بررسی افزایش خشونت در میان مردم جهان
خشونت چیست و چرا بروز روزافزونی دارد؟
رکنا: خشونت و پرخاشگری در جامعه امروز بیش از گذشته به چشم میخورد و این در حالی است که خشونتهای نوپدیدی نیز در جوامع متظاهر شده است. خشونت در جامعه امروز ابعاد مختلفی دارد و به نوعی جامعه و خانواده را درگیر آسیبهای روانی و اجتماعی کرده است. البته این روزها قرنطینه هم به عوامل بروز خشونت اضافه شده است.
خشونت / به گزارش رکنا، نگرانیها و دغدغه امروز از این است که رشد خشونت ها تا حدی پیش برود که کل جامعه و ساختارهای آن را زیر سوال برده و منجر به اتفاقات ناگوار دیگری شود. عمدهترین خشونت هایی که امروزه در جامعه کنونی دیده میشود، کودکآزاری، همسرآزاری و خشونتهای کلامی- روانی است که منجر شده زمینه برای آسیبهای دیگر در جامعه مهیا شود و فروپاشی خانوادهها را ایجاد کرده است.
کودکانی که در محیطهای خانوادگی پرخاشگر متولد و بزرگ میشوند، بیشتر در معرض آسیب و خطر بوده و به نوعی خود این افراد در آینده خشونتگرانی خواهند شد که این چرخه باطل را ادامه میدهند.
تعریف خشونت
دکتر شمسالدین کهانی، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه در گفت و گو با رکنا میگوید: مسلما همه افراد با واژه خشم، خشونت و پرخاشگری چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم آشنا هستند و رفتارهایی نظیر همسرآزاری، کودکآزاری، ضرب و شتم، فحاشی کردن، خشونتهای جنگی، خشونتهای جمعی و... را در اماکن عمومی یا خیابانها مشاهده کردهاند یا حتی ممکن است خشونتهای محیط کاری را مشاهده کرده باشند، از این رو پرخاشگری و خشونت از جمله پدیدههایی است که قدمت آن به قدمت تاریخ انسان میرسد، اما امروزه خشونت در ابعاد مختلف به عنوان یکی از مقولههای مهم مورد بحث در روانشناسی، جامعهشناسی و... است. همچنین در سطح کلان نیز از جمله نگرانیها و دغدغههای درون هر جامعهای است. وقتی صحبت از پرخاشگری میشود، اغلب تصاویر و مفاهیمی مانند جنگ، جنایت و... در ذهن افراد تصور میشود، اما باید گفت مصادیق پرخاشگری محدود به اینها نمیشود. وقتی خشونت را در جامعه در روابط بینفردی بررسی میکنیم، مصادیق و جلوههای بسیاری دارد که افراد در کلانشهرها هر روز به نوعی با آن مواجهاند مانند آنکه هر روز در خیابان افراد با آن برخورد دارند.
این روانشناس بالینی در ادامه میگوید: در روانشناسی پرخاشگری شامل رفتاری است که با قصد رساندن آسیب روانی و جسمانی به فرد دیگر انجام میشود. بر اساس این تعریف، پرخاشگری الزاما نهتنها موجب آسیب جسمانی میشود، بلکه ممکن است باعث آسیب روانی فرد نیز شود مانند تهمت، افترا و... یا ترور شخصیت که گاه در تعارفات خانوادگی و بینفردی شاهد آن هستیم. در بررسی پرخاشگری خشونت تقسیمبندیهایی به کار گرفته شده است، از دیدگاه روانشناختی پرخاشگری ابزاری است برای رسیدن به یک هدف خاص که در مواردی نیز قوانین جامعه پرخاشگری را مجاز یا حتی لازم میشمارند. وقتی فردی برای دفاع از خود دست به خشونت میزند اینکه چرا افراد دست به پرخاشگری میزنند تا به امروز دیدگاه مختلفی در مورد تبیین خشم و خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه مطرح شده است. از دیدگاه روانکاوی، خشم و خشونت جزئی از هیجانات طبیعی هر فردی است که وجود آنها ضروری است. اگر غریزه و خشم نباشد، میدانهای جنگ و دفاع از خود شکل نمیگیرد، اما عصر جدید و جامعه متمدن امروز رفتارهای خشونتآمیز را در حل مسائل و مشکلات بینفردی و خانوادگی علیه کودکان یا در تعاملات اجتماعی پذیرا نیست و این انتظار وجود دارد که انسانها باید یاد بگیرند هیجانات منفی خود را مدیریت کنند.
عوامل تعیینکننده خشونت
دکتر کهانی به عوامل زیستمحیطی اشاره میکند و میگوید: در این رابطه عقیده بر این است که آلایندهها مانند آلودگی هوا، صوتی و... در کاهش تحمل افراد و بروز رفتارهای پرخاشگرانه نقش دارد. همچنین عوامل زیستی نیز در بروز این رفتارها نقش دارد. در گذشته تصور میشد که ناکامی افراد مهمترین عامل در بروز خشونت است، اما امروزه عقیده بر این است که عوامل اجتماعی و بینفردی مانند آزارهای فیزیکی و سرزنش شدن از سوی دیگران موجب رفتارهای پرخاشگرانه میشود و رابطه با لگوهای یادگیری تحقیقات نشان میدهد که ارتباطی بین پرخاشگری ویژه در کودکان با دیدن تصاویر خشن و فیلمهای سینمایی وجود دارد. برخی علل وابسته به موقعیت هستند و مطالعات نشان میدهد که برانگیختگی شدید فیزیولوژیک در فعالیتها و دردهای جسمانی در افرایش و بروز پرخاشگری و خشونت موثر است.
این روانشناس بالینی در ادامه تصریح میکند: از دیدگاه جامعهشناختی عواملی چون بیعدالتی، فقر، تراکم جمعیت، رفتار افراد در نهادهای قانونی و ارزشهای فرهنگی از جمله عواملی است که در بروز پرخاشگری شناخته میشود. در واقع اگر شواهدی برای مبانی زیستشناختی پرخاشگری به عنوان یک غریزه وجود دارد، عوامل دیگری نیز وجود دارد که تکانههای غریزی فرد را مهار میکند و شکل میدهد، بنابراین اجتماعی شدن فرآیندی است که کودکان از طریق آن رفتارها، نگرشها و ارزشهای فرهنگی خود را یاد میگیرند. اجتماعی شدن حاصل عوامل مختلفی است که رفتار والدین و... در آن بیتاثیر نیست. از این دیدگاه پرخاشگری نیز رفتاری است که در ابتدای زندگی آموخته میشود و تا بزرگسالی به عنوان یک الگوی رفتاری ادامه پیدا میکند. در واقع کودکان از همان ابتدای سالهای نخست زندگی با مشاهده رفتار والدین خود و اعضای خانواده و همسالان و افراد دیگر جامعه مثل معلم و مسوولان مدرسه الگوهای رفتاری خاص خود را برای مواجهه با شرایط مختلف یاد میگیرند و میآموزند. پژوهشها نشاندهنده ارتباط الگوهای تربیتی خاص والدین مانند استفاده از پرخاشگری کلامی یا فیزیکی در رابطه والدین با فرزندان و همسر با رفتارهای پرخاشگرانه در آینده این کودکان است. در واقع والدینی که پرخاشگری میکنند الگویی برای فرزندان خود فراهم میکنند که بچهها از آن پیروی کنند، به این ترتیب قربانی خشونت امروز، فردا خود تبدیل به یک فرد خشونتگر میشود.
خشونت در سطح کلان
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: اگر در جامعهای در عمل یا در نظر افراد آن جامعه اعمال خشونتآمیز روشی موثر برای دستیابی به اهداف باشد و خشونت و پرخاشگری و روشهای دیگر برای حل مسائل و تعارضات شود، وضعیت به گونهای خواهد شد که به جای آنکه به خشونت به عنوان یک نقص و کاستی در رفتار فرد نگریسته شود، به عنوان یک مهارت و توانایی در نظر گرفته خواهد شد. آن زمان است که زیر پا گذاشتن حقوق دیگران و قانون نه یک نقیصه و یک عیب، بلکه یک کار مثبت تلقی خواهد شد. در چنین بستر فرهنگی وقتی افراد گلایه دارند که نمیتوانند حق خود را بگیرند منظورشان گرفتن از حق از طریق مذاکره یا روشهای مسالمتآمیز و قانونی نیست، بلکه میگویند ما نمیتوانیم اهانت و تهدید کنیم یا آن فرد را مورد ضرب و شتم قرار دهیم و به نظر آنها خشونت موثرترین روش برای گرفتن حق خواهد شد. از این دیدگاه پرخاشگری و خشونت یک نقص مهارت ارتباطی محسوب میشود، بلکه یک مهارت و توانایی برای پیشبرد اهداف است.
وی میافزاید: متاسفانه بررسیهای متعدد انجام شده در زمینههای مختلف خشونت در کل دنیا نشان میدهد که در دهههای اخیر این مساله به عنوان یکی از مشکلات فراگیر در حال رشد است که پیامدهای آن گاهی با آسیب جدی و شدید همراه بوده است. نتایج آمار در ایران نیز حاکی از وجود گسترده انواع همسرآزاری در خانوادههای ایرانی است که این موضوع نشاندهنده این است که زنان بیشتر از سوی همسران خود مورد خشونت قرار میگیرند و در میان انواع خشونتها، خشونت کلامی و روانی که زنان در سطح خانواده و اجتماع تحمل میکنند بهشدت بالاست که از شایعترین نوع خشونتهای گزارش شده در این تحقیقات، این مورد بیشتر ذکر شده است. همچنین یافتههای گستردهتر دیگر حاکی از این است که خشونتهای خانگی علیه زنان در اوایل زندگی مشترک افزایش دارد و تاکنون این زنان در سالهای ابتدای زندگی مشترک خود قربانی خشونتهای روانی و کلامی بودهاند. زنان در مواجهه با خشونتهای خانگی و خانوادگی در تنگنای بسیاری قرار دارند، زیرا این دسته از زنان اطلاعاتی در خصوص حقوق قانونی خود ندارند و از مراجعه به مراکز قضایی بهشدت ترس دارند و این مسائل از موانع اساسی رویارویی با پدیدههای همسرآزاری است.
مدلسازیهای ناقص
این روانشناس بالینی به خشونتهایی که علیه کودکان و نوجوانان میشود، اشاره میکند و میگوید: علل و عوامل بروز پرخاشگری در کودکان و نوجوانان زیاد است، از این رو عوامل متعددی میتواند در شکلگیری رفتارهای مختلف جوانان در بروز رفتارهای پرخاشگرانه نقش داشته باشد. عواملی چون یادگیری، بیکاری، فقر، کمبود امکانات ورزشی و تفریحی و طرد شدن از خانواده و اخراج از مدرسه، نبود خانواده حمایتگر و احساس محرومیت و ناکامی در برآورده شدن خواستهها و نیازهای نوجوانان نیز در بروز خشونت و پرخاشگری تاثیر دارد. اگر الگوی یادگیری اجتماعی و روانی مناسبی در اختیار کودکان نباشد، احتمال الگوپذیری و مدلسازی منفی و ناسالم برای جوانان فراهم میشود و زمینه مناسبی برای رفتارهای نابهنجار و ضداجتماعی فراهم میشود. بعد دیگر خشونت، کودکآزاری است که توسط والدین یا مراقبان اتفاق میافتد. البته کودکآزاری طیف وسیعی را دربر میگیرد و یکی از عمدهترین آسیبها در حوزه سلامت اجتماعی یا سلامت روان همین موضوع است، از این رو جای تاسف دارد که گسترش آگاهی، اخلاق و حتی آموزههای معنوی هم نتوانسته است گام موثری در محدود کردن خشونتها و جلوههای آن داشته باشد و شاهد تداوم رفتارهای پرخاشگرانه در میان هر قشر یا هر گروهی در هر سن و سالی هستیم و حتی در بین افرادی که تحصیلات بالا دارند و جایگاه اجتماعی مناسبی دارند نیز دیده میشود. مطالعات نشان میدهد که خشونتها هزینهها روانی، اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی سنگینی را به فرد، خانواده و جامعه تحمیل میکند، به نحوی که خشونتهای خانوادگی باعث فروپاشی خانوادهها شده و کودکان را از خانواده محروم ساخته و در دسته کودکان طلاق قرار میدهد. روانشناسان عقیده دارند خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحتتاثیر قرار میدهد و عامل اصلی تنش در این افراد به شمار میرود. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر