کیارستمی تحت تاثیر فیلمساز شورشی بود +عکس
رکنا: «بزرگ ترین، جنجالی ترین، نوآورترین، تاثیر گذارترین ، انقلابی ترین» و… این ها کلماتی است که درباره ژان لوک گدار، فیلمساز نامدار فرانسوی و از بزرگان مکتب « موج نو» در نوشته های منتقدان جهانی به کار می رود.
از سال ۱۹۶۰ تا کنون و با ساخت هرفیلم این کارگردان، با سروصدا و تفسیرهای گوناگونی همراه بوده است.
مقالات و کتاب هائی که در سراسر جهان درباره او نوشته اند، قابل شمارش نیست! جدا از اینها، گدار از سردمداران ماهنامه معتبر کایه دوسینما نیز بوده است. شهرت او آنچنان در دوره ای بالا رفته بود، که به خود اجازه می داد حتی کارهایی بر خلاف رویه معمول و خارج از عرف انجام دهد و دیگران هم می پذیرفتند؟! یک نمونه اش این بود که وقتی برای کارگردانی فیلم «شاه لیر» با کمپانی مهم آمریکائی به توافق لفظی سر میز غذا در رستوانی رسیدند، وی همانجا روی کاغذ سفره رستوران قرارداد را نوشت وامضا کرد. این کاردرحضور خبرنگاری، وحیرت مدیر کمپانی این کار انجام شده بود!
گدار در دهه های بسیاری با خارج از نورم بودنش، جنجال آفرین بود. وی برای برهم زدن جشنواره کن در طی جنبش انقلابی ماه مه ۱۹۶۸ فرانسه، خود را از پرده کاخ جشنواره آویزان کرد و مانع به نمایش درآمدن فیلم ها شد. با پیوستن دیگر سینماگران به او مثل رومن پولانسکی، در آن سال جشنواره فیلم کت به طور کلی به تعطیلی کشانده شد.
این فیلمساز ده هاعمل انقلابی دیگرهم انجام داده بود.
اما با همه این مسائل گدار فیلم های بحث انگیز سیاسی- هنری زیادی ساخت که بسیاری از سینماگران جهان را تحت تاثیر قرارداد، ازجمله چریان فیلمسازی موج نو سینمای برزیل ، گلوبرروشا، و… در ایران هم فیلمسازانی مانند کامران شیردل تحت تاثیر سینمای گدار بودند.
زنده یادعباس کیارستمی در مصاحبه هایش در فرانسه به تاثیر پذیری از گدار اشاره کرده است.
گدار: ما به سینما یورش بردیم، مانند غارنشینان به کاخ لوئی چهاردهم!
ژان لوک گدار در سوم دسامبر سال ۱۹۳۰ در خانواده سوئیسی ثروتمند و فرهیخته در شهر پاریس به دنیا آمد.
پدرش ژانپل گدار پزشکی فرانسوی بود که شهروندی کشور سوییس را پذیرفته بود و مادرش ادیل مونود Odile Monod دختر یک بانکدار فرانسوی بسیار ثروتمند بود. هنگام آغاز جنگ دوم جهانی پدر و مادرش او را به سوئیس فرستادند.
گدار پدرش را منشأ دلبستگی او به رمانتیسیسم آلمانی و مادرش را منبع علاقه او به داستان میداند. گدار روزگار کودکی خویش را به مطالعه، اسکی و سفر به زمینهای خانوادگیش در هر دو سوی فرانسوی و سویسی دریاچه ژنو گذراند.
گدار در پایان دهه ۱۹۴۰ به پاریس بازگشت و از دانشگاه سوربن مدرکی در رشته مردمشناسی دریافت کرد. اما در شورش با خانواده پروتستان خویش به سینما روی آورد و به گروهی از دوستان همفکر جوان چون کلود شابرول، فرانسوا تروفو، اریک رومر و ژاک ریوت پیوست که براین انگیزه بودند تا قابلیتهای نهفته سینما را به کاوش آورند.
پدر و مادر گدار دلبستگی او را به سینما نمیپسندیدند و می خواستند او همچون نوجوانی نازپرورده رفتار میکند. از این روی در ۱۹۵۲ به امید آنکه به او هنجار آموزند از کمکِ پولی به او دریغ نمودند.
گروه دوستان گدار ماهنامهای سینمایی بهنام لاگازت دو سینما (La Gazette du Cinema) را آفریدند که بهمدت پنج ماه از ماه می تا نوامبر ۱۹۵۰ منتشر شد.
زندگی در پاریس در سالهای پس از جنگ برای جوانان روشنفکر جذابیت بسیار داشت. اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر و آلبر کامو در فراز بود و فرانسویها که در دوران استیلای نازیهای آلمانی دسترسی به سینمای هالیوود نداشتند به سینما ارج بسیار میگذاشتند. به گفته خود گدار «ما به سینما همچون غارنشینان به کاخ لوئی چهاردهم یورش بردیم».
گدار و دوستانش پس از بسته شدن ماهنامهشان به گاهنامه کایه دو سینما Cahiers du cinéma پیوستند که آفریده «ژاک دونیل-والکروز»، «لو دوچاً و» لئونید کیگل «در ۱۹۵۱ بود. این نویسندگان نوپا سینمای کارگردانانی چون آلفرد هیچکاک و هوارد هاوکز را نقد کرده و ویژگیهای آثار آنان را شناسایی مینمودند. گدار درین گاهنامه گاه با نام خود مینوشت و گاه با نام مستعار هانس لوکاس. نقدهای نخستین» گدار «ارزش چندانی نداشتند. به نوشته جفری نوئل اسمیت با خواندن آنها نمیشد دریافت که فیلم در چه بارهاست. هرچند دیدش او همواره روشنی بخش بود.[۴] به نوشته کریس پتیت نقدهای گدار آمیزهای از هیجان، زخم زبان، چاپلوسی و شهرتطلبی خودنمایانه بود که سینما را چون دچارشی از مرگ و زندگی پیش مینهاد. هر چند از دید گدار» هنگامی که ما فیلمهایی چند را دیدیم به فرجام از دهشت نوشتن آسوده میشویم و دیگر زیر بار اندیشه به نویسندگان بزرگ احساس حقارت نمیکنیم".[۵]
دوران نویسندگی گدار چندان دیرپا نبود. او که نمیتوانست با نوشتن برای زندگی خویش روزی فراهم کند، ناچار به دزدی روی آورد. در آغاز از همبستگان خویش و سپس از دوستان خانوادهاش و اندکی بعد از دفتر مجله کایه دو سینما دزدید. مادرش به چارهجویی کاری در تلویزیون سوئیس برای او پیدا کرد. اما او به کارفرمایش هم دستبرد زد و این بار گرفتار قانون گردید تا که پدرش با پرداخت تاوان او را از زندان رهایی داد و به آسایشگاه روانی فرستاد.
گدار از آن پس خانواده خویش را برای همیشه ترک کرد. پاریس را ترک کرد و به کارگری در ساختن سدی در سویس روی آورد که بعدها از آن فیلمی مستند ساخت. در ۱۹۵۶ هنگامی که دوباره به پاریس بازگشت، کایه دو سینما دگرگون شده و دیگر آن گاهنامه پیشین نبود. اگرچه هنوز بازن و ولاکروز سردبیر بودند ولی نویسندگان جوانی چون فرانسوا تروفو دیدش آنرا سوی میدادند. روند بارز سینما به گمان آنان «بینش نگارندگانی» بود چون رنوار، روسلینی، میزوگوچی، لانگ، ری، پرمینجر، هیچکاک و هاوکز..
فیلم شناسی
کار سیمان(۱۹۵۴)
زنی لوند (۱۹۵۵)
شارلوت و ورونیک یا همه پسرها نامشان پاتریک است (۱۹۵۷)
داستان آب (۱۹۵۸، پخش ۱۹۶۱)
شارلوت و ژولش (۱۹۵۸)
از نفس افتاده (۱۹۵۹)
زن زن است(۱۹۶۱)
تحقیر (بخشی از هفت گناه بررگ، ۱۹۶۳)
زیستن زندگیش (۱۹۶۳)
جهان نو، ۲ (بخشی از بگذار مغزمان را بشویند: ساخته RoGoPaG 1962)
سرباز کوچک (۱۹۶۰، پخش ۱۹۶۳)
تفنگدارها (۱۹۶۳)
دسته جدا افتادهها (۱۹۶۴)
یک زن شوهردار (۱۹۶۴)
آلفاویل (۱۹۶۵)
پیروی دیوانه (۱۹۶۵)
زنانه، مردانه (۱۹۶۶)
دوسه چیز که در باره آن زن میدانم (۱۹۶۷)
(بخش چشم داشت از فیلم کهنترین پیشه جهان)
دور از ویتنام (۱۹۶۷)
آخر هفته (۱۹۶۷)
چینی (۱۹۶۷)
شادی دانستن(۱۹۶۸)
فیلمی چون دیگرها(۱۹۶۸)
یک افزوده به یک(۱۹۶۸)
یک پس از نیمه شب (۱۹۶۸)
پراودا (۱۹۶۹، گروه ژیگا ورتوف)
ستیز در ایتالیا(۱۹۶۹ گروه ژیگا ورتوف)
باد خاوری(۱۹۷۰)
تا پیروزی(۱۹۷۰)
ولادیمیر و روزا(۱۹۷۱، گروه ژیگا ورتوف)
همه چیز خوب میگذرد (۱۹۷۲)
نامهای به جین (۱۹۷۲)
شماره ۲(۱۹۷۵)
اینجا و جاهای دیگر(۱۹۷۶)
شش دو تا: زیرو روی رسانهها(۱۹۷۷)
هرکی هرکی(۱۹۸۰)
شور (۱۹۸۲)
نام کوچک: کارمن (۱۹۸۳)
سلام بر مریم(۱۹۸۵)
پدیداری و ناپدیدی یک شرکت کوچک فیلم(۱۹۸۶)
دادت را بستان(۱۹۸۷)
موج نو(۱۹۹۰)
چهرههای سویس(۱۹۹۰)
آلمان نه صفر(۱۹۹۱)
آوخ بر من(۱۹۹۳)
GLG/GLG-زندگینامه خویش در ماه دسامبر(۱۹۹۴)
دو در پنجاه سال سینمای فرانسه(۱۹۹۵)
بچهها به روسی بازی میکنند(۱۹۹۵)
برای همیشه موتزارت(۱۹۹۵)
سرگذشت سینما(۱۹۹۸)
ستایش شیدایی(۱۹۹۹)
هسته سده بیست ویکم (۲۰۰۰)
مکان قدیمی (۲۰۰۰)
در ستایش عشق (۲۰۰۱)
آزادی و وطن (۲۰۰۲)
ده دقیقه قبل:ویولون سل (۲۰۰۲)
موسیقی ما (۲۰۰۴)
فیلم سوسیالیسم (۲۰۱۰)
خداحافظ زبان (۲۰۱۴)
توضیح:
این فهرست شامل تمامی فیلم های ساخته شده توسط ژان لوک گدار است اعم از مستند، کوتاه، داستانی و فیلم سینمایی- برخی از فیلم های این فهرست به شکل مشترک توسط گدار با یک کارگردان دیگر ساخته شده است.
نویسنده: محمد حقیقت
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
آخرین خبر های حاشیه ای المپیک 2016 ریو در رکنا.
ارسال نظر