دلایل بدحجابی زنان
رکنا: مسأله اصلی این است که در دنیای جدید تمام مرجعیتها از بین رفتهاند؛ در این شرایط آن هویت بینالاذهانی مهمتر میشود. در هویت بینالاذهانی آدمها، نگرششان بر اساس فضای هویت بینالاذهانی تعریف و تصحیح میشود.
بدحجابی علل و عوامل مختلفی اعم از فردی و اجتماعی دارد که این عوامل باید در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای این حوزه مورد توجه قرار گیرد. در این گزارش نیمنگاهی داریم به دیدگاههای کارشناسانی که از منظر اجتماعی به علل و عوامل بدحجابی پرداختهاند.
بدحجابی علل و عوامل مختلفی اعم از فردی و اجتماعی دارد که این عوامل باید در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای این حوزه مورد توجه قرار گیرد. در این گزارش نیمنگاهی داریم به دیدگاههای کارشناسانی که از منظر اجتماعی به علل و عوامل بدحجابی پرداختهاند.
دلایل بدحجابی در میان زنان متأهل و مجرد
دکتر ابراهیم فیاض، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران: ما با دو دسته از زنان بدحجاب طرف هستیم. یک عده زنانی هستند که متأهلاند و همسرانشان هم در این زمینه دخیل هستند. یکی از معضلات این دسته، نارضایتیهای جنسی دو طرف از یکدیگر است که نتیجه آن بروز بدحجابی در سطح جامعه است؛ یعنی این عده به این وسیله سعی در جبران نارضایتی خود دارند. اخیراً پایاننامهای از دانشگاه الزهرا(س) به دست من رسید. در این پایاننامه متأسفانه ۹۹ درصد زنان مصاحبهشونده از رابطه جنسی خود ناراحت بودند و جالب اینجاست که در تمامی این جامعه آماری، شوهران این زنان از وضعیت حجاب و پوشش همسرانشان ناراضی بودند. اما دسته دوم دخترانی هستند که ازدواج آنها به تعویق افتاده و بهوسیله بدپوششی، سعی در جلب توجه جنس مخالف دارند. ما درصورتیکه بتوانیم مشکل ازدواج و آموزشهای جنسی را حل کنیم، معضل بدحجابی خود به خود بهبود مییابد.
من بهطور کلی معتقدم که سخن گفتن از مد بومی و اسلامی گزاف است و ما چیزی تحت عنوان مد اسلامی نداریم. ما یک نوع پوشش با الگوی اسلامی میتوانیم داشته باشیم که آن هم چادر است. لذا تلاش برای تطبیق مدهای جذاب و متنوع پوشش با الگو و اصول دینی، به نظرم بیهوده بوده و افتادن در دام مدرنیته است. اما در مورد رویکرد اقناعی و نگرشی، باید گفت که این رویکرد یکی از انواع رویکردهای ما در گسترش حجاب در جامعه است و خود این رویکرد هم میبایست با سلیقه و دقت زیادی انجام شود. من اصلاً معتقدم بسیاری از این عده آگاهی ندارند. ما باید برای این عده خودآگاهی ایجاد کنیم. ما معتقدیم حجاب یک امر فطری است... و به محض اینکه نسبت به آن برای افراد خودآگاهی ایجاد شود، به سرعت به آن عمل میکنند.
اهمیت توجه به هویت بینالاذهانی
دکتر محمدتقی کرمی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی: هر گرایشی یک مبانی نظری و یک مبانی ارزشی دارد. مسأله اصلی این است که آدمها و جامعه به دنبال کنشهای متقابل مؤثر هستند. ما وقتی در جامعه میآییم، دوست داریم دیده بشویم، دوست داریم به ما احترام بگذارند. مخصوصاً هر چقدر که پایگاههای هویتساز ضعیفتر بشود و پایگاههای هویت بینالاذهانی قویتر بشود. مسأله اصلی این است که در دنیای جدید تمام مرجعیتها از بین رفتهاند؛ در این شرایط آن هویت بینالاذهانی مهمتر میشود. در هویت بینالاذهانی آدمها، نگرششان بر اساس فضای هویت بینالاذهانی تعریف و تصحیح میشود.
وقتی میبینیم فضای مشترک بینالاذهانی در یک جامعه، اقتضای دیگری دارد، چرا بر رویکرد نگرشی و اقناعی سرمایهگذاری میکنیم؟ یعنی چرا باید برویم کتابهای شهید مطهری را مطرح کنیم؟ مسأله ما کتابهای شهید مطهری نیست. مسأله ما این است که یک دختر اگر بداند دخترعمویش چه لباسی میپوشد، او هم همان لباس را خواهد پوشید.
ضرورت تیپشناسی افراد بدحجاب
حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا زیبایینژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده: ساحتهای انسان به سه دسته اعتقادات یا همان نگرشها، ارزشها یا همان تمایلات یعنی حس زیباییشناسی و رفتار تقسیم میشود. گرچه در تصور ذهنی، این سه بخش را از هم تفکیک میکنیم، ولی درواقع بههم تنیده بوده و در هم تأثیرگذارند. برخی اوقات جلسه میگذاریم و راجع به فلسفه حجاب صحبت میکنیم، خانمها هم خوششان میآید و میپذیرند، اما در عمل میبینیم تأثیری در حجابشان ندارد. این را چطور تحلیل کنیم؟ تحلیلش اینست که گاهی شخص اعتقاد علمی و ذهنی به چیزی دارد، ولی نسبت به آن موضوع دلبستگی ندارد؛ یعنی در این رابطه حس زیبایی فرد با او همراه نیست و ذائقهاش آن را نمیپسندد.
باید در تحلیلها، تیپهای مختلف از افراد را شناسایی کرده و در نظر بگیریم. درصد کمی از افراد هستند که حکم شرعی را نمیدانند و آگاهی ندارند. درصد کمی هم هستند که قصد مقاومت در برابر شکل حجاب که توسط محافل رسمی ترویج میشود را دارند. مقاومتشان هم از نوع مخالفت سیاسی و ضدیت با انقلاب نیست، فقط حرفشان اینست که کسی حق ندارد برای ما تعیین تکلیف کند. یعنی باید ببینیم چند درصد از جوانها به خاطر ابراز وجود، مخالفت میکنند؟ پس لازم است یک تیپشناسی انجام شود و ببینیم علل کمشدن تمایل افراد نسبت به حجاب چیست و درصد و نرخ هرکدام از این موارد چقدر است.
به نظر من ذائقه عمومی نسبت به حجاب دارد تغییر میکند و حساسیتها کم میشود. یعنی ارزشهای اجتماعی جوانان ما به دلیل الگوهای سبک زندگی مدرن که آنها را مخاطب قرار داده، تغییر کرده و فکر میکنند راههای راحتتری هم برای زندگی وجود دارد و میخواهند هویت اجتماعی خودشان را در پوشش نشان بدهند و مقبول گروهی بشوند که در آن زندگی میکنند. من این اطمینان را به شما بدهم که اگر حجاب مد بشود، تعداد معتنابهی از دختران به آن روی میآورند.
نگاه عرفی به مسأله حجاب
اصغر مهاجری، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران: پدیده حجاب و پوشش یک امر فرهنگی است، امر فرهنگی هم اقناعی است. این دو واژه در ادبیات فقاهتی و سیاسی ما هم هست. به نظر من کاری را که باید نهاد اقتصادی، نهاد فرهنگی، رسانهها، خانواده، خردهفرهنگها و... انجام دهند و به هر دلیلی انجام نمیشود، یک نهاد میخواهد به تنهایی آن را عملیاتی کند که این کار ممکن نیست. ضمن اینکه زمانی که قانونگذار و کسانی که این قانون Law را پشتیبانی میکنند قادر به شاخصسازی واژهها نباشند و اختلاف در اردوگاه تعریفکنندگان زیاد باشد، نمیتوانیم شاخصهایی را که در جامعه میبینیم، با آن تعاریف انطباق دهیم. اگر بخواهیم آن را بگذاریم به عهده خردهفرهنگ، عرف و عادات و رسوم، باید قبول کنیم این عرف، یافتههای خود را تولید و آن را عرضه میکند. مصرفکننده لباسی را میپوشد که عرف به آن مهر تایید زده است.
نکته دیگر این است که هویت یک انسان، یک گروه یا یک جامعه در بازتولید است. اگر بخواهیم پوشش را که بخشی از هویت ما را تشکیل میدهد در قالب ریسمانهای محکم و انعطافناپذیر قانونی عملیاتی کنیم، امکان بازتولید آن را میگیریم. بخشی از شخصیت فرد در پوشش است، پوشش اگر راکد بماند، به میرایی میرود. اگر به پویایی تمایل دارد، باید بازتولید شود. اگر بازتولید را تابع قوانین خشک کنیم، امکان این کار را از آن میگیریم. عرف میطلبد نگاه ما به پوشش، تابع متغیر فرهنگی باشد و اجازه بدهد بالندگی و طراوت و نشاط در امر پوشش بهوجود بیاید. البته میتوان قاعدههای کلی را طراحی و ابلاغ کرد. عرف جامعه ایرانی میگوید ما میتوانیم ضمن حفظ رعایت قواعد کلی فقاهت، پوششهای بسیار زیبا داشته باشیم.
حجاب در جریان وزش مسموم برخوردهای جناحی و سیاسی قرار گرفته است
از سوی دیگر، حجاب یک مقدار هم در وزش مسموم برخوردهای جناحی و سیاسی قرار گرفته است. در بسترهای جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی ایران امکان این سوءاستفادهها زیاد است. برخورد مقطعی، برخورد جزیرهای و برخورد با وزش بادهای سیاسی جناحی درونسیستمی هم باعث شده دچار هرج و مرج در برخورد با پوشش باشیم. این را هم یادآوری کنم که ظرفیتهای تولیدی در حوزههای اقتصادی ما هم پشتیبانی از یک پوشش باطراوت منطبق با فقه را ندارد و لباسهایی تولید میشود که افراد را به سمت فرهنگهای دیگر سوق میدهد.
تأثیر پایگاه اجتماعی زنان در گرایش آنها به بدحجابی
یکی از مواردی که باید به آن به عنوان یکی از علتهای بدحجابی زنان توجه کرد شرایط اجتماعی ماست که برای آنها فرصتهای مناسب را فراهم نمیکند. زمانی که بسترهای مناسب برای فعالیت زنان در جامعه فراهم نباشد و آنها احساس کنند دیده نمیشود و به حساب نمیآیند، ممکن است به روشهایی مانند پوشش و آرایش عجیب و غریب رو بیاورند تا بهزعم خودشان، خودشان را به اثبات برسانند... پژوهشی انجام دادیم بین زنانی که پایگاه اجتماعی پیدا کرده بودند و زنانی که این پایگاه اجتماعی را نداشتند و مشاهده کردیم که گروه اول کمتر به آرایش و زیورآلات و برهنگی سوق پیدا کردهاند. وقتی زنان در عرصههای توسعه و عرصههای عمومی حضور پیدا کنند، شاهد موارد کمتر بدپوششی و بدحجابی خواهیم بود.
نگاه من به مسأله حجاب نگاه علتگرا و نگاه کارکردگراست. من نمیگویم این پوشش موجود خوب یا بد است اما میگویم کارکرد دارد. عنصرهای زیباشناختی تغییر پیدا کرده و وقتی کسی از افراد خانواده، از همکار، از اجتماع تأیید میگیرد، به این رویه ادامه میدهد. حالا اینکه چرا کارکرد دارد را باید بررسی کرد و به آن علتها پرداخت. اگر ما نمیتوانیم شاخص رضایت زناشویی را بالا ببریم و هر روز رضایت جنسی و رضایت زناشویی در جامعه کاهش پیدا میکند، باید منتظر کارکردهای دیگر باشیم، ما همه جا را رها کردهایم و چون این مسائل واضحتر هستند و بیشتر دیده میشوند، فقط به این مسائل پرداختهایم.
وقتی زنان بر مبنای ظاهر مورد قضاوت Judgment و انتخاب قرار میگیرند
مصطفی آبروشن، عضو انجمن جامعهشناسی ایران: پدیده بدحجابی در جامعه ما که دارای پایبندی به الزامات ارزشی و هنجاری است، به عنوان نوعی از انحراف و کجرفتاری تلقی میگردد و میزان واکنش به این پدیده را حساسیت و انتظارات جامعه تعیین خواهد کرد، هر نظام اجتماعی میزانی از این انحراف از استانداردهای اجتماعی را تحمل و یا براساس ملاحظات فرهنگی واکنش به این واقعیت را به تأخیر میاندازد. در مبحث حجاب جامعه بایستی با کارهای فرهنگی، هنجارها و ارزشهای پذیرفتهشده اجتماعی را در افراد درونی کند زیرا اعتقاد داشتن و یا نداشتن به حجاب نوعی گفتمان است که در قالب رفتار جمعی در جامعه نمایان میشود.
با توجه به اینکه جامعه ما دارای ملاحظات سنتی در رابطه با ارتباط دختر و پسر است و تعاملات خارج از چارچوب ازدواج جزو ممانعتهای اجتماعی بهشمار آمده و انگزننده برای دختران تلقی میگردد، پس شخص برای انتخاب شدن و مدیریت بر تأثیرگذاری بر جنس مخالف مجبور خواهد شد تا به عشوهگری بپردازد تا در نبود فضای گفتوگوی سالم بین طرفین، با لطایفالحیل خود را در شرایط انتخاب قرار دهد. به عبارتی، افراد در دوران جدید به علت شناختهای سطحی و گذری، ناگزیر بر مبنای وضعیت ظاهریشان مورد قضاوت و انتخاب قرار میگیرند و زنان میکوشند چهره ظاهری خود را به شکل پذیرفتهشده اجتماعی تغییر دهند. در این شرایط تنها عضوی از بدن که امکان و قابلیت عرضه در حوزه عمومی را دارد، صورت افراد است که شخص میتواند بیشترین تغییرات را در آن اعمال کند که زیبا و پسندیدهتر جلوه کند.
تأثیر کلانشهرها و از بین رفتن کنترل سنتی بر بدحجابی
حجت الاسلام و المسلمین کریم خانمحمدی، عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه باقرالعلوم(ع): دو گونه علل، ساختاری و فرهنگی برای وضعیت حجاب میتوان در نظر گرفت و شیوه رویارویی با هرکدام باید متناسب با آن علل باشد. منظور از علل ساختاری، این است که متناسب با تحولاتی که در جامعه رخ میدهد، خود را متحول کنیم. در غیر این صورت، عدم تناسب مردم را به بدحجابی رهنمون میسازد. برای مثال، یکی از علل ساختاری، بزرگشدن شهرهاست. وقتی که شهر بزرگ میشود، افراد در آن شهر به صورت گمشده زندگی میکنند؛ یعنی با اینکه جمعیت شهر زیاد است، افراد تنها زندگی میکنند. در شهرهای بزرگ از یک سو کنترل سنتی از بین میرود، از سوی دیگر، زنها گرایش به تبرج دارند؛ یعنی دوست دارند زیباییهای خود را نشان دهند. زنان در جامعه سنتی قدیمی نمیتوانستند تبرج کنند، ولی در شهرهای کلان مثل تهران که احساس کنترل وجود ندارد، تبرج بروز و ظهور دارد.
برای اصلاح بدحجابی ابتدا باید فکر و باور مردان تغییر کند
دکتر مختار ویسی، روانشناس: من معتقدم متهم ردیف اول بیحجابی یا بدحجابی زنان، بیشک مردان هستند. شاید در ظاهر حجاب مرد تغییری نکرده باشد اما بدحجابی و استفاده بیرویه از وسایل آرایشی توسط زنان، ناشی از تفکرات مردان است؛ چون انتظارات مردان بالا رفته است و ملاکهای سابق را نمیپسندند. ما اگر دنبال اصلاح هستیم، اول باید فکر و باور مرد را تغییر دهیم تا فکر و باور زن تغییر یابد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر