رهایی قاتل مرغ‌فروشی از کابوس‌های شبانه

ساعت 9 شب 6 بهمن‌ماه امسال، ماجرای یک درگیری مرگبار در خیابان ناطقی تهران به مأموران کلانتری 109 بهارستان مخابره شد و تیمی ویژه برای بررسی صحنه حادثه وارد عمل شدند.

وقتی مأموران پلیس به تحقیقات مهمی دست زدند، مشخص شد مردی 35 ساله به نام «علی» در یک درگیری با جوان آشنایی هدف اصابت ضربه‌های چاقو از ناحیه چپ سینه قرار گرفته است.

وقتی امدادگران اورژانس خود را به محل درگیری خونین رساندند، پس از معاینات تخصصی به پلیس اعلام کردند که کار از کار گذشته و علی به دلیل خونریزی شدید به کام مرگ فرورفته است.

با توجه به جنایی شدن این درگیری خونین، مأموران در تماس با بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه 27 تهران، وی را در جریان قرار دادند و دقایقی نگذشته بود که بازپرس کشیک قتل همراه تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی پا در قتلگاه گذاشتند.

در همان تحقیقات ابتدایی از شاهدان صحنه جنایت مشخص شد قاتل پسری بوده که در یک مغازه مرغ‌فروشی در خیابان ایران کار می‌کرد و پس از افتادن علی روی زمین، وی پا به فرار گذاشته است.

کارآگاهان جنایی خیلی زود استراحتگاه «حسین» 22 ساله را در همان خیابان ایران شناسایی کردند و وقتی خود را به آنجا رساندند، پی بردند که وی پس از پایان دوران خدمت سربازی در مغازه مرغ‌فروشی مشغول به کار شده بود، در این مدت نیز بارها با علی اختلاف و درگیری داشته تا اینکه روز حادثه، علی را کشته و با ترک استراحتگاهش فراری شده است.

کارآگاهان که می‌دیدند قاتل فراری زندگی پنهانی داشته و پایتخت را ترک کرده است، به تحقیق از خانواده وی پرداختند و با آموزش‌های روانکاوانه خواستند حسین دست از فرار کشیده و تسلیم شود.

هنوز 48 ساعت نگذشته بود و ردی از حسین در دست نبود که ساعت 4 عصر 8 بهمن‌ماه امسال، عامل جنایت خیابان زرین‌خامه با پای خود به کلانتری باقرآباد قرچک رفت و تسلیم شد.

این پسر در حالی که مأموران ناباورانه به سرنوشت وی گوش می‌دادند، گفت: من قاتل تحت تعقیب هستم، پشیمانم و عذاب وجدان دارم. تسلیم شدم تا مجازات شوم و از این کابوس نجات یابم.

وقتی حسین اعتراف تکان‌دهنده‌ای کرد، مأموران کلانتری در تماس با اداره ویژه قتل پلیس آگاهی ماجرای تسلیم شدن وی را گزارش کردند و کارآگاهان این قاتل را تحویل گرفته و تحت بازجویی قرار دادند.

حسین که مدام می‌گفت باور ندارد دستش به خون کسی آلوده شده باشد، در بازجویی‌ها گفت: از وقتی خدمت سربازی‌ام تمام شد و با توجه به شغل فامیلی‌مان که مرغ‌فروش هستیم، در یک مغازه مشغول به کار شدم.

وی افزود: از همان روز نخست، علی رفتارهای مناسبی با من نداشت. او مدام مزاحمم می‌شد و بارها با هم بگومگو کرده بودیم تا اینکه روز جنایت خشمگین شدم و با چاقویی که همیشه به دلیل کارم در اختیار دارم سراغش رفته و خواستم او را بترسانم، اما ناگهان ضربه پرتابی‌ام به سینه‌اش نشست و او کشته شد.

وی افزود: بعد از قتل پا به فرار گذاشتم، اما عذاب وجدان از یک‌سو و تماس‌های خانواده‌ام از سوی دیگر باعث شد تصمیم به تسلیم بگیرم و حالا از اینکه در بازداشت هستم، راضی بوده و عذاب وجدانم شکل دیگری پیدا کرده است.

بنابر این گزارش، حسین با توجه به تناقض‌گویی در زمینه انگیزه‌اش تحت بازجویی قرار دارد تا پس از بازسازی صحنه قتل خونین روانه زندان شود.

وبگردی