر از چهار روز نمی شود کامل دید .

ادامه سفرم به سمت کاشان بود ؛

کاشان و بوی گلاب ،مگر می شود یک شهرستان انقدر بوی گلاب بدهد

اطراف باغ فین کاشان را فراموش نمیکنی زمانی که بخواهی پیاده روی کنی چرا که جز بوی گلاب و عطر خوش بوی شهر چیزی به ذهنت نمی رسد .

میادین اصلی المان های جذابی در شهرهای نطنز و آباده نظر شما را جلب می کند که باید قبول کنیم شهر عین ویترین مغازه است و فرهنگ اهالی را به رخ می کشد .

به هر شکل دل کندن از این همه جذابیت برای کسی که دوست دارد از هر محیطی استفاده کند کار سختی است .

دل به جاده می زنم تا به مسیر زیبای شمال برسم ،بدون شک اهل سفر از شلوغی های تهران گذر خواهد کرد و آرزوی هر راننده ای است که زود تر به جاده هراز و چالوس برسد .

تونل های متعدد جاده چالوس نشان از رشد راهسازی و حمل و نقل جاده ای دارد .

 

جاده شمال هم که درخت دارد و دریا و زمانی که هوای بهاری نیز به آن عطر و روح می بخشد .

سلمانشهر اولین شهری است که محل ایستگاه مسافرین و گردشگران است،بر این باور هستم که ساختمان متل قو در هر نقطه ای از ایران که احداث می شد حتما برند می شد و حرفی برای گفتن داشت ولی جذابیتی که دریا و فضای سبز اطراف آن به آن بخشیده باعث شده تا امروز همه ما یک عکس از اطراف این ساختمان بلند شیشه ای داشته باشیم .

شهر ماسوله تنها شهر روستایی جذاب ایران است که فرهنگ گذشته ایرانی را در دل جنگلهای سبز شمال به زیبایی نشان می دهد انگار آدمی با خداوند خود ارتباط مستقیم داشته و عنایت خداوند هم شامل حال این شهر شده است .

شهر ماسوله ؛

هیچ کسی حق تغییر ساختمان و سازه آن را ندارد

دریافت عوارض شهری برای ورود یعنی کمک حال شهرداری برای نگه داشتن بهتر محیط

عدم استفاده از تابلوهای نئون جدید برای بر هم زدن توازن سنتی بناهای خشتی

باز هم درخت و گل‌های شمعدانی

و اینکه بدون شک ماسوله پایگاه عکاسی سنتی و بومی محلی کشور است .

و اردبیل وطنی که به آن تعصب دارم و بر این باور هستم که خداوند نعمت آب را به آن بخشیده و حسرتی که شاید دیگر شهرها حاضرند تمامی خدمات خود را با آن عوض کنند .

تا اینجا فقط گوشه ای از داشته های سفرم را گفتم تا این نکته ها برسم .

انسان در قیاس است که می تواند نقطه ضعف ها و قوت های خود را پیدا کند وببیند که آیا تا امروز توانسته کاری درست انجام دهد یا اینکه درجا می زند .

اول تجربه خود را بعد از ده روز سفر خود به اردبیل با این جمله شروع کنم ،به اردبیل که رسیدم هوای بیابانی و نبود درخت و دست فروشان و نرده های کمربندی اردبیل فقط یک معنی می داد اینکه این استان در حوزه گردشگری حرفی برای گفتن ندارد و تا امروز شعار های قشنگ میراث فرهنگی و تبلیغات شومنی آن بوده که در عمل چیز دیگری نشان می دهد .

از شهر شیراز و اصفهان که نوشتم کدام مورد را در اردبیل دیدید که من نتوانستم آن را ببینیم .

اردبیل ؛

در حمل و نقل فرودگاه مان هر چند تردد هوایی دارد ولی کافی نیست .

جاده دوبانده یا اتوبان برای تسهیل سفر نداریم

صوت قطار نیز انگار به این زودی شنیده نمی شود

در فضای سبز که روز به روز به جای سبز شدن استان به بیابان نزدیک می شویم .

استفاده از گل های تزیینی به بهانه سرد بودن هوا توسط مدیران شهری وتو می شود

در ساخت زیر گذر ها و کنارگذر ها و پارکینگ ها فقط به رو گذرهای تاریخی اکتفا کردیم که نه تنها بار ترافیک را کم نکرده بلکه بعضا باعث اتلاف منابع مالی شهرداری اردبیل هم شده است .

دست انداز های استرس زای ورودی اردبیل هم که خستگی رانندگان را افزایش می دهد و حرفی برای گفتن در این زمینه نمانده است .

اماکن تاریخی کماکان با استفاده از شیوه سنتی بلیط فروشی میکنند و اماکن اقامتی هم با جارچی پر می شود

سنگ فرش ها امان ماشین ها را بریده و به جای آرامش صدا تولید می کنند بگونه ای که نمی شود در بلند مدت در مرکز شهر سرعین اقامت داشت

پارکینگ های عمومی فقط برای اطراف  مراکز درمانی در سرچشمه است و دیگر شهرهای گردشگری مثل سرعین هنوز هیچ فکری نشده است .

تا دلتان بخواهد بلند مرتبه سازی در اردبیل و سرعین ایجاد شده و انگار هیچ سازمانی به نام میراث فرهنگی گردشگری نیست که درک کند ما به کوه سبلان محتاج هستیم و عدم توجه به تنها نماد قابل اتکا به آن حذف تدریجی گردشگری یک استان .

حذف درختان کهنسال در مناطق گردشگری بدون در نظر گرفتن اینکه درخت خود تولید آب می کند و در مقابل خشکسالی به تنهایی می تواند مهار باشد .

کمبود تابلوهای اطلاع رسانی شهری و حتی کیوسک های موجود نیز جمع آوری می شود که واقعا درد آور است .

درباره المان های شهری هم که حرفی برای گفتن نمی ماند انگار اصلا ما علاقه ای به این المان ها نداریم و دیگر شهرها نیز نمی دانند که چکار می کنند و بزرگتر از آن ما حتی به علی دایی افتخار فوتبال جهان هم ارزش نمی گذاریم که یک المان برای قدردانی ایشان در شهر اردبیل بسازیم .

هیچ حمایتی از سرمایه گذاران بخش گردشگری هم نداریم آپارتمان می سازیم تا هتل‌دار ضرر کند ،پارک آبی را به تعداد زیاد می زنیم تا سرمایه گذار نتواند به راحتی سود کند ،پل های زیاد می زنیم تا اعتبار این صنعت و هیجان آن باقی بماند ،از برندهایمان محافظت نمی‌کنیم و تا دلتان بخواهد مثال دیگر ...

Untitled_Panora

استفاده از ظرفیت های فضای وب که اصلا استفاده نمی‌کنیم و مدیران گردشگری مان  فقط خوب یاد گرفتند  که عکس بگیرند و فقط حرف و خبر بزنند  و به به و چه چه به راه بیندازند .

در گردشگری خارجی بدلیل نبود زیر ساخت های حمل و نقلی مناسب و پرزنت خوب تقریبا صفر هستیم و جز به همسایه شمالی خود هیچ امکاناتی نتوانسته ایم بسازیم تا شاه. حضور گردشگران خارجی باشیم و بهانه های واهی تحریم را بیاوریم که نمی آیند ،مگر شیراز با اردبیل فرق دارد که آنجا می آیند و اردبیل نمی آیند !؟

شکر خدا که ما فقط دست فروش داریم ،چطور در اصفهان و شیراز دست فروشان به محل های خاص شلوغ هدایت می شوند ولی در اردبیل هیچ نهاد حمایتی نیز اقدام به حمایت از آنها ندارد .

شیراز و اصفهان چنان به اماکن تفریحی رو آورده اند که اماکن تاریخی کم کم فراموش می شود ،شهرداری ها هم سهم خود را از گردشگر با ایجاد مراکز تفریحی و ورودی های آن برداشت می کنند و معنی اقتصاد پایدار را به خوبی درک کرده اند .

ورودی کاشان و بوی خوش گلاب نکته ای برای ما که در اردبیل زندگی میکنیم دارد که از گفتن آن می گذرم .

کاش این نکاتی که بیان کردم مدیر میراث فرهنگی استان را تکان می داد و خود به جای این همه عکس های خبری با ژست های مختلف به سفر می رفت از نزدیک می دید که نقطه ضعف های ما زمانی بر طرف می شود که اول قبول کنیم ما برای رشد ظرفیت داریم ولی باید قبول کنیم که عقب هستیم بعد برای بهبود کمبودها یکدل شویم تا در آینده ای نزدیک دست به قلم بشوم و بگویم که ما با وجود موهبت های الهی خاص خداوندی می توانیم برتر هم باشیم .

Untitled_Panorama-1

این یادداشت من بسیار طولانی شد چرا که وقتی درد دل می کنی حرف ها داد می زنند چرا که این مشکلات فقط با ده روز سفر به دیگر شهرهای گردشگری ایران کافی بود تا بدانیم که از دیگر شهرهای توریست پذیر ایران فاصله‌ی زیادی داریم ،نکته ای که مدیر گردشگری استان اردبیل نه تنها به آن اعتقادی ندارد بلکه چنان رفتارهای خود فریبانه ای دارد که انگار حق ما را در جذب گردشگر خورده اند .

گردشگری استان اردبیل زمانی بهبود خواهد یافت که تفکرات ما اندیشه ما به سمت پیشرفت صنعت گردشگری باشد و قبول کنیم مردمان میهمان نواز و خوب اردبیل ظرفیتی هست که بدون شک در هیچ جای ایران ندیدم ،این را کسانی می توانند شهادت بدهند که وقتی سفری به اردبیل می کنند مشتری دائمی هر سال سرعین و اردبیل می شوند .

اما یک نکته ای که بسیار مهم است اینکه وقتی شعار اردبیل ۲۰۲۳ پایتخت کشور های عضو اکو را روی پیشانی یک استان می گذاری و زیرساخت های حداقلی که کشورهای دیگر آن را یک مدرسه ابتدایی می دانند نداری و قبولی میزبانی انجام می دهی و هیچ کاری برای بهبود کیفیت گردشگری نیز نمی‌کنی هیچ حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد .

ولی من پایه را بر این واژه می گذارم که هیچ وقت برای رشد دیر نیست ،از امروز شروع کنیم

#یادداشت_امین_مولاخواه