رکنا گزارش می دهد
مدیران حاشیه ساز، مدیران هزینه ساز
رکنا، مرتضی کیارسی، پژوهشگر اجتماعی، در گفتگو با رکنا به بررسی حضور مدیران حاشیهساز در دستگاههای دولتی و تأثیر رفتارهای آنها بر افکار عمومی پرداخت. وی پنج نوع مختلف از این مدیران را که به دلیل باورهای فردی، انگیزههای سیاسی یا کمتجربگی دست به تصمیمگیریهای پرهزینه میزنند، شناسایی کرد و تاکید کرد که رفتار این مدیران، به ویژه پس از رویدادهای 1401، به شدت تحت تاثیر حساسیتهای اجتماعی و رسانهای قرار گرفته است.
مرتضی کیارسی - پژوهشگر اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: مدیران حاشیه ساز یا به عبارتی مدیران هزینه ساز در بخش های مختلف کشور، سطوح مختلف و با رویکردهای مختلف مدیریتی یا انگیزه های مختلف رفتاری حضور دارند.
البته باید اذعان داشت میزان حضور این مدیران در برخی از سازمان ها بیشتر است و البته دامنه انعکاس رفتار این مدیران در سطح جامعه با توجه به ماهیت سازمانی که در آن مشغول به خدمت هستند میتواند متفاوت باشد.
بطور مثال دامنه انعکاس رفتار یک مدیر حاشیه ساز در وزارت نفت ممکن است به مراتب کمتر از یک مدیر حاشیه ساز در مجموعه آموزش و پرورش باشد دلیل این موضوع بر میگردد به ماهیت ماموریتی آن سازمان و سطح ارتباط آن سازمان با متن جامعه دارد.
اما اشاره به دو نکته ضروری است: ابتدا آنکه اصولا پس از رویدادهای 1401 سنسورهای جامعه نسبت به موضوعات اجتماعی به مراتب حساستر از گذشته شده و البته رسانههای خارج از کشور نیز این موضوع را به خوبی متوجه شدند و همواره در حال سوژهسازی، تحریک افکار عمومی و موج سواری بر روی چالش های اجتماعی هستند.لذا امروز افکار عمومی بر خلاف سال های گذشته آن میزان که نسبت به مسائل اجتماعی حساسیت دارند به موضوعات سیاسی و حتی اقتصادی که با معیشت مردم مرتبط است، حساسیت نشان نمی دهد. پس میتوان نتیجه گرفت دستگاهها و نهادها یا در واقع مدیرانی که ماموریت شان در حوزه های اجتماعی پر رنگتر است برای حاشیه سازی مستعدتر هستند و دشمن با پایش فضای جامعه همواره بر روی حاشیه سازی مدیران موج سواری میکند.
وی افزود: مطلب بعدی که باید به آن پرداخت آسیب شناسی رفتارهای حاشیه ساز از سوی برخی مدیران است اما قبل آن باید به این سئوال پاسخ دهیم که با توجه به شرایط امروز جامعه ایران به لحاظ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و از سویی دیگر با توجه به رویدادهایی که جامعه ایران طی سالیان اخیر با آن مواجه بوده، اصولا چه موضوعاتی میتواند سنسورهای جامعه را تحریک کند؟عمده موضوعات و رفتارهای حاشیه ساز بر میگردد به آنچه با باورها، عرف، عقاید و خواستگاه و انتظارت روتین آحاد جامعه در مغایرت است. لذا در اینجا ما میتوانیم به جهت آسیب شناسی این مدیران را به 5 گروه تقسیم کنیم.
کیارسی در خصوص این 5 بخش اینگونه گفت:
1- برخی مدیران به لحاظ دخیل کردن باورهای ذهنی در امور مسئولیتی و سازمانی که ریشه در سنت، فرهنگ و ارزشهای حاکم در خانواده دارد در مواجه با هنجار یا مسئله اجتماعی ممکن است در شرایطی خاص تصمیمی اتخاذ کنند یا واکنشی نشان دهند که نه تنها با شرایط و عرف جامعه تطابقی ندارد بلکه جامعه نسبت به آن موضوع آلرژی نشان میدهد.
2- مدیران بعدی مدیرانی هستند که لزوماً چالش آنها با آن مسئله یا رویداد اجتماعی بحث باور ذهنی یا اعتقاد قلبی نیست بلکه آنها به اصطلاح عامیانه نقش "چایی شیرین" را در سازمان ایفا میکنند و به جهت حفظ صندلی و منافع و مصلحت خود بر این تصور هستند که در ساختار نظام جمهوری اسلامی رفتارهای رادیکالی و موضع گیری اجتماعی تند، جایگاه آنها را مستحکم تر خواهد کرد و مورد تشویق قرار خواهند گرفت. در واقع رفتار و رویکردی را در پیش میگیرند که ممکن است مورد پسند سازمان باشد لیکن تطابقی با انتظارات جامعه و افکار عمومی ندارد و لذا رفلکس های منفی از سوی جامعه و رسانه را خواهیم داشت.
البته ناگفته نماند برعکس این موضوع هم گاها شاهد هستیم، در واقع برخی مدیران برای عزیز شدن نزد مردم یا یک جریان اجتماعی خاص، تصمیم اتخاذ میکنند یا شرایطی را فراهم میکنند که با ارزش های سازمان یا دولت مستقر در مغایرت است و منجر به ایجاد حاشیه در جامعه و چالش برای گروهی خاص در جامعه سیاسی کشور می شود.
3- گروه سوم مدیران مشابه مدیران گروه اول هستند با این تفاوت که آن مدیر نه از باب باور و اعتقاد قلبی که ریشه در فرهنگ و ارزش های حاکم در خانواده او دارد، بلکه از روی جهل در حال پیروی از یک جریان و تفکر ایدئولوژیکی منسوخ است.
4- گروه چهارم مدیرانی هستند که از اساس در زاویه با دولت مستقر هستند؛ در واقع وابسته به جناح مقابل دولت هستند و تحت تاثیر جریان های جناحی و حزبی، نقش یک عنصر مخرب و نفوذی را در دولت مستقر ایفا می کنند. این گروه از مدیران در بزنگاه ها با یک واکنشی نامتداول اقدام به حاشیه سازی برای سازمان و دولت مستقر میکنند.
5- اما گروه پنجم مدیرانی هستند که حسب کم سوادی، بی تجربگی و بیدرایتی ممکن است در مواجه با یک مسئله اجتماعی دچار خطای راهبردی و هزینه ساز برای یک سازمان و دولت شوند. بر این اعتقادم بخش مهمی از حوادث 1401 ریشه در همین مسئله داشت. در واقع اگر عناصر مرتبط با آن حادثه از مامور فراجا تا فرماندهان و سایر مسئولین ذیربط در وزارت کشور و سایر نهادها، از دانش، بینش و تجربه لازم برخوردار بودند قطعاً هزینه سازی کمتری برای نظام انجام میشد و چه بسا در همان 48 ساعت اول آن حادثه، موضوع در نطفه کنترل و مدیریت می شد.
اما در خصوص اتفاقی که در مدرسه پسرانه در بابل شاهد آن بودیم، اظهار نظر در خصوص واکنش مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بابل و اینکه ایشان متعلق به کدام گروه از مدیران حاشیه ساز و هزینه ساز هستند، دشوار است. لیکن میتوان حدس زد با عنایت به فضای ایدئولوژیکی و انقباضی که در چهار دهه اخیر در محیط آموزش و پرورش حاکم بوده، ایشان از بیم از دست دادن صندلی خود چنین واکنش هیجانی را نشان دادند و منتج به ایجاد رفلکسهای منفی اجتماعی و رسانهای شدند.
ارسال نظر