اینک آخر الزمان / اثری از نظم نوین جهانی نیست
رکنا سیاسی: هاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف نوشت: در ایران شرایط خاصی حاکم است. گویی بوی آخرالزمان به مشام میرسد. جامعه ایران از دو سوی مرزهای جغرافیایی و با حس غربت به مشاعره میپردازد و با رفتن سایه زیر آفتاب سوزان میسوزد و یک دل و یک صدا به خارجنشینان جواب میدهد،
به گزارش رکنا، به نقل از جهان اقتصاد، دکتر هاشم اورعی- استاد دانشگاه صنعتی شریف: این روزها جهان آکنده از دلهره و هیجان است. اثری از نظم نوین جهانی نیست و قانون جنگل میدانداری میکند. در آمریکا عملاً جنگ داخلی به شکل قرن بیست و یکم در گرفته و امیدی به مصالحه بین دموکراتهای میانهرو و جمهوریخواهان افراطی نیست. انتظار میرود در انتخابات مجلس نمایندگان و سنا در اواخر سال جاری میلادی جمهوریخواهان اکثریت را بهدست آورده و مبارزهای تمامعیار بین دو بخش جامعه در گیرد.
از هم اکنون برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 بوی خون به مشام میرسد. دموکراتها نمیدانند با رئیس جمهور فعلی خود چه کنند و جمهوریخواهان دیو و دلبری دارند بهنام دونالد ترامپ. خلاصه اینکه جامعه آمریکا آنقدر دو قطبی شده که پایههای دموکراسی به لرزه درآمده است. در صحنه بینالمللی روابط آمریکا با چین هر روز پرتنشتر شده و غده بدخیم تایوان سر باز کرده است. در قلب اروپا برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم جنگی تمام عیار در جریان است. مردم اروپا از هم اکنون نگران آنند که در زمستان پیشرو چگونه خانههای خود را گرم کنند.
در بریتانیا حزب حاکم محافظهکار بدون رهبر است و شرایط اقتصادی وخیم. در شرق اروپا، پوتین بالاخره نیت همیشگی خود را عیان کرده و سوار بر موج احساسات ناسیونالیستی به دنبال احیای امپراطوری روسیه است و از هم اکنون زمزمه اشغال گرجستان به گوش میرسد. در مرز اروپا و آسیا، اردوغان از قصر هزار اتاقه خود در تحولات منطقه نقشآفرینی کرده و با موافقت خود با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو و دادن اجازه انتقال غلات اوکراین از طریق دریای سیاه، جایی برای خود در میان رهبران جهان باز کرده است و سودای امپراطوری عثمانی در سر میپروراند.
در منطقه خودمان ولیعهد جوان و ماجراجوی سعودی به لطف بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین نه تنها از قتل جمال خاشقچی رهاییده بلکه سرمست از درآمدهای نفتی به دنبال افزایش نفوذ خود در کشورهای منطقه به ویژه عراق و لبنان است و آنقدر جایگاهش را محکم میبیند که جواب تلفن رئیس جمهور آمریکا را نمیدهد و در سفر اخیر بایدن به این کشور روی وی را در مورد افزایش صادرات نفت به زمین میاندازد. در عراق اختلافات شیعه و سنی یک گام فراتر رفته و به تقابل شیعه-شیعه تبدیل شده است.
و اما در کشور خودمان، روسیه به سفارش ایران ماهواره میسازد، از قزاقستان به فضا پرتاب میشود و وزیر ما عکس یادگاری میگیرد! گویی عمر خیام در قبر میلرزد و در آن عالم در مقابل حافظ اعتراف میکند که چون نیک بنگری همه تزویر میکنند! مذاکرات برجام سالها کش پیدا میکند، رئیس جمهوری قبلی همه چیز را به آن گره میزند و فعلی وعده میدهد که رفاه مردم ربطی به سرنوشت برجام نخواهد داشت. در کشاکش این جنگ زرگری، عراق به بالاترین درآمد نفتی خود دست یافته و در ماه ژوئن بیش از 11 میلیارد دلار درآمد کسب میکند و طبق اعلام خبرگزاری بلومبرگ درآمد عربستان سعودی از صادرات نفت از روزانه یک میلیارد دلار فراتر میرود. در این میان یکبار دیگر فرصت طلایی حضور ایران در بازار جهانی نفت و کسب مقادیر قابل توجهی درآمد ارزی شاید برای همیشه از بین میرود. البته وزارت نفت و دولت هم در این ایام بیکار ننشستند و در ادامه سیاست اصلاحات ساختاری «طرح بنزین برای همه» را در دستور کار دارند که در صورت اجرا سهمیه بنزین بهجای خودرو به کدملی تعلق خواهد گرفت! در بخش مسکن هم تعداد پروانه ساخت واحد مسکونی در تهران که در بهار 1390 برابر 6500 بوده است در بهار 1401 به هزار کاهش یافته و در مقابل میانگین قیمت یک مترمربع واحد مسکونی در تهران از یک میلیون تومان در بهار 1390 به 37 میلیون تومان در بهار 1401 افزایش مییابد.
خلاصه اینکه در ایران هم شرایط خاصی حاکم است. گویی بوی آخرالزمان به مشام میرسد. جامعه ایران از دو سوی مرزهای جغرافیایی و با حس غربت به مشاعره میپردازد و با رفتن سایه زیر آفتاب سوزان میسوزد و یک دل و یک صدا به خارجنشینان جواب میدهد،
چه غریبانه تو با یاد وطن مینالی من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
و در این وانفسا پس از چهار دهه بخشی از نظام حکمرانی هنوز بر تفسیر و تلفیق واژههای متناقضی از جمله روشنفکر دینی، جریان ملی- مذهبی، اقتصاد اسلامی و حتی جمهوری اسلامی اصرار میورزد. دکتر محسن رنانی به درستی در این زمینه بحث خطای ترکیب را مطرح کرده و میگوید نظام حکمرانی ما بیش از اینکه جمهوری یا اسلامی باشد نظامی مبتنی بر خطای ترکیب است.
اما نقطه امید برای مردم جهان و ایران این است که به لطف پیشرفت فناوری و ارتباطات دوران پنهانکاری به پایان رسیده است و دیگر هیچ نظام سیاسی نمیتواند بر حیاط خلوت تکیه کند. امروز دیگر نمیتوان با عدم ارائه آمار جلوی نقد شرایط اقتصادی کشور را گرفت. ملت ایران هم در چند دهه اخیر در سایه توسعه چشمگیر فضای رسانهای کشور، حق انتخاب دارند و انحصار رسانه ملی و رسانههای دولتی و حکومتی در هم شکسته است. باید قدر این موهبت را بدانیم و باور داشته باشیم که فعالیت رسانه های آزاد و مستقل از پیششرطهای توسعه سیاسی واقتصادیست. اگر نباشند چنین رسانههای مستقل، جامعه احساس بیکسی کرده و پرندهای هم پر نخواهد زد. به قول سایه:
درین سرای بیکسی، کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
روحش شاد
ارسال نظر