زنان ایدزی ایران چگونه مبتلا شدند؟
رکنا: زن مبتلا به ایدز گفت : وقتی از ابعاد بیماری برایم گفتند اول بهت زده شدم ، سپس بی وقفه گریه می کردم ، حالی که نه قبل آن روز و نه بعد از آن روز دیگر تجربه نکردم .
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، بر اساس گزارش های بدست آمده بین المللی، میزان گسترش HIV در زنان رو به افزایش است. این مسئله به عوامل مختلفی مربوط میشود که میتوان به فیزیولوژی زنان، خشونت از سوی مردان، افزایش اعتیاد و... اشاره کرد. بنابراین نیاز است تا زنان در بحث های مراقبتی و آموزشی بیشتر کوشا باشند و به آن گفته شود تا کنترل روابط جنسی را خود در مسائل مختلف به دست بگیرند.
انتقال HIV در دنیا بیشتر از طریق رابطه جنسی اتفاق میافتد و زنان زیادی به دلیل رعایت نکردن مسائل بهداشتی یا خشونت هایی که از طریق شریک جنسی آنها اعمال شده است به این بیماری مبتلا شده اند. همچنین در تحقیقاتی که از سوی دانشمندان انجام شده است، این مسئله دیده میشود که در تماس جنسی بین زن و مرد، زنان در مقایسه با مردان به میزان دو برابر امکان دریافت ویروس از طریق شریک جنسی خود دارند.
آمار زنان مبتلا به ایدز در ایران رو افزایش
حال با توجه به آمارهایی که در ایران منتشر میشوند، بیشتر افراد از طریق سرنگ آلوده به این بیماری مبتلا شده که بسیاری از آنها دارای همسر و فرزند هستند. بنابراین بدون شک آمار زنان مبتلا به ایدز نیز افزایش خواهد داشت و به این ترتیب محتمل است که آمار زنان آلوده به زودی از تعداد مردان بیشتر شود.
من قاتل نیستم!
سال در گذشته مصرف کننده مواد مخدر بوده است و هم اکنون 14 سال است که پاکی دارد میگوید: اهل دکتر رفتن نبودم . قبل از مبتلا شدن به HIV حتی درست نمی دانستم این بیماری چیست. اول که به من گفتند مبتلا به ایدز شده ام ، بی تفاوت نگاهشان کردم .فکر می کردم قابل درمان است ،حتی با شنیدن اینکه مبتلا به HIV شده ام خنده ام گرفت .دکتر وقتی دید بی خیال هستم، مرا به مشاوره ارجاع دادند تا توضیحات لازم را بگویند.
وقتی از ابعاد بیماری برایم گفتند اول بهت زده شدم ، سپس بی وقفه گریه می کردم ، حالی که نه قبل آن روز و نه بعد از آن روز دیگر تجربه نکردم .
همسرم دست فروشی بود . وقتی شب به خانه آمد، به او گفتم تو HIV داری؟ گفت: نه!
فردای آن روز رفتیم آزمایشگاه ، تست داد و معلوم شد او مرا مبتلا کرده است...
این زن 31 ساله، در ادامه گفت : آن روزهای اول حال روحیم به شدت بهم ریخته بود اما امروزها اینگونه نیستم . تنها مشکل امروزهایم این است که به هرجایی میروم، بعد از آنکه میفهمند به این بیماری مبتلا هستم من را ترد میکنند جوری که انگار با یک قاتل روبرو شده اند. حتی در یک شرکت تراکت پخش کنی بودم که وقتی فهمیدند من به این بیماری مبتلا هستم مرا بیرون کردند.
آیا من قاتل هستم؟ آیا من به کسی آزار رسانده ام؟ تنها گناه من این بود که ناخواسته و از طریق همسرم مبتلا به این بیماری شدم.
او افزود: از مردم می خواهم ما را ترد نکنند. انجمن احیا کمک های زیادی به ما کرد ، آقای منصوریان (موسس انجمن احیا) مثل پدر حامی ام شد .شاید خیلی از مسائل را به خانواده ام نگویم اما دردهایم را به این مرد بزرگ که زندگی اش را فدای ما کرده است، میگویم.
سوزن آلوده تتو زندگیم را تغییر داد
زن دیگر مبتلا به HIV با 57 سال سن اینگونه از چگونگی مبتلا شدن به ایذر به رکنا گفت :
همه چیز از روزی شروع شد که برای تتو ابرو به آرایشگاه رفتم . سوزن تتوکار آلوده به HIV بود و مدتی بعد متوجه شدم که مبتلا شده ام .
اینگونه ادامه می دهد : "بعد از ابتلا شدن تنها رفتار مردم آزارم داد. ناخواسته و بدون اشتباهی از سوی من این بیماری بدنم را تسخیر کرده است ولی مردم به گونه ای با من رفتار می کنند، گویی من مقصرم و از هر کسی متوجه مبتلا بودنم می شود تردم می کند."
رفتارهای ناآگاهانه با مبتلا یان به HIV
ناآگاهی مردم از این بیماری که باعث انگ های اجتماعی میشود، برای مبتلایان به HIV بسیار سخت است.
زن دیگر مبتلا به HIV که حاضر به گفتگو شد با این جمله سخن خود را آغاز کرد : «از برخورد مردم بغض دارم! رفتارهای مردم مرا ترسانده است هر مرتبه مجبور می شوم که از بیماریم و ابتلا به آن به مردم بگویم از عکس العمل مردم هراسان می شوم که همیشه هم ترد کننده است ..."
دندانپزشکان مرا نمی پذیرند
این زن 53 ساله با دندان هایی که همه خراب شده اند چنین ادامه می دهد : "همسرم مبتلایم کرد .نزدیک 18 سال است که با این بیماری زندگی میکنم. در حال حاضر دو دختر و یک نوه دارم و چندوقت پیش پسرم را از دست دادم."
مهم ترین مشکلی که دارم کاملا در چهره ام هویدا است. دندان هایم. بسیاری از دندانپزشکان حاضر نیستند دندان های مرا درست کنند. البته به خانه خورشید رفته ام و در آنجا قرار است دندان هایم را درستکنند.
دلم یک مغازه می خواهد برای کار
زنی دیگری که 32 سال سن دارد شروع به صحبت میکند. او 8 سال است که مبتلا به بیماری HIV است ، دو فرزند نیز دارد. یکی از بچه های این زن مبتلا نشده اما فرزند بزرگترش بیمار است. میگوید: همسرم روزی بخاطر یک بیماری در بیمارستان بستری شد ، همان موقع فهمیدیم مبتلا به HIV است. من نیز همان موقع فهمیدم که مبتلا شده ام. افسردگی شدید گرفتم ،حتی خودکشی کردم. مدتی نیز در بیمارستان روزبه بستری بودم ولی در نهایت با شرایط کنار آمدم...
او که می گوید وضعیت مالی خوبی ندارد و کارش نظافت خانه مردم است ادامه داد: دلم میخواهد یک مغازه داشته باشم تا بتوانم در آن کار کنم.
گناهی نداشت در 12 سالگی مبتلا شد
درباره مشکلاتی که با آن در این 8 سال روبرو بوده اینگونه می گوید: مدتی قبل برای عمل به بیمارستان رفتم که اصلا رفتار خوبی با من نداشتند. حتی در اتاق عمل نیز مرا مسخره میکردند. بماند که قبل از آن نیز برای پذیرش با کلی دعوا رضایت دادند تا بستری شوم. راستش را بخواهید آرزو دارم که درمان این مریضی پیدا شود. این آرزو را نیز برای خودم هم ندارم بلکه به عنوان یک مادر فقط دلم برای دخترم میسوزد. او فقط دوازده سال سن دارد و هیچ گناهی نداشت که مبتلا به این بیماری شد.
پرونده ات بسته است دیگر نمی توانی خون بدهی
در آخر با زنی به گفتوگو نشستیم که 33 ساله بود او را نیز همسرش مبتلا کرده بود. گفت: از زندگی راضی نیستم و وضعیت برای ما بسیار سخت است. خود من وقتی فهمیدم مبتلا هستم که برای خون دادن اقدام کرده بودم. به من گفتند پرونده ات بسته شده و نمیتوانی به دلیل مبتلا بودن به HIV خون بدهی. در آن زمان دست به خودکشی زدم چرا که حس میکردم دیگر زندگی به پایان رسیده است. اما به مرور به شرایطم کنار آمدم.
برادر، خواهر و بهزیستی کمکم نمی کردند ویران تر از آنچه امروز هستم بودم .از زندگی خسته شده ام همسرم نیز هرچقدر که کار میکند برای مصرف مواد استفاده میکند.
چقدر دیگر زنده ام ؟
چقدر دیگر زنده ام ؟ این سوال اکثر مبتلایان به ایدز بعد از با خبر شدن از وضعیت جسمیشان است . چقدر زنده خواهند بود ؟ زندگی نه به معنای طول عمر بلکه کیفیت زندگی یک شخص .
جواب هم ساده است و نه چندان ساده. به طور کلی ، چشم انداز بسیار مثبت است. با پیشرفت در درمان ایدز می توان اتنظار داشت که زندگی طولانی تر و سالم تری در پیش باشد و خبرهای خوبی از امکان درمان به گوش می رسد.
با بالا بردن آگاهی به ویژه از طریق رسانههای ارتباط جمعی میتوان ضمن رفع قبح بیماری، از طرد اجتماعی، انگ و تبعیض افرادی که با اچآیوی زندگی میکنند پیشگیری کرد. اثرات روانی ایجاد شده در بیماران نه تنها به باور آنها مبنی بر لاعلاج بودن بیماری بر میگردد، بلکه تا حد زیادی به قبح بیماری ایدز در کشور مربوط است که این امر به دلیل نگرش منفی مردم به ایدز به عنوان یک بیماری آمیزشی است. با ارتقای آگاهی عامه مردم و بهبود ارائه خدمات میتوان ضمن رفع پیامدهای روانی بیماران، باعث بهبود کیفیت زندگی مبتلایان شد. از طرفی از انتشار بیشتر بیماری به دلیل عدم افشای آن در خانواده، مراکز ارائه خدمات و در ارتباط با شریک جنسی پیشگیری کرد.
خبرنگار: علی چاهه
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر