قاتل می گوید: ارواح برادرزنم را کشته اند + عکس

متهم که در محل جنایت به تشریح جزییات ماجرا پرداخته بود در مراحل بازجویی بعدی خودش را به دیوانگی زد تا از مجازات در امان بماند.

به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این پرونده از صبح پنجم تیرماه سال 87 به دنبال کشته شدن مرد 35ساله ای به نام حبیب در یک ساختمان نیمه کاره در حوالی شهرری در دستور کار پلیس قرار گرفت.شواهد نشان می داد حبیب و شوهر خواهرش به نام قربانعلی در ساختمان نیمه کاره ای بنایی می کردند که با هم درگیر شده اند .

بدین ترتیب قربانعلی 47ساله بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. وی گفت: برادرزنم صاحب کار بود. به همین خاطر بابت کار کردن در این ساختمان 360 هزار تومان از او طلب داشتم اما پولم را نمی داد. او می گفت گچ کاری را به خوبی انجام نداده ام و بعد از رفع عیب کچ کاری پولم را می پردازد. من که از رفتار او خسته شده بودم آخرین بار با برداشتن یک چاقو به ساختمان نیمه کاره رفتم و با حبیب درگیر شدم بعد با شمشه بنایی به گردنش زدم و فرار کردم.

بااعتراف های این مرد وی بازداشت شد اما در مراحل بازجویی خودش را به دیوانگی زد و هر بار ادعای جدیدی را مطرح کرد.

وی گفت: من برادر زنم را نکشتم. ارواحی که در خانه نیمه کاره حضور داشتند به او حمله کردند و مقابل چشمان من با چاقو او را کشتند.

وی در مراحل بعدی ادعای دیگری را مطرح کرد و گفت: حبیب کشته نشده است. او در زندان هم بندی من است و هر روز او را می بینم. حرف های عجیب متهم باعث شد تا وی برای بررسی سلامت روانی اش به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی معرفی شود.

وقتی کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند: قربانعلی به اختلالات روانی مبتلااست اما نمی توان به طور قطع در باره اینکه این اختلالات موجب عدم اگاهی وی از نتایج عملی که مرتکب شده می شود یا نه اظهار نظر کرد پرونده این مرد به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

قرار بود قربانعلی در شعبه دوم به ریاست قاضی امین مقدم زهرا و با حضور دو قاضی مستشار محاکمه شود اما غیبت اولیای دم در دادگاه موجب شد تا جلسه دادگاه به زورهای آینده موکول شود.

گفت و گو اختصاصی با متهم

چقدر درس خوانده ای؟

مدرسه نرفته ام اما می توانم بخوانم و بنویسم.

شغلت چه بود؟

معمار بودم و همراه برادرزنم کار می کردم.

چند فرزند داری؟

7دختر و پسر دارم.

رابطه ات با زنت چطور بود؟

ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم. حالا هم که در زندانم همسر و فرزندانم به ملاقاتم می آیند.

قبلا در بیمارستان روانی بستری شده بودی؟

نه. هیچ وقت.

پس چرا در بازجویی ها حرف های عجیب و غریبی مطرح کردی؟

نمی دانم.

چرا برادرهمسرت را کشتی؟

من او را نکشتم و نمی دانم کجا رفته است. من بی دلیل بازداشت شده ام.

ماجرای طلب 360 هزار تومانی چه بود؟

من از برادر زنم طلبکار بودم که او پولم را به من پرداخت کرد .من هیچ وقت با او درگیر نشده ام.