ایست، اگر چراغ راهنما نیست!
رکنا:محصل/ دختری که به نگاهی ،لبخندی ،سخنی شاعرانه و اشاره ای اسیر احساس شده و دل می بازد ، ساده و بی شیله پیله و با تمام وجود درگیر یک ماجرای عاطفی می شود. اما او وقتی ببیند بازیچه دروغ و هیجان شده ،می شکند. صدای شکستن او گوش های طبیعت جامعه انسان ها را می خراشد و به تیری می ماند که از چله کمان رها گشته و چشم سلامت اجتماعی را می آزارد.
این شکست حکایتی از یک واقعیت است وآن اینکه ،دختر جوان برای اولین جنس مذکری که در زندگی اش دیده ،ملکه زیبایی و محبت نبوده و نیاز غریزی اش به دیده و پذیرفته شدن بر آورده نشده و براین اساس است که عشق های دروغین ،قربانیان زیادی می گیرد.
پسری که مسئولیت پذیر نیست و این دختر جوان را بازیچه غرور و هیجان های خود می بیند نیز مرام قهرمانی نیاموخته و نمی تواند محکم و استوار روی پای خود بایستد و گلیم زندگی اش در آب گل آلود می ماند. او سایه گرم و سنگین اقتدار،عظمت و معرفت را در دوران رشد خود آن طور که باید و شاید حس نکرده و روحیه پهلوانی را درک نمی کند.
این افراد شکننده ،زودرنج ،زیاده خواه،بلند پرواز و خیال پرداز هستند و زود خسته و ناامید می شوند.
چون قبل از آن که فکر کنند حرف می زنند می بازند و شکست برای شان چندان سخت و طاقت فرسا نیست.
ماشین شخصیت و تفکر این دخترها و پسرهای خام و کم تجربه در جاده ای حرکت می کند که نه خط کشی و تابلوی راهنما دارد و نه با چراغ راهنما در تقاطع ها،ایمن و سالم راه به پیش می برد.
پدرها و مادرها ،همان تابلوهای راهنما ،خط کشی های معنادار و چراغ های راهنما هستند که اگر به اندازه نباشند یا خوب و دقیق نصب نشده باشند حرکت به جلو را با خطرات و تهدیدهای زیادی روبرو می سازند.
درواقع ،فرزندان خواسته و ناخواسته در مسیر سرنوشت با رشد جسم و توان حرکتی خود به پیش می روند اما سفر،آداب و نقشه راه می خواهد تا بتوان با مقصدهای از پیش تعیین شده به اهداف مشخص رسید.
البته پدران و مادران در کنار ایفای نقش راه بلدی برای فرزندان خود ،وظیفه ی مهم دیگری هم دارند و آن اینکه باید سلامت ماشین فکر و جسم فرزندان خود را نیز تضمین کنند .
وسیله نقلیه ای که موتورش معیوب باشد یا سوخت کافی ندارد در بهترین جاده ها نیز قادر به حرکت نخواهد بود و اینجاست که اهمیت اندازه و سطح محبت و توجه والدین برای تربیت فرزندان را نمایان می سازد.
بعضی ها نیز با محبت بیش از حد به فرزندان خود ،از آن سوی بوم می افتندو آسیب می بینند.
اگر پدران و مادران،جایگاه،شان ،عزت ،اعتبار و احترام خود را حفظ کنند و قهرمان و ملکه فرزندان و نگهبان راستین و صادق حریم خانه و زندگی شان باشند خیلی از مشکلات و گرفتاری ها و آ سیب ها پیش نخواهد آ مد.
این که والدین در کانون خانواده از جایگاهی برخوردار نیستند که فرزندان شان به دعای مادر مقید باشند و برای آه پدر حرمت بگذارند و بهراسند نکته ای است که باید ریشه یابی و حل و فصل شود.
در جاده پر پیچ و خم و خطرناک زندگی امروز ،نقش و اهمیت پدر و مادر از حساسیت بیشتری برخوردار می شود چرا که گاهی مسیر حرکت فرزندان در فضای مجازی از تیررس نظارت و کنترل والدین خارج می شود و اینجاست که تابلوها وچراغ های راهنما اهمیت خود را نمایان می سازد.
جوانی که برای لقمه ای نان حلال زحمت می کشد پشت خودروی وانت بار خود نوشته بود :«پدرم ،اعتبار زندگی ام ».
این جمله تلنگری بود برای همه مسافرانی که او را در جاده شلوغ می دیدند.
خوانندگان این جمله باید به خود بیایند که هم در مقام پدر بودن ،اعتبار آفرین باشند و هم در مقام فرزند ،از پدرها و مادران خود اعتبار بگیرند.
باید حواس مان را جمع کنیم ،جاده زندگی شلوغ است ،اگر با سرعت مطمئن نرانیم ،علم و هنر رانندگی را نشناسیم و تابلوهای راهنما را نتوانیم بخوانیم سفرمان خطرناک می شود.
ما عادت کرده ایم در خیابان ها و معابر از تقاطع هایی که چراغ راهنما ندارند عبور می کنیم. اما در جاده زندگی ،در تقاطع هایی که چراغ راهنما ندارند باید تا بلوی ایست نصب کنیم و خیلی مراقب باشیم.
مبادا درگیری در فضای مجازی و گرفتاری در عادت های تکراری زندگی ما را از نقطه هدف در مسیر حرکت غافل و اعتبارمان را در منظر دید و تفکر فرزندمان متزلزل کند .
ارسال نظر