مادر مبتلا به کرونا، تا پسرش را دید خوب شد!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، 30 آذرماه ولادت حضرت زینب (س) و روز پرستار است، یکسالی می شود که پرستاران بدون خستگی، منت و پاداش برای سلامتی ما مبارزه می کنند، خواهش آن ها از ما این است که مواظب خودمان باشیم، ماسک بزنیم، نکات بهداشتی را رعایت کنیم، خسته نشویم و تا رفتن کرونا مبارزه کنیم.

به  روز پرستار رسیده ایم و ما پای صحبت پرستاران می نشینیم.

خانم عرب که یکی از پرستاران بخش کرونایی ها و بخش نفرولوژی بیمارستان رسول اکرم (ص) است. او از این روزهایش ، یکسال کرونایی که پشت سر گذاشتند و آرزوهایش برایمان می گوید:

آرزویی که سال گذشته قبل از شیوع کرونا داشتید چه بود؟

واقعیت این است که همه ما در زندگی مان آرزوهایی داشتیم، هیچکس نمی دانست که قرار است عزیزان شان را از دست بدهند، بزرگترین آرزویی که داشتم سلامتی اطرافیان و خانواده ام بود.

الان و در این روزهای کرونایی بزرگترین آرزویتان چیست؟

آرزویم این است که مردم قدری مراعات حال خود و خانواده شان را داشته باشند، آرزویم این است که مردم ذره ای حال و روز ما پرستاران را ببینند، ببینند که همکاران ما چگونه جلوی چشممان از دست می روند. آرزویم این است که مردم در خانه هایشان بمانند، بهداشت شخصی شان را رعایت کنند، واقعیت این است که کرونا بیماری بدی است، حقیقتاً عذابی که همکاران ما در بیمارستان ها می کشند، کسانی که عزیزانشان را در بیمارستان ها از دست می دهند، خیلی خیلی سخت است.

درخواست شما از دولتمردان چیست؟

از دولت خواهش می کنم تا هم جامعه پرستاری و هم تمام اقشار جامعه را از نظر مالی و یا هر طور که امکانش را دارند، کمک کنند تا مردم در خانه هایشان بمانند و به شکست این بیماری نزدیک شویم.

غم انگیزترین خاطره تان در این روزهای کرونایی چیست؟

 یکی از همکاران ما در سن 25 سالگی چند روز قبل فوت کرد. نامش محمدرضا رضایی بودند که در بخش کرونایی ها فعالیت می کردند؛ همان جا هم مبتلا شد.دردناک ترین اتفاق در چند ماه اخیر همین بود که ایشان را می دیدیم که روز به روز حالش بدتر می شود اما کاری از دستمان بر نمی آمد...

احساسی ترین خاطره تان در این روزهای کرونایی چیست؟

در بخش کرونایی ها مادری سالخورده بود که تنها یک پسر داشت، این مادر در طول بیماری اش بسیار دوست داشت که پسرش را ببیند، اما به دلیل این که ما اجازه ورود به هیچکس را در بخش کرونا نمی دهیم، امکان دیدار فرزندش وجود نداشت. حال مادر هر روز بدتر می شد و دلتنگی اش هم البته بیشتر و می گفت تنها آرزویم این است که پسرم را ببینم . خلاصه  تصمیم گرفتیم که لباس مخصوص بر تن پسر این مادر کنیم تا با مادر دیدار کند. پسر با فاصله با مادر ایستاد ولی  گویی دنیا را به آن مادر دادیم. باید گفت آنقدر مادر از دیدار پسرش خوشحال شد که گمان می کنیم به دلیل همین خوشحالی بود که حال مادر نیز بهتر شد و بهبود یافت.

بهترین خاطره تان در این روزها چیست؟

چند ماه پیش حال مادر و پدرم با هم بد شد. ترس وجودم را گرفت که مبادا از من گرفته باشند. از روزی که آزمایش دادند تا زمانی که نتیجه تست آمد و منفی بود نفسم راحت بالا نمی آمد ولی وقتی نتیجه تست کرونایشان منفی شد می توانم بگویم بهترین لحظه زندگیم دراین ماه ها شکل گرفت.

جمله ای که می خواستید به بیماری بگویید و نگفتید چه بود و چرا؟

بیشتر اوقات دوست داریم به آن ها بگوییم حالتان بهبود می یابد، اما به دلیل آن که می بینیم واقعیت چیز دیگری است و حالشان رو به وخامت گذاشته است، حرفمان را قورت می دهیم و چیزی نمی توانیم بگوییم.

جمله ای تاثیرگذار که از بیماری کرونایی شنیدید چه بود؟

اکثر بیماران کرونایی وقتی حال و روز ما را می بینند، دعایمان می کنند، همیشه دعا می کنند که ان شاءالله این بیماری شما و خانواده تان را بیمار نکند، واقعیت این است که این دعاها همیشه روی ما تاثیر گذاشته و به ما انرژی و روحیه می دهد.

این پرستار جوان  در پایان خطاب به مردم و مسئولان گفت: فقط خواهش می کنم که مردم نکات بهداشتی را به دقت رعایت کنند تا خودمان به دست خودمان شاهد از دست رفتن عزیزانمان نباشیم، این منصفانه نیست که با چشمان خود شاهد مرگ اطرافیان خود باشیم. دولت اگر از مردم حمایت کند تا مجبور نباشند به بیرون از خانه بیایند و اگر همه ماسک بزنند و دقت کنند، مطمئن باشید که از پس کرونا بر خواهیم آمد و این بیماری را شکست می دهیم.  آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

خبرنگار: مهدی برازنده