عاقبت خائن شدن زن و مرد به یکدیگر! + ریشه ها
رکنا: توجه به تعهدات زناشویی از الزامات زندگی زناشویی است.
خیانت تاثیرات سیاهی بر زندگی خانوادگی و اجتماعی می گذارد.
به گزارش رکنا، سایه سیاه خیانتهای خانوادگی بر کانون برخی خانوادهها چنان سنگینی میکند که گاه تصورش نیز غیرممکن به نظر میرسد. این واژه به قدری تلخ و منزجرکننده است که روح افرد را به انزوا میکشاند و دیگر سوختن و ساختن هم معنایش را از دست میدهد و اینجاست که آمار طلاق روزبهروز از آمار ازدواج پیشی میگیرد. به نظر میرسد این پدیده ضداجتماعی راه همواری را در میان جوانان باز کرده و خانواده را نشانه گرفته است، پس باید به فکر یک راه حل اساسی بود و این غده سرطانی را از ریشه خشکاند. چندی پیش در یکی از صفحات حوادث روزنامه نوشته شده بود: مرد جوانی در دادگاه خانواده وقتی حاضر شد، با چشمانی پر از اشک به قاضی پرونده گفت: من همسرم را خیلی دوست دارم و اصلا بدون او نمیتوانم زندگی کنم. یک روز که در خانه نباشد، بیقرار میشوم، حتی بدون او نمیتوانم زندگی کنم، اما نمیدانم چرا دست خودم نیست گاهی اوقات به او خیانت میکنم و خیلی زود پشیمان میشوم...
لزوم پایبندی به تعهدات زناشویی
دکتر علیرضا قاسمی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه درباره خیانتهای مردان در روابط زناشویی میگوید: وقتی پیمان زناشویی شکل میگیرد، تعهداتی در این زمینه مطرح میشود. در واقع پیشفرض تشکیل زندگی مشترک یکسری تعهدات اخلاقی، شرعی، فرهنگی و عرفی است که طرفین ازدواج باید به این تعهدات پایبند و وفادار بمانند، زیرا لازمه استحکام زندگی زناشویی پایبندی و وفاداری به تعهدات است که این امر نه تنها در فرهنگ ما بلکه در بسیاری از فرهنگهای دیگر هم نقش اساسی دارد، چرا که در تعریف خانواده مستحکم، نخستین نکته ای که مدنظر قرار میگیرد، پایبندی به تعهدات اخلاقی در زندگی مشترک است.
خیانت به هر شکلی که باشد، چه از سوی زن و چه از سوی مرد کانون خانواده را به تاراج میبرد. اگرچه این مساله در رابطه با زنان قبح بیشتری دارد و به مانند یک تابو تلقی میشود و به هیچوجه در فرهنگ ما پذیرفته شده نیست و به محض اینکه زنی از این خط قرمز عبور کند، پیوند زناشویی خود به خود تمام میشود که نشان میدهد خیانت زنان قابل تصور نیست و در اثر این پدیده تلخ اجتماعی پیوند زن و شوهر گسسته و بریده خواهد شد. گاهی در برخی خانوادهها میبینیم، هر چند مردان از کانون گرم خانوادگی برخوردار هستند و زندگی سیر طبیعی و آرامی دارد و اقتصاد خانواده میچرخد، ولی مردان تعهداتشان را چندان جدی نمیگیرند و به راحتی از زیر بار اخلاقیات فرار میکنند.
البته باید گفت: تخطی مردان در زمینه خیانتهای زناشویی جدی گرفته نمیشود، زیرا بار فرهنگی برای مردان کمتر است. یکی از دلایل این امر به خاطر حاکمیت و رسوخ تفکر مردسالارانه در جامعه است و دیگری حمایت غیرمستقیم قانون از برخی عملکردهای مردان است. در نتیجه مردان از این شرایط خود سوءاستفاده میکنند و در حالی که از کانون گرم خانوادگی برخوردار هستند و چرخ زندگیشان میچرخد، دست به خیانتهای زناشویی میزنند.
ریشههای خیانتهای خانوادگی
در بحث خیانتهای زناشویی، مجموعه دلایلی نقش دارند؛ یکی از این دلایل به ویژگیهای شخصیتی و روانی مردان مربوط میشود. برخی از مردان در برآورده شدن نیازهایشان خوب اجتماعی نمیشوند، از ارزشهای اخلاقی پررنگی بهرهمند نیستند و لذتهای آنی برایشان در اولویت قرار دارد. در واقع این قبیل از مردان از نظر تیپ شخصیتی و روانی نرمال نیستند و مشکل دارند.
وی ادامه میدهد: ریشه دیگر این پدیده را باید در بعد اجتماعی و فرهنگی جستوجو کرد. درواقع هرچه زندگی فضای شهری و مدرنتری بر جامعه حاکم شود، مکانیزمهای کنترل اجتماعی قدرت و استحکامشان را از دستمی دهند. در واقع کنترل اجتماعی در چنین فضایی مانند گذشته قوی نخواهد بود و در نتیجه واکنشها شکل رسمی و منفی زیادی نخواهند داشت. به عبارتی امروزه سیستم کنترل اجتماعی ضعیف عمل میکند و قوانین در حد جریمه و جبران اعمال میشوند و از واکنشهای تند خبری نیست. از سوی دیگر در فضای شهری افراد شناخته شده نیستند و امکان سرپوش گذاشتن روی عملکردهای منفی اجتماعی وجود دارد، زیرا آنها ترس از شناخته شدن ندارندو بیمهابا دست به رفتارهای ضدهنجار اجتماعی خویش میزنند.
علاوه بر گسترش زندگی و امکانات شهری با گستردهتر شدن فضاهای مجازی نوعی تنوع در سیستم اجتماعی به وجود آمده و اصل ازدواج را که تعهد و پایبندی به روابط زناشویی بوده را تحت تاثیر قرار داده است، زیرا در سایه این نوع گسترش فضای مجازی برخی به اشتباه فکر میکنند، باید از همه زمینههای زندگی لذت ببرند.
این یک دستاورد منفی فرهنگ و اوضاع جدید حاکم بر جامعه است که به طور مستقیم مناسبات خانوادگی را تحت تاثیر قرار داده است. حاکمیت فرهنگ غلط غربی که به روابط زن و شوهر در شکل گستردهتری نگاه میکنند و به ازدواج و برآورده کردن نیازهای عاطفی محدودیتی قائل نیستند، زندگیهای خانوادههای ایرانی را در معرض خطر قرار داده است. به نظر میرسد شرایط برای این نوع روابط فراهم شده و قالبها و کلیشههای سنتی روابط زناشویی محدود شده است و اینگونه روابط به مفهوم گذشته و سنتی پررنگ نیست، به همین خاطر شکلگیری رفتارهای ضدهنجار اجتماعی را در روابط خانوادگی شاهد هستیم.
زنگ خطر تغییر الگوهای فرهنگی
دکتر قاسمی، با بیان اینکه تغییر الگوهای فرهنگی و فاصله گرفتن از فرهنگ سنتی نتیجه به وجود آمدن این نوع آسیب اجتماعی شده است، اظهار داشت: در جامعهای که رسانههایی مانند ماهواره با پخش انواع سریالهای متنوع جایگاه ویژهای را برای خود در خانوادههای ایرانی بازکرده است، انتظار هر نوع آسیب به خانواده دور از ذهن نخواهد بود، زیرا برخی زن و شوهرها خودشان را با شخصیتهای سریالها مقایسه میکنند و با تاثیرپذیری منفی سرنخهای خیانت شکل میگیرد.
گاهی هم برخی مردان به خاطر تن دادن به ازدواج های اجباری و تحمیلی از سوی خانواده با الگوگیری نادرست از برنامههای ماهواره بعد از مدتی از شرایط خسته شده و دنبال فردی میروند که به او علاقه دارند. همچنین بعد اقتصادی خانواده هم مهم است. از سوی دیگر میبینیم ارتباطات مثل گذشته کنترلشده نیست.
مردها در محیطهای کاری با زنان مختلفی ارتباط دارند. به واسطه نامحدود شدن فضا چنانچه شخصی در این میان از اراده ضعیفی برخوردار باشد، با نشان دادن کوچکترین چراغ سبزی اغفال شده یا اینکه از وضعیت به وجود آمده استقبال میکند، زیرا امکان استتار و مخفی ماندن این قبیل مسائل توسط مردان بیشتر از زنان است.
البته بسیاری از این مسائل را باید ناشی از ضعف قوانین دانست که به طور غیرمستقیم از این تیپ افراد حمایت میکند و به عبارتی برخورد سختگیرانه وجود ندارد، در نتیجه مردان اجازه عبور از خط قرمزها را داشته و با بیتوجهی به مناسبات خانوادگی به رفتارهای ضدهنجار اجتماعی دست میزنند. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر