پرستار: کرونا نفس مادر را می گرفت، کودکش ضجه می زد برای آغوشش و ما اشک

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، 30 آذرماه ولادت حضرت زینب (س) و روز پرستار است، یکسالی می شود که پرستاران بدون خستگی، منت و پاداش برای سلامتی ما مبارزه می کنند، خواهش آن ها از ما این است که مواظب خودمان باشیم، ماسک بزنیم، نکات بهداشتی را رعایت کنیم، خسته نشویم و تا رفتن کرونا مبارزه کنیم.

به  روز پرستار رسیده ایم و ما پای صحبت پرستاران می نشینیم.

 ساره زنگنه از پرستاران  بخش کرونایی یکی از بیمارستان های تهران از این روزهای کرونایی ، آرزوهایش و حرفی که با دولت و خواستی از دولتمردان دارد چنین به رکنا گفت:

آرزویی که سال گذشته قبل از شیوع کرونا داشتید چه بود؟

همه ما یکسری اهداف و آرزوهایی در زندگی مان داریم، چه از نظر شغلی و چه از لحاظ دیگر برنامه ریزی هایی کرده ایم، اما با این وضعی که به وجود آمده و ما پرستاران نیز در خط مقدم مبارزه با کرونا هستیم به طور کلی اهدافمان روی هواست و از آن ها فاصله زیادی گرفتیم.

الان و در این روزهای کرونایی بزرگترین آرزویتان چیست؟

واقعاً همانطور که همه شاهد هستند، پرستاران سختی زیادی می کشند، شیفت های سنگین، کارهای سنگین و دشوار مخصوصاً در بخش کرونایی ها وجود دارد، اکنون نمی دانم که چه آرزو و هدفی باید داشته باشم چون بسیار خسته ام.

درخواست شما از دولتمردان چیست؟

اکنون کادر پرستاری بسیار مظلوم واقع شده اند، با توجه به اینکه شیفت های سنگینی داریم، فشارهای روحی و روانی زیادی را متحمل می شویم، هم نگران سلامتی خودمان هستیم اگرچه به نظر می رسد کادر پرستاری حداقل یک بار کرونا گرفته اند و بعضی همکاران ما برای بار دوم و سوم مبتلا به این بیماری می شوند و هم این که مزد، پاداش و احترامی که باید باشد را دریافت نمی کنیم، همه این موارد در پرستاران انگیزه ایجاد می کند، باید بدانیم که دستمزد و پاداش بابت بازدهی که در پرستاران ایجاد می کند موضوعی واجب به حساب می آید، متاسفانه در ایران به این موضوعات توجه نمی شود. واقعیت این است که پرستاران در مجموعه کادر درمان مظلوم واقع شده اند.

غم انگیزترین خاطره تان در این روزهای کرونایی چیست؟

غم انگیزترین قسمت خاطرات پرستاران بخش کرونا جدای از اینکه شاهد دردکشیدن بیماران و چشم انتظاری خانواده هایشان هستیم، گاهی حسرت دیدار پدر و مادرمان را می خوریم، واقعاً دلمان برای دیدن فرزندانمان و پدر و مادرمان تنگ می شود. مادرخود من بیماری دیابت دارد، بنابراین بیشتر سعی می کنم از او فاصله بگیرم و دور باشم که مبادا ناقل کرونا به ایشان باشم، علاوه بر این گاهی شاهد صحنه های دلخراشی در بیمارستان هستیم، مثلاً یکی از همکاران جوان و 25 ساله ما در بیمارستان رسول اکرم (ص) چند روز قبل جان خود را از دست داد، در حالیکه ایشان فقط 10 ماه بود که ازدواج کرده بودند و مواردی از این دست بسیار دردناک است و در روحیه ما تاثیر می گذارد. اکنون حجم کارها در حال بالا رفتن است و تعداد پرسنل نیز در حال کم شدن است، چرا که بسیاری از افراد یا در حال استعفا دادن هستند و بسیاری از پرستاران نیز در مرخصی استعلاجی به سر می برند.

احساسی ترین خاطره تان در این روزهای کرونایی چیست؟

یکی از بیماران که فرزندی خردسال داشت مبتلا به بیماری کرونا شده بود، وقتی که مادر این بچه ها را در بخش بستری می کردیم، فرزند بیمار متوجه نمی شد که چرا این اتفاق افتاده و جدایی بین آن ها افتاده است، گریه های این کودکان و اصراری که برای دیدن مادرشان دارند واقعاٌ ناراحت کننده است، گاهی آن ها را به بخش می آورند تا مادرشان را ببینند و صحبت های ما در مورد خطرناک بودن این بیماری هم برایشان غیرقابل درک بود، این صحنه ها واقعاً دردناک و اشکبار است.

بهترین خاطره تان در این روزها چیست؟

بهترین خاطره یا خاطره خوش در این روزها بسیار کمیاب است به همین دلیل خاطره جالبی به نظرم نمی رسد که داشته باشم.

جمله ای که می خواستید به بیماری بگویید و نگفتید چه بود و چرا؟

بعضی بیماران کرونایی فکر نمی کردند که روزی به این بیماری مبتلا شوند و الان کاملاً ترسیده اند، دوست داریم در بعضی مواقع به آن ها بگوییم ای کاش نکات بهداشتی را رعایت می کردی، اما از آن جایی که شاید حرفمان سرزنش گونه شود و روحیه شان خراب تر نشود، مراقبیم که به آن ها حرف خاصی نزنیم.

جمله ای تاثیرگذار که از بیماری کرونایی شنیدید چه بود؟

متاسفانه بیماران ما به قدری روحیه شان را از دست داده اند و افسردگی گرفته اند، سعی می کنیم کمتر با آن ها صحبت کنیم علی رغم این که در حال درمان آن ها هسیتم، واقعیت این است که بسیاری از آن ها با مشکلات ریوی و تنفسی مواجه شده اند و فرصت چندانی برای گفت و گو با آن ها به دست نمی آید.

خانم زنگنه در پایان و در توصیه و پیشنهاد به مردم و مسئولین اظهار داشت: اول از همه می خواهم برای مردم روشن شود که داروی خاص و درمان خاصی برای این بیماران نداریم، ما مراقبت هایمان و درمان های علامتی مان را انجام می دهیم اما درمان قطعی کرونا در حال حاضر به هیچ وجه وجود ندارد و امکان پذیر نیست، اکنون به واکسن کرونا هم نمی توان چندان اعتماد کرد، من خیلی دوست دارم که وقتی به مردم کوچه و خیابان هم می رسم، بگویم که کاش فکرکنید ما پرستاران هم عضوی از خانواده شما هستیم، ما هم مثل خواهر و برادرتان هستیم، واقعاً راضی می شوید که خواهر و برادر خودتان هم انقدر در شیفت کاری بایستد و خسته شود و دلش برای دیدن آن ها لک بزند؟ با وجود اینکه ما مسائل و مشکلات مالی فراوانی داریم و این ها همه اش برای ما دغدغه ای ذهنی و روانی به حساب می آید، شرایط زندگی هم اکنون بسیار سخت شده است، ما از طرفی کارها، شیفت ها و خستگی های فراوانی می کشیم و از طرفی باید به دغدغه ها و مسائل مالی مان فکر کنیم، همچنین متاسفانه بعضی افراد با بی احترامی به ما می گویند که تو در قبال کارت پولش را می گیری و وظیفه ات این است که در این کار باشی، در صورتی که اگر مسئولین نگاهی به کادر پرستاری بیاندازند از کاهش انگیزه پرستاران قدری کاسته می شود و این روحیه باختن ها و روحیه از دست دادن ها و افسردگی ها در سلامت مردم کمتر اثر می گذارد. بهرحال وقتی ما از سلامت مردم محافظت می کنیم، انتظار داریم تا از سلامت جسمی و روحی ما نیز محافظت شود.  آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

خبرنگار: مهدی برازنده

وبگردی