گفتوگو با معلمی که عکس بهترین دانشآموزش را در کارتن گذاشته بود؛
بهترین دانش آموز خانم معلم داخل کارتن بود! / اخلاق مداری لزوم پرورش در مدارس + فیلم
رکنا: هاجر نوروزی، معلم پایه دوم یکی از مدارس شهر تهران است که با یک کار ساده، نه تنها توانست حال دانشآموزانش را خوب کند؛ بلکه دل یک ایران را شاد کرد.
«عکس بهترین دانشآموزم در این کارتن است، بروید و ببینید.» این جملهای است که خانم معلم به دانشآموزانش گفت و فیلم آن در فضای مجازی پخش شد. دانشآموزان یکی یکی به محتوای آن کارتن نگاه میکردند و به سمت دوربینی که دست خانم معلم بود لبخند میزدند. در آخر بیینده متوجه میشود که در آن کارتن یک آینه است و بچهها با دیدن خودشان میفهمند بهترین دانشآموز خانم معلم محبوبشان هستند.
من مهربانی را برگزیدم
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هاجر نوروزی، معلم پایه دوم ابتدایی یکی از مدارس جنوب شهر تهران است. این معلم خلاق با یک کارتن و آینه توانست دانشآموزانش را شاد کند. با این معلم به مناسبت روز معلم به گفتوگو نشستیم تا از ایدهای که اجرایی کرد سخن بگوید.
هاجر نوروزی در ابتدا با اشاره به اینکه از اول سال، به خانواده دانشآموزانش میگوید که همگی با هم یک خانواده هستند، به رکنا می گوید: من به آنها گفتم که ما قرار است هشت ساعت در طول روز را با یکدیگر بگذرانیم؛ بنابراین یک خانواده هستیم. من در ارتباط با دانشآموزانم مهربانی را انتخاب کردم. دانشآموزان به هر ترتیب درسهایشان را میآموزند؛ اما سلامت روان آنها برای من مهمتر است.
نوروزی در ادامه میافزاید: بچهها هر رفتاری را به ذهن خود میسپارند و در بزرگسالی به طور ناخودآگاه، آثار آن را در زندگیشان میبینند، پس چه بهتر که با آنها خوش رفتار باشیم. با این تعاریف من در هر شرایطی، مهربانی را برگزیدم.
این معلم از تجربه نحوه برخورد با دانشآموزانی که اوایل سال برای مادرشان دلتنگی میکنند سخن میگوید و میافزاید: من به آن ها میگویم که مادران شما چند ساعتی شما را به من امانت دادند. در این چند ساعت من مادر شما هستم و هر زمان که هرچه خواستید به من بگویید. من نیز از این نحوه ارتباط حال خوبی دارم.
او همیشه دانشآموزانش را نازنینم، عزیزم، قشنگم و... صدا میکند. میگوید که به آنها تاکید میکند تا از واژههای خوب استفاده کنند. تا زمانی که کلمات زیبا وجود دارد چرا از کلمات زشت استفاده کنیم؟
با کارتن گوشه حیاط و آینه آبدارخانه این ابتکار به ذهنم رسید
هاجر نوروزی در ادامه از کاری که انجام داد و در فضای مجازی با واکنشهای مثبتی رو به رو شد سخن میگوید و میافزاید: بچهها با این کار خنده واقعی خودشان را به من نشان دادند. با کارتن گوشه حیاط مدرسه و آینهای که در آبدارخانه بود، توانستم دانشآموزانم را خوشحال کنم. من وارد کلاس شدم و گفتم بچهها همگی شما عزیزان من هستید؛ اما امروز عکس عزیزترین دانشآموز من در این کارتن است؛ شما بیایید و عکسش را ببینید.
خانم معلم میافزاید: برای همه سوال شده بود که بهترین دانشآموز من کیست. اولین دانشآموزی که آمد و داخل کارتن را نگاه کرد یکتا بود. او شخصیتی عاقلانه دارد و بعد از اینکه خودش را دید به دوربین نگاه کرد و لبخند زد. بعد از آن سایر دانشآموزان میآیند و تصویر خودشان را میبینند. احساس میکنم با این کار عزت نفس و اعتماد به نفس بچهها تقویت میشود. اگر انسان، محبوب کسی باشد که در ذهنش جایگاه خاصی دارد، میتواند برایش حس خوبی داشته باشد؛ بنابراین آنها وقتی خود را در آن آینه میدیدند متوجه میشدند که محبوب آموزگار خودشان هستند و با همان خنده ناخودآگاهشان نشان میدادند که این خاطره هرگز از ذهنشان پاک نمیشود. این کار به آنها میگوید که با هر نوع از رفتار، یک انسان دوستداشتنی هستند.
اگر نتوانیم احساساتمان را بروز دهیم، ریاضی و علوم به کار نمی آیند
نوروزی در ادامه از جایگاه پرورش میگوید. از اینکه جایگاه پرورش در نظام آموزشی کمرنگ است؛ ولی برای او پرورش اولویت دارد. او معتقد است در زندگی حساب و کتاب ریاضی و علوم و... به کار میآید؛ اما اگر کسی نتواند احساساتش را بروز دهد، ارتباط صحیح با دوستانش برقرار کند، مهربان باشد و مهربانی را ترویج کند، هر قدر هم علوم پایه را بلد باشد باز هم نمیتواند زندگی شادی را تجربه کند.
خانم معلم در ادامه میگوید: اگر من در جایگاه معلم، به بچهها درس مهربانی دهم؛ اما خودم در عمل این کار را نکنم، آنها این مهم را نمیآموزند. پرورش اگر از مقطع ابتدایی شروع شود تأثیرش چند سال دیگر نشان داده خواهد شد. به این شکل با یک کار بلندمدت، رفتارهای غلط جامعه اصلاح میشود.
آموزش مجازی با دانش آموزان چه کرد؟
وی در ادامه یکی از پیامدهای آموزش مجازی که بعد از حضوری شدن مدارس، خود را بروز داد را متکی شدن زیاد دانشآموزان به والدینشان قلمداد میکند و میگوید: هرچند من از والدین خواهش کردم که فکر کنند طی این چند ساعت، فرزندشان در مدرسه است و اصلا به اتاقشان سر نزنند و بگذارند دانشآموز در کلاس خودش باشد؛ اما نمیتوانستم خیلی این موضوع را مدیریت کنم. بنابراین دانشآموزان خیلی زیاد به والدینشان متکی شدهاند و این رفته رفته اصلاح میشود.
او میگوید که به واسطه کرونا و فاصلههای اجتماعی، بچهها کمی از آداب اجتماعی نیز دور شدند و میافزاید: از آن گذشته چون بچهها دائما در خانه بودند، وقتی به مدرسه آمدند خیلی مضطرب شدند و نگرانی را در چهرهشان کاملا مشخص بود. من سعی کردم تمرکزشان را به درس برگردانم تا خودشان بتوانند به تنهایی درس بخوانند. اگر استرس داشتند، دستشان را در دستم میگرفتم و میگفتم من مادر شما هستم، کنار من راحت باشید و بعد کمکشان میکردم تا کارهایشان را انجام دهند و به فاصله چند دقیقه آرامش میگرفتند.
وی در پایان با اشاره به اینکه سلامت روان دانشآموزانش برایش بسیار مهم است، میگوید: اگر روان انسانها سالم باشد، به راحتی میتوانند ارتباط برقرار کنند و بعد از آن زندگی بهتری را تجربه کنند، اگر شکست خوردند آن را میپذیرند و دوباره میتوانند از جایشان بلند شوند. همچنین اخلاقمداری و شریعتمداری از دیگر الزامات پرورشی دانشآموزان است که به آنها اهمیت زیادی میدهم.
ارسال نظر