بیانیه مهستان باستان شناسی خطاب به پزشکیان / از کارنامه مردود و پرهزینه برخی مدیران پیشین وزارت میراث فرهنگی عبرت بگیریم
رکنا: در بخشی از بیانیه مهستان باستان شناسی و حکمت ایرانی پیرامون انتخاب وزیر جدید میراث فرهنگی آمده است: غم انگیزاست که ما وارثان شایسته چنین میراثی در یک سده اخیر نبوده ایم .اینک نیز نیستیم. برشاخ نشسته ایم و بار و بر می چینیم و شاخ می شکنیم و بُن می بُریم. فضاحت آنرا آموزگار بزرگ شعر وادب وشیخ اخلاق ما سعدی نیک وعمیق سده ها پیش از ما احساس کرده بود. احساس کرده بود که چنین هشدار میداد و مارا برحذر می داشت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مهستان باستان شناسی و حکمت ایرانی، بیانیه ای پیرامون انتخاب وزیر جدید میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی منتشر کرده است که حاوی نکاتی ارزشمند برای رئیس جمهوری جدید ایران است.
متن بیانیه به شرح زیر است:
«میراث تاریخ و فرهنگ ملت ما چنان که میراث تاریخ و فرهنگ هر ملتی با رگ و پیوند تاریخ ما با ایرانی بودن ما با هویت ایرانی ما در تنیده است. با سرگذشت و تقدیر تاریخی ما گره خورده است. به سخن دیگر مواریث فرهنگی سوی و وجه دیگری ازایرانی بودن ماست. با هستی و حضور تاریخی من ایرانی گره خورده است. هرجا میراث من آن جا تاریخ و فرهنگ من.آنجا ایرانی بودن و هویت ایرانی من.
فرهنگ ایرانی همان میراث ایرانی و ایرانی بودن و هویت ایرانی من است. نه چونان جامه ای فاخر بر تن و پیکرمن. بلکه اصلا" واز ریشه و بنیاد خود من است.
هستی و حیات و نحوه حضور منِ ایرانی وایرانی من در جهان است؛ چونان ایرانی. گنجینه عظیم تجربه های زیسته وجودی و سرگذشت تاریخی من در جهان است. برساخته و فرآورده دیروز و امروز نیست. در بستر هزاره های دیرینه و دیرپا و دیرآهنگ پدید آمده است. نه در برهوت و نه خلق الساعه که به تدریج در بوته آزمون های داغ و شعله بیز تاریخ. تعرض و تخریب و تاراج و بی مهری به آن خشکاندن و افکندن ریشه های درخت گشن تاریخ من است.
ایران نیز یک نام و مفهوم انتزاعی نیست. نام ایران تذکار و تداعی یک جهان تاریخ من است. یک جهان خاطرات تذکر تاریخی و مدنی و معنوی وجمعی ملت من است. تمامیت تاریخ و فرهنگ و مدنیت و معنویت و جهان ایرانی من است. ما وارثان چنین میراثی هستیم. هم غنی و پرمایه هم حیاتی وضروری برای ادامه حیات و حضور تاریخی وتاریخمند خویش در جهان. حیاتی چونان هوا و آب و غذا.
وزارت میراث فرهنگی، وزرات سنگرداری و سنگربانی هوشمندانه و خردمندانه و حیاتی وضروری و مسئولانه چنین میراثی ست.
غم انگیزاست که ما وارثان شایسته چنین میراثی در یک سده اخیر نبوده ایم .اینک نیز نیستیم. برشاخ نشسته ایم و بار و بر می چینیم و شاخ می شکنیم و بُن می بُریم. فضاحت آنرا آموزگار بزرگ شعر وادب وشیخ اخلاق ما سعدی نیک وعمیق سده ها پیش از ما احساس کرده بود. احساس کرده بود که چنین هشدار میداد و مارا برحذر می داشت.
ملتی که از فراموشی تاریخی رنج می برد و حافظه تاریخی اش را ازکف داده است. از کف داده است که این چنین با تیشه قهر و با تیغ تجاوز و تعرض و تخریب و تاراج دست به دستبرد مواریث فرهنگی خویش دراز کرده است. تلاش برای رهائی از بند ستبر این همه حقارت و غفلت و بی خبری تاریخی که انسجام و اقتدار وحدت و یکپارچگی سرزمینی و هویت ملی و مدنی و معنوی ما را نشانه گرفته است؛ کاریست کارستان و مسئولیتی بس خطیر نهاده بر شانه هر ایرانی که دل در گرو سنگربانی و سنگرداری و صیانت از یکی از غنی و پرمایه و تاثیرگذارترین قلمروهای تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری دارد. از کارنامه مردود و پرهزینه و خسارت بار برخی دولتیان و مدیران پیشین وزارت میراث فرهنگی و... درس عبرت بیاموزیم و گام برگام آن ها ننهیم و در راه کژ و در مسیر پر هزینه و پرخسارتشان برای ملُک و ملت ما گام برنگیریم که به زیان ملت است و آزموده ها را آزمودن بس است.
دهه های اخیر برای مواریث فرهنگی میهن ما بسیار فاجعه بار بوده است و خسارت هایش هرگز و هیچ گاه جبران شدنی نیست. هر زخمی و آسیبی به پیکر میراث کشورآسیب و زخم به خود ماست. استمرار و تداوم حضور و حیات تاریخی ما را در جهان چونان ملتی تاریخی، چونان ملتی دیرینه و دیرپا به مخاطره می افکند. به سوی پرتگاه های تاریخ می کشاند و می راند.
باستان شناسان میهن ما هم به روزنه امیدی که به بهبود اوضاع گشوده شده است و دولتی که اینک در راه است امیدوارند هم نگران برصحنه آمدن دوباره مدیران کاسبکارمیراث ناشناس و شریکان دزد و رفیقان قافله هستند. نگرانی که هم به جاست هم به موقع هم موجه.
کمتر کشوری را مگر عراق و افغانستان که اوضاعشان ویژه است؛ شما سراغ دارید و می یابید که چونان دولتیان جامعه پسا انقلاب ما این چنین یله و بی پروا وافسارگسیخته مواریث فرهنگی و محوطه های باستانی و بناها و بافت های تاریخی کشورشان را کوبیده و روبیده و تخریب و نابود کرده باشند!
مواریث تاریخ و فرهنگ یک ملت، دفینه و عتیقه و زیر خاکی نیستند که در بازار مکاره سود و سودا به حراجشان بگذاریم. مدعیان اسلام و قرآن بدانند و قرآن بخوانند و قرآن بفهمند که در قرآن آثار به جای مانده از روزگاران گذشته چونان منبع معرفت انگشت تاکید نهاده شده است. منبع معرفت و نردبان برشدن به سوی افق آگاهی فراختر از انسان، از هستی و چیستی انسان و انسان بودن ما.
کوتاه سخن آن که راه همچنان در، گرفتن سرِچشمه سیل تعرض وتخریب و تجاوز و تاراج مواریث فرهنگی کشور فرصت غنیمت است و بیل تدبیر در کف. اگر چنین نکنیم: سرِچشمه چو پر شد؛ دیگر نشاید گرفتن به پیل!
دکتر حکمت اله ملاصالحی
استاد بازنشسته باستان شناسی دانشگاه تهران
و ریاست مهستان باستان شناسی و حکمت ایرانی»
ارسال نظر