چگونه مسئله آب زایندهرود و اصفهان مزمن شد؟
رکنا: در آستانه تجمع دیگری از سوی کشاورزان و حقابهداران مناطق شرق استان اصفهان، بار دیگر مسائل آب اصفهان و زایندهرود پررنگ شده است.
به گزارش رکنا ، در آستانه تجمع دیگری از سوی کشاورزان و حقابهداران مناطق شرق استان اصفهان، بار دیگر مسائل آب اصفهان و زایندهرود پررنگ شده است.
پرسشی که در عنوان یادداشت مطرح شده به نظر میرسد سالها همراه ما خواهد بود اگر به حل مسائل از زاویه دیگری نکاه نکنیم. برای این مزمنشدن مسائل چندین دلیل کلی میتوان مطرح کرد؛ اولا درباره مسائل آب زایندهرود و به تبع آن اصفهان سیستم حکمرانی آب کشور هنوز به تعریف مشترک، دقیق و منظمی نرسیده است، چون مرجعی که همهجانبه به موضوع نگاه کند وجود ندارد؛
بنابراین اولین حرکت باید تشکیل مرجعی باشد که متناوب و دورهای مسائل آب اصفهان را رصد، پردازش، اولویتبندی و ارائه کند. بله تأکید صرفا بر تعریف مسائل است نه راهحلها! نگارنده بارها در مناسبتهای مختلف بر این موضوع تأکید کرده است که درحالحاضر تکلیف مسائل آب زایندهرود و اصفهان مشخص نیست.
اکنون کدامیک از موارد زیر مسئله اولویتدار زایندهرود است: آب بهحسابنیامده در شبکه اصفهان بزرگ، حقابه کشاورزان، توسعه در بالادست و پاییندست رودخانه، تجاوز به حریم و بستر، توسعه آبمحور نه آمایشمحور شهرهایی که از زایندهرود آب میبرند، عدم تعادل منابع و مصارف و... کدام؟ قطعا فهرست بیانتها نیست، اگر به آن توجه شود؛ بنابراین باید بدانیم کدامیک از این مسائل، مسئله آب در اصفهان است که آن را حل کنیم.
چگونه مسئله آب زایندهرود و اصفهان مزمن شد؟
به نظر نگارنده هرکس بگوید که مسئله آب زایندهرود اصفهان مشخص است، مشخصا یا میخواهد از مسئولیت فرار کند یا بیاطلاع است، شق سوم ندارد.
بههمیندلیل هر ذیمدخلی قبل از اینکه اصلا مسائل را تعریف کند، راهحل ارائه میدهد. عملا راهحل براساس مسائلی است که چندان مشخص نیست و فقط با کلماتی کلی مانند بحران و کمبود و ... بیان میشوند.نکته بعد این است که تصمیمگیران بعد از دو دهه سعی و خطا متوجه نشدهاند که کلا مسائل آبی که ما در کشور با آن درگیر هستیم، راهحل قطعی ندارند و صرفا قابل مدیریت هستند!
نگارنده بارها این جمله شفیقالاسلام پروفسور دیپلماسی آب در دانشگاه تافتز را بیان کرده: مسائل آب درهمتنیده هستند و مانند بیماری دیابت درمان قطعی ندارند، فقط میتوان آنها را مدیریت کرد و نسخه درمان هرکس نیز متفاوت است. اگر دیابت کسی شدت داشته باشد، نیاز به تزریق انسولین دارد.
شخص دیگری فقط با کنترل قند مصرفی بهبود مییابد و... . اصفهان و زایندهرود و کلا مسائل حکمرانی آب کشور (داخلی و بینالمللی) مثل دیابت است؛ ازاینرو دلیل دیگر مزمنشدن مسائل این بوده که رژیمهای حکمرانی آب کشور بر مبنای راهحلهای مقطعی کوتاهمدت بنا شده است، بههمیندلیل اصلا پاسخ مسائل نبود و نیست. نمونه این دیدگاه تأکید دودههای آنها چه استان بالادست و چه پاییندست بر مدیریت منابع از طریق راهحلهای سازهای است.
به جنجال اخیر جلسه در استانداری یزد توجه کنید؛ در خفا دو استان اقداماتی را سامان بدهند تا انتقال صورت گیرد! دلیل دیگری که بر مزمنشدن مسائل مترتب است اینکه متولیان آب استان و مدیران نتوانستهاند یا بیتوجه بودهاند به اینکه اصفهان و زایندهرود اهمیت ملی دارد و نتوانستهاند این را نشاندار کنند.
وضعیت فعلی مدیریت آب زایندهرود و اصفهان چگونه است؟ وزارت نیرو با ارائه نظامنامه احیا عملا بهصورت کاملا عیان در حال تخریب تمام تجربیات، درسها و پیشرفتهایی است که در این سالها در این حوضه به دست آمده است. وزارت نیرو بهوضوح نقش صنف کشاورزان شرق اصفهان را (با همه نقایصی که دارد) که در این سالها قدرتمندترین بازیگر حوضه شدهاند و بسیار موفقتر، عاقلانهتر و مقتدرانهتر از متولیان آب در زمینههای جلوگیری از بارگذاریهای جدید، ساماندهی حریم و بستر و تقسیم آب عمل کردهاند، کمرنگ کند.
عملا حذف تابلوی منابع و مصارف حوضه در حال وقوع است. کاری که وزارت نیرو در دولت یازدهم (دوره اول ریاستجمهوری آقای روحانی) با شجاعت اقدام به شفافسازی و انتشار تابلوی منابع و مصارف کرد و اشتباهات بزرگی را که در سالهای گذشته در بیشبارگذاری زایندهرود انجام داده، پذیرفت.
زایندهرود و مدیریت آب در اصفهان اگر جای هزار اشتباه داشت، متولیان همه آن هزار اشتباه را مرتکب شدهاند، اما راه برای خروج از این دور باطل تصمیمات وجود دارد. شاهبیت آن بازتعریف نظام حکمرانی آب در زایندهرود بر مبنای برنامههای میانمدت و بلندمدت است. مسائل آب از جنسی هستند که حل آنها نیازمند چابکی، انگیزه، یادگیری مستمر، حوصله، تعامل و تطبیقپذیری دارد. اینها مشخصههایی است که سازمانهای بوروکراتیک آب از آن بیبهره هستند؛ بنابراین حل مسئله از مسیر دولت، مشت بر سندان کوبیدن است.
باید بپذیریم که مانند گذشته حکمرانی (آب) بدون دولت نیز امکانپذیر است! سازمانهای متولی آب در کشور و به تبع آن در زایندهرود دچار روزمرگی و رخوت هستند و به دلیل نداشتن اقتدار و بیاعتمادی ذینفعان به آنها همچنین بیانگیزگی نیروی انسانی، هیچ توانی برای کمک به مدیریت و مسیر رسیدن به راهحل مسائل آب اصفهان ندارند. برعکس همچنان تواناییهایی برای خرابترکردن مسئله دارند و یکی از دغدغههای دغدغهمندان زایندهرود، درحالحاضر کنترل خرابکاریهای این سازمانهاست!
مسئله از اینجا تشدید میشود که سازمانها در رقابت هستند و میخواهند مدیریت آب در کنترل خودشان باقی بماند. بازیکردن در این میدان، قطعا راه به جایی نمیبرد و اصلاحات جزئی هم به نظر نگارنده بیفایده است. تمرکز بر شناخت و اولویتبندی مسائل با دو رویکرد همزمان از بالادست و پاییندست و طرح پیشنهادی که سال ۹۷ به دولت ارائه شد: انتقال تدریجی حکمرانی آب از دولت به ذیمدخلان و مردم؛ بنابراین ما به ساختار و نهاد جدیدی (بازتعریف) که اعضای آن ذینفعان واقعی و کسانی که احیای زایندهرود مطالبه و دغدغه اصلی آنهاست، نیاز داریم.
وظیفه این نهاد رسیدن به راهکارهای مورد اجماع برای حل مسئله زایندهرود است. این نهاد جدید باید پرتوان تصمیم بگیرد، از دولتیها مطالبهگری کند و تصمیمهای خود را اجرا کند. در این شرایط نقش سازمانهایی مثل جهاد کشاورزی و آب منطقهای، ارائه خدمات تخصصی (مثل اطلاعات، تعریف بستههای حل مناقشه (که پروژههای مهندسی جزئی از راهحل و نه همه آن هستند)، پیگیری برای مصوبات و...)، تأمین و هدایت منابع مالی و نظارت بر اجرا خواهد بود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر