تعبیر جالب خواب یک زندانی درباره رهبر انقلاب
رکنا سیاسی : رهبر انقلاب درباره خواب یک زندانی گفت : رفقیم خواب دید وگفت : به همراه شما به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری رفتیم. ناگهان دیدم شما از زمین بلند شدی و به بالاترین نقطهی گلدسته رفتی. وقتی به بالای گلدسته رسیدی، درحالیکه بهعنوان خداحافظی دست تکان میدادی، از دور مرا صدا زدی و گفتی: دیدی من میتوانم.
خبرآنلاین، بنابرآنچه اطلاعات آنلاین روایت میکند، برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»، خاطره رهبر انقلاب از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
امّا خواب رفیقم. البتّه ابتدا این را بگویم که او هم از روحانیون و ازجملهی آخرین کسانی بود که در این زندان ، همزندان من بود و تا حدودی هم به حکومت ستمگر گرایش داشت؛ ولی بااینهمه زندانی شد و کتک خورد، و شاید هم برای اینکه با روش خودش از من اطّلاعات کسب کند، به سلّول من فرستاده شده بود. البتّه من آزاد شدم و او در زندان ماند. من خواب او را از زبان خودش بیان میکنم.
گفت: «در خواب دیدم که به همراه شما به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری رفتیم. شما درحالیکه به گلدستهی بلند حرم نگاه میکردی، به من گفتی: من میخواهم به بالای این گلدسته بروم. من گفتم: این کار غیرممکن است. گفتی: خیر، ممکن است. ناگهان دیدم شما از زمین بلند شدی و به بالاترین نقطهی گلدسته رفتی. وقتی به بالای گلدسته رسیدی، درحالیکه بهعنوان خداحافظی دست تکان میدادی، از دور مرا صدا زدی و گفتی: دیدی من میتوانم این کار را بکنم؟ من هاجوواج مانده بودم و با شگفتی و حیرت به شما نگاه میکردم، که ناگهان شما از بالای گلدسته اوج گرفتی؛ چنانکه گویی پرواز میکنی. سپس با من با اشارهی دست خداحافظی کردی و بهسوی آسمان بالا رفتی! »
وقتی خوابش را برایم تعریف کرد، گفتم حتماً تعبیر آن، شهادت است!
البتّه چنین نبود، بلکه تعبیرش آزادی بود؛ چون چند روزی نگذشت که از زندان آزاد شدم.
ارسال نظر