پارس جنوبی در وضعیت هشدار است / به زودی در کل انرژی، ناترازی را تجربه می کنیم

به گزارش رکنا، شاخه اقتصاد گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم نشستی را تحت عنوان « ناترازی انرژی ، دلایل و راهکارها» با حضور «غلامحسین حسن تاش رییس اسبق موسسه مطالعات بین المللی انرژی» برگزار کرده تا موضوع ناترازی انرژی و راهکار برون رفت از آن به صورت واقع بینانه مورد بررسی قرار گیرد. بخش هایی از صحبت های رییس اسبق موسسه مطالعات بین المللی انرژی در این نشست را که توسط وبسایت «جماران» پوشش داده شده بخوانید.

ایران به زودی در کل انرژی، ناترازی را تجربه می کند

در حال حاضر ایران با مشکل ناترازی انرژی روبرو است همچنانکه در بحث بنزین ناترازی وجود دارد. همین موجب شده که مواد مختلفی به بنزین اضافه شود که ضمن کاهش کیفیت آن موجب افزایش مصرف بنزین شده و آلایندگی را شدت بخشیده است. در گاز نیز ناترازی وجود دارد که نتیجه آن مازوت سوزی و قطع گاز پتروشیمی ها و فولادی ها و صنایع بزرگ است. در برق هم ناترازی وجود دارد. اما چشم انداز آینده این است که ایران به زودی در کل انرژی، ناترازی را تجربه خواهد کرد. در واقع ناترازی موردی حامل ها به ناترازی به کل انرژی گسترش خواهد یافت.

شروع کابوس ناترازی کامل انرژی

در کشور چهار میلیون و 700 هزار بشکه معادل نفت خام، گاز طبیعی و سه میلیون و 700 هزار بشکه نفت خام تولید می شود. از این ظرفیت 4.7 میلیون بشکه گاز طبیعی معادل نفت خام، 4.5 میلیون بشکه و از 3.7 میلیون بشکه نفت خام، 1.7 میلیون بشکه مصرف داخلی دارد. البته ظرفیت پالایشگاهی کشور حدود یک میلیون و 900 هزار بشکه است و 200 هزار بشکه در واقع صادرات فرآورده نفتی است که جزو پتانسیل صادراتی لحاظ شده و از میعانات گازی 550 هزار بشکه در داخل و در پالایشگاه ستاره خلیج فارس مصرف می شود و بقیه پتانسیل صادراتی است که معادل 200 هزار بشکه نفت خام، گاز طبیعی به ترکیه و عراق است، اما ظرفیت صادرات نفت خام یک پتانسیل است که به «سفت شدن و شل شدن» تحریم ها وابسته است. امکان دارد که کاهش یا افزایش پیدا کند. مهم تر اینکه در حال حاضر کامل محقق نشده است. یک سناریو برای حل این مشکل این است که بتوان ظرفیت تولید هیدروکربن را ثابت نگه داشت که با وجود تحریم ها و وضعیت مالی دولت فرضی بسیار خوش بینانه و غیر قابل تحقق است، اما در فرض غیرقابل تحقق ملاحظه می کنید که با یک رشد پنج درصدی برای گاز طبیعی و رشد دو درصدی برای فرآورده های نفتی در سال 1410 یعنی هشت سال دیگر ایران به ناترازی کامل انرژی خواهد رسید.

ضرر هنگفت صنایع و فولادی ها

با فرض جایگزینی هیدروکربن ها و تامین هیدروکربن، اگر گازی وجود ندارد در نتیجه باید به صنایع سوخت مایع داد یا اینکه صنایع به این موضوع روی می آورند که نفت کوره و سوخت مایع و... استفاده کنند با اینکه اگر گازی وجود ندارد CNG که در خودرو است فشارش به گازوییل و بنزین منتقل می شود. اگر رویکرد جایگزینی با هدف تامین هیدروکربن ادامه پیدا کند. در سال 1410 ایران به ناترازی کامل انرژی خواهد رسید. البته می توان هیدروکربن کشور را تامین نکرد در نتیجه صادرات غیرنفتی به دلیل فقدان سوخت صنایع و خوراک پتروشیمی، به شدت کاهش پیدا خواهد کرد کما اینکه خیلی از فولادی ها که در گذشته سود زیادی داشتند، اما در سال 1402 پیش بینی می شود که به دلیل کمبود برق و گاز زیان ده خواهند شد در نتیجه میزان وابستگی به نفت خام افزایش پیدا خواهد کرد. در سناریوی دیگر که خوش بینانه و حداقلی در نظر گرفته شده است، متوسط رشد تقاضای گاز کشور بیشتر از پنج درصد خواهد بود.

در بیست سال گذشته متوسط رشد تقاضای گاز، ده درصد بوده البته من این را مدنظر قرار ندادم زیرا جزو سال هایی بوده که نیروگاه ها روی گاز رفته و یک دفعه تقاضا افزایش یافته است اما این پنج درصد حداقلی است. یک درصد هم افت در تولید هیدروکربن ها لحاظ شده است که واقع بینانه است. این اتفاقات در سال 1408 یعنی شش سال دیگر رخ خواهد داد. از 4.7 میلیون بشکه تولید گاز معادل نفت خام و 850 هزار بشکه میعانات گازی، 70 درصد از پارس جنوبی تامین می شود. به عبارتی بیش از 50 درصد کل هیدروکربن ایران از میدان پارس جنوبی تامین می شود. حال بهتر است تا آینده پارس جنوبی مورد بررسی قرار بگیرد. (نمودار بالا مربوط به گاز و نمودار پایین مربوط به میعانات) این اطلاعات را شرکت نفت و گاز پارس تهیه کرده که متولی و بهره بردار و کارفرمای اصلی پارس جنوبی است. این نمودار نشان می دهد که روند تولیدات پارس جنوبی که 50 درصد کل هیدروکربن را تامین می کند، از سال 1405 به شدت نزولی است.

بر اساس آمار ارایه شده و جریان انرژی کشور در سال 1400 معادل یک میلیون و 350 هزار بشکه در روز معادل نفت خام، تلفات بخش انرژی در تولید و انتقال و توزیع به وجود آورده که رقم بسیار قابل توجهی است.

میزان فلرینگ از کل صادرات ایران به عراق و ترکیه بالاتر است

فلرینگ و سوزاندن گازهای همراه نفت در سال 1400 روزانه 41 میلیون و 700 هزار متر مکعب یعنی اندازه دو فاز پارس جنوبی بوده است. الان 850 میلیون متر مکعب تولید گاز وجود دارد. این آماری است که مقامات مسوول ارایه کردند و به نظر من خیلی خوش بینانه و اغراق آمیز است. این میزان معادل دو فاز پارس جنوبی است. این در شرایطی است که ایران به دلیل تحریم تولید نفت خام پایینی دارد اگر تولید نفت خام بالاتر بود، میزان فلرینگ هم افزایش می یافت. متاسفانه حجم فلرینگ در حال افزایش بوده و روند کاهش نداشته است. اگر بخواهید ابعاد این فلرینگ را بدانید، باید گفت که میزان فلرینگ از کل صادرات ایران به عراق و ترکیه بالاتر است.

وزارت نفت و نیرو تنها اسم وزارتخانه را یدک می کشند

در بخش انرژی دستگاه ناظر و تنظیم گر و رگولاتور، وجود ندارد. وزارت نفت و وزارت نیرو در عمل دو بنگاه هستند که اسم وزارتخانه را یدک می کشند، یکی وظیفه تولید و توزیع هیدروکربن و دیگری وظیفه تولید و توزیع انرژی برق را برعهده دارد. خود این سازمان ها از حکمرانی ضعیفی برخوردار هستند که این مشکل در وزارت نفت حادتر هست. این در حالی است که از سال 1975 به بعد در جهان، سیاست گذاری یکپارچه در دستور کار قرار گرفت. متاسفانه در حال حاضر کشور در همه بخش های دولت در حال تجربه یک نوع حکمرانی بد و ضعیف است و تحت الشعاع تصدی گری قرار گرفته است. بدتر اینکه دولت وظایف سیاست گذاری، کنترل و رگولاتوری خود را انجام نداده و آن را تعطیل کرده است.

برنامه ریزی متوهمانه وزارت نفت!

در دوره ای گفته شد که 640 هزار بشکه غیر از پالایشگاه ستاره خلیج فارس هشت تا پالایشگاه هشتاد هزار بشکه ای برای میعانات گازی ایجاد شود و متاسفانه هزینه بسیار سنگینی صرف زیرساخت ها شد. من همان ابتدا این نکته را مطرح کردم که خوراک این پالایشگاه وجود ندارد و میعانات پارس جنوبی کفایت این کار را نخواهد کرد. الان بعد از صرف هزینه بسیار سنگین برای زیرساخت، شما هیچ اسمی از پالایشگاه سیراف نمی شنوید! هشت تا پالایشگاه هشتاد هزار بشکه ای به یک پالایشگاه هشتاد هزار بشکه ای تقلیل یافت که آن هم روند کارش متوقف شده است. این نشان می دهد که این پروژه بر اساس مطالعه و واقعیت موجود نبوده و کاملا متوهمانه بوده است. پروژه ایران آن ال جی که داستان غم انگیزی دارد حدود سه میلیارد دلار تولید آن ال جی هزینه شده، اما یک قطره آن ال جی در کشور تولید نمی شود.

تشدید ناترازی با گازرسانی غیرمنطقی!

گاز رسانی بی رویه به روستاهای دورافتاده ناترازی را تشدید کرد. هیچ فردی مخالف این نیست که روستاها، انرژی گاز داشته باشد اما اگر کمترین مطالعه ای انجام می شد، مشخص می شد که چه هزینه سنگینی صرف انتقال گاز شده است. پانزده سال پیش مدیران شرکت گاز در دوره آقای احمدی نژاد که برکنار شده بودند، اذعان کردند که هزینه برخی انشعابات روستایی تا پشت در خانه افراد دویست میلیون تومان هزینه به کشور تحمیل کرده است. با این هزینه این امکان وجود داشت که در روستای چند ده خانواری با پنل خورشیدی و توربین بادی یک انرژی مطمئن و ارزان ایجاد شود.

65 درصد میزان اتلاف انرژی در بخاری گازی!

در حال حاضر، بیست میلیون بخاری گازی در کشور وجود دارد که در اوج مصرف گاز مورد استفاده قرار می گیرد. بازدهی حرارتی این بخاری های متوسط 35 درصد است. 35 درصد گاز تبدیل به حرارت شده و 65 درصد هدر رفته و تبدیل به آلاینده می شود همین الان بخاری هایی وجود دارد که 95 درصد بازدهی دارد نزدیک سه برابر بخاری های موجود در کشور. با تعویض بیست میلیون بخاری چه بهره وری عظیمی ایجاد می شود! در سال 1393 در زمان آقای زنگنه قرار بود که این کار بزرگ انجام شود ایشان آن سال این خبر را اعلام کرد اما عملا هیچ اقدامی صورت نگرفت.

اگر این طرح عملیاتی می شد تحول بزرگی در کاهش مصرف انرژی در پیک مصرف رخ می داد آن هم در شرایطی که خوراک پتروشیمی ها قطع می شود. در تمام صنایع شدت انرژی یعنی میزان مصرف انرژی به میزان یک کیلو محصول تولید شده، دو برابر متوسط دنیا است یا میزان انرژی مصرفی به ازای هر مرغ ده برابر کشورهای اسکاندیناوی است به ازای هر مرغ در ایران دو لیتر گازوییل وجود دارد که این رقم در کشورهای اسکاندیناوی 200 سی سی است.

تشدید تورم و رکود با افزایش قیمت انرژی!

اولویت نخست کشور باید ارتقای بهره وری باشد. راهکار ارتقای بهره وری این است که منطق بهینه سازی مصرف انرژی بر اساس مطالعات صورت گرفته در اقتصاد انرژی، منطق جایگزینی عوامل است. اگر کشش جایگزینی عوامل صفر باشد، اگر شهروند شما دسترسی به بخاری نداشته باشد و اگر شهروند نداند که در صورت افزایش قیمت گازوییل باید چه کار کند، در این صورت کشش صفر وجود دارد که مطالعات انجام شده نشان می دهد که با افزایش قیمت حاملان انرژی هم تورم و هم رکود تشدید خواهد شد. این اتفاق در سال 89 با افزایش قیمت حاملان انرژی رخ داد.

افزایش قیمت راهکاری بی نتیجه

طرفداران افزایش قیمت، دنبال راهکار راحت و کم دردسر هستند، چون راهکار من بسیار سخت است. به همین راحت راهکار ساده را به مسوولان پیشنهاد می دهند که هم دنبال راهکار ساده هستند که با یک هل دادن مشکل را حل کنند. اما با افزایش قیمت بهره وری بهبود نمی یابد. این در حالی است که در صدر سیاست های کشورهای صنعتی، بهره وری قرار می گیرد. بعد از ماجرای اوکراین، اتحادیه اروپا دستورالعمل جدیدی صادر کرد که چه راهکارهایی باید در پیش گرفته شود تا مشکل انرژی را بتوان در فقدان انرژی روسیه مدیریت کرد. در صدر آن بهره وری قرار گرفت. آنها که بهره وری شان در اوج قرار دارد باز دنبال ارتقای بهره وری هستند.

اگر یک فکر اساسی انجام نشود، ظرف پنج تا شش سال آینده به ناترازی در کل انرژی خواهیم رسید می توان انرژی صنایع را تامین نکرد ولی نتیجه آن، کاهش شدید صادرات خواهد بود که وابستگی به هیدروکربن را تشدید می کند. راه چاره ای جز ارتقای بهره وری انرژی وجود ندارد تا زمانی که کشور به بهره وری مناسب نرسد، افزایش تولید و توسعه میادین و حتی زدن یک چاه جدید منطقی نیست.