مرگ خواهر زیرمشت های کارخانه دار ورشکسته / گفتگو با متهم + فیلم ، صوت و عکس

این مرد شامگاه 5/10شب ناخواسته خواهرپیرش را کشت و حالا ابراز پشیمانی می کند:

خودت را معرفی کن و بگو چه شغلی داری؟

-فتح الله هستم ویک کارخانه دار ورشکسته هستم.

از شب جنایت بگو؟

-ساعت یک و نیم شب از بیمارستان به خانه رفتم وقتی در را باز کردم و به حیاط داخل شدم چون در فلزی بود زمان بسته شدن صدای بلندی داد همزمان خواهرم را در حالی که یک تکیه سنگ در دستش بود در برابرم دیدم او با عصبانیت گفت که تا الان رفتی پی خوشی و الان هم که آمده ای در را محکم می کوبی که من بیدار شوم. من بلافاصله جای سوزن های سرم و چسب روی دستم را به او نشان دادم و گفتم بخاطر ناراحتی قلبی تا الان دربیمارستان بودم اما او با سنگ به سمت سرو صورتم حمله کرد و من برای اینکه از خودم دفاع کنم دستم را بالا بردم که سنگ به دستم برخورد کرد. بعد درگیر شدیم و زدوخورد کردیم تا اینکه من با مشت به جانش افتادم و هلش دادم و بعد رفتم به آپارتمان خودم.

خواهرت چند ساله بود؟

-67 سال

شما چند ساله هستید؟

-60 سال دارم و خواهرم 7 سال از من بزرگتر بود.

درگیری فقط به خاطر دیر رفتن شما به خانه بود؟

-خواهرم همیشه با من درگیر بود کلا آدم ناسازگار و ستیزه جویی بود.

چند خواهر و برادر هستید؟

-دوتا خواهر و دوتا برادر

بعد از قتل چه کردید؟

-بعد از درگیری به آپارتمان خودم رفتم و مشغول تماشای تلویزیون شدم. صبح زود به قصد خرید شیر ر از خانه بیرون می رفتم که دیدم خواهرم همچنان کف زمین است. با خودم گفتم این چرا به آپارتمان خودش نرفته و هنوز اینجاست. چند باری صدایش زدم اما جوابی نداد. بعد فهمیدم که نفس نمی کشد. رفتم به آپارتمان خودم و نصف شیر را خوردم و کمی گریه کردم و ملحفه سفیدی برداشتم و آوردم انداختم رویش و به پلیس زنگ زدم.

سابقه درگیری با خواهرتان را داشتید؟

-دعوا زیاد می کردیم. یک بار آمده بود به آپارتمان من برای دزدی. من رفته بودم بهشت زهرا. وقتی آمدم دیدم در منزل من باز است. بلافاصله زنگ زدم 110 یک سنگ بزرگ بلند کرد و زد مچ دست من را شکست. پرونده تشکیل شد. قاضی پرداخت دیه را پیشنهاد داد اما من قبول نکردم. یک بار دیگر ویلچر مادرم را دزدید. کلا مشکل داشت و همه را اذیت می کرد.

بچه داری ؟

-یک پسر 26 ساله معلول دارم. همسر نیز به خاطر کارهای خواهرم از من جدا شده و با پسرم زندگی می کنند.

پشیمانی؟

-من هیچ وقت نمی خواستم او را بکشم و خیلی ناراحتم. فقط یک اتفاق بود. با وجودیکه من را خیلی اذیت می کرد خواهرم بود و من هرگز نمی خواستم که او بمیرد.