تابلوهای ورود جوانان ممنوع به مراکز تصمیم‌گیری

برخی می‌گویند اقتضای آن دوران بود، برخی دیگر جو انقلاب را موثر می‌دانند و شاید همه این‌ها باشد و هزار و یک عامل دیگر هم باشد، اما فکر می‌کنم در کنار همه این‌ها، جوانی مسئولان، عامل مهمی در این هم‌دلی و همراهی مردم و مسئولان بود. طبیعی است هرکس از منظر خود به ویژگی‌های مدیران و تصمیمات مدیریتی دهه ۶۰ می‌پردازد، لذا اجازه دهید اینجانب نیز با توجه به دل‌مشغولی‌ و حوزه کاری‌ام که بی‌ارتباط با دغدغه‌های شخصی‌ام نیست، به آن دوران بازگردم، یعنی توجه به سرمایه جوانی. اکثر مدیران آن زمان، از جوانانی بودند که به میزان کافی از شور و شوق خدمت و انگیزه تحول و انرژی دویدن، برخوردار بودند و اگر حرفی می‌زدند و تصمیمی می‌گرفتند، خود پیش و بیش از همه مجری آن بودند و اینطور نبود که چنان سنگین و کرخت شده باشند که توان حرکت نداشته باشند و تنها حرکت‌شان، فاصله بین پشت میز و اتاق جلسات‌شان باشد. اما از این‌ها بالاتر و مهم‌تر، بی‌اعتنایی به مال دنیا بود. مشخص است کسی که سالیانی دراز درگیر پست و مقام بوده، حتی اگر سالم هم کار کرده باشد و به همان حقوق مدیریتی نیز اکتفا کرده باشد، امروز بعد از گذشت سی سال، وضعی به هم زده است و دیگر نمی‌تواند بی‌توجه به مادیات باشد و فراغ‌بال، به فکر خدمت. بیشتر از آنکه به فکر کار و تحول باشد، به فکر حفظ وضعیت و حفظ داشته‌هایش است. بگذریم از کسانی که این مدت را طور دیگری سپری کردند و مدیریت را زمینه‌ای برای بیشتر اندوختن و بردن دانستند. آن‌ها که تکلیف‌شان روشن است، اما همان گروه نخست هم دیگر توان و روحیه کار و تغییر ندارند.

از سویی دیگر، اگر قرار است از وضعیت موجود گذر کنیم و نگاه به آینده داشته باشیم،‌ خب چه کسی بهتر از خود جوانان که سازندگان آن آینده باشند. بگذارید مشخصا به مدیریت شهری اشاره کنم. ما می‌گوییم باید از «شهر موجود» عبور کنیم و «شهر آینده» را بسازیم. شهر آینده برای چه کسانی است؟ معلوم است: جوانان. حال که قرار است «شهر آینده» مطابق با خواست شهروندان جدیدش ساخته شود، بهتر نیست خود آن‌ها، امروز در بدنه مدیریتی وارد شوند تا خود طراحی کنند و خود اجرا کنند و خود ناظر تبعات تصمیمات‌شان باشند؟ بگذارید خود جوانان بگویند برای «شهر آینده» چه ساختمان‌سازی‌ای می‌خواهند، چه نو ع فضای سبزی دوست دارند، کدام سیاست زیست‌محیطی شهری را قبول دارند و مهم‌تر آنکه بگذارید خودشان هم مجری این مطالبات باشند. اگر از ظرفیت‌های و پتانسیل‌های جوانان شهر برای اداره شهر استفاده نکنیم، نه تنها سرمایه‌سوزی کردیم، بلکه «شهر آیندۀ» ساخته شده از خلال تصمیمات کهنه و مدیران پیر، مطلوب شهروندان آینده نیست.

متاسفانه بدنه مدیریتی امروز ما پیر است و پیری هم در خود محافظه‌کاری و کم‌تحرکی دارد و به همین دلیل است که می‌بینیم خبر چندانی از اتفاقات و تصمیمات مهم و تحول‌آفرین نیست و اگر هم باشد، آنقدر کند و آرام اجرا می‌شوند که خاصیت خود را از دست می‌دهند. لذا ضرورت تغییر بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی حس می‌شود و نیاز به یک انقلاب مدیریتی وجود دارد.

دیگر باید اعتماد کرد. باید به جوانانی که تربیت‌یافته همین نظام و انقلاب‌اند فرصت داد تا به رده‌های مدیریتی نائل شوند تا با شور و انرژی جوانی خود بتوانند خون جدیدی در رگ‌های انقلاب و کشور وارد کنند. وقت آن است که مدیران کم‌تحرک و پا به سن گذاشته از میزها و سمت‌های خود دل بکنند تا جایی برای جوانان باز شود، جوانی که یکپارچه شور و امید و تحول‌خواهی است و حتما بی‌توجه‌تر به مادیات و ثروت‌اندوزی. اگر واقعا دلمان هوای نوع مدیریت دهه ۶۰ را دارد، باید دست بجنبانیم. قدیمی‌ترها میدان دهند و جوانان هم مصمم‌تر به میدان بیایند. حتی اگر مقاومت‌ها زیاد است، خود جوانان باید به پا خیزند. «خانه شهریاران جوان» با همین نیت کار خود را آغاز کرده است و راه می‌پیماید. ما امید داشته و داریم تا بتوانیم از محله و منطقه و شهر خودمان شروع کنیم. سعی داشته و داریم که با تربیت جوانان توانمند و باانگیزه، شهروندان اجتماعی برای «شهر آینده» تربیت کنیم و آن‌ها را در ۱.تصمیم‌گیری‌ها و ۲.اجراییات و نهایتا در ۳.نظارت اقدامات شهری موثر سازیم. همانطور که از نام‌ و شعار مجموعه برمی‌آید، هدف و رسالت ما در این مجموعه، آن است که شهریاران شهر را برای ساختن شهر مطلوب نسل خود تربیت کند. گرچه مقاومت زیاد است و تابلوی ورود جوانان ممنوع بر سر غالب مراکز تصمیم‌گیری کشور و مناصب مدیریتی نصب شده است. اما از آنجایی که می‌دانیم چاره‌ای جز اتکا به نیروی جوانی فرزندان این شهر نیست، ناامید نمی‌شویم و بر این خواسته خود پا می‌فشاریم تا روزی که سهم جوانان لحاظ شود و از ظرفیت آنان استفاده شود. دیر یا زود، چنان روزی فرا می‌رسد و ما خود و جوانان شهر را برای آن روز، آماده می‌کنیم. مشخص است تحقق این مهم، فراتر از توان «خانه شهریاران جوان» است و لذا دست کمک دراز می‌کنیم به سوی همه نهادها و سازمان‌های مردم‌نهاد مرتبط با حوزه جوانان و از همراهان خود، کمک و صبوری بیشتر طلب می‌کنیم و از مانع‌تراشان، درایت و دوربینی بیشتر؛ هم‌چنین از همه آنان و منتقدان خود دعوت می‌کنم تا در ایام ولادت حضرت علی اکبر (ع) که «روز جوان» نامگذاری شده است، بیایند تا در گفت‌وگویی صمیمانه به طرح نظرات‌شان بپردازند و بدانند اگر هدف یکسان باشد و نیت پاک، تفاوت‌ها نه تنها مانع نیست، بلکه راهگشاست.

علاوه بر این، «خانه شهریاران جوان» در سال ۹۷، نه تنها روز جوان یا هفته جوان، بلکه به مناسبت تقارن این مناسبت با جوانی طبیعت، «فصل جوانی» را طراحی کرده و ویژه‌برنامه‌هایی را نیز برای این فصل درنظر گرفته است که جزییات آن‌ها، در آینده توسط همکاران خوبم در «خانه شهریاران جوان» اعلام خواهد شد، اما به اختصار در اینجا می‌گویم که ما از خود شروع کردیم. همه برنامه‌ها توسط خود جوانان و اعضای کانون‌ها که عمدتا از دانش‌آموزان و دانشجویان هستند، طراحی، برنامه‌ریزی و اجرا خواهند شد و ما تنها سعی داریم زیرساخت‌های لازم و ضروری را برای فعالیت اعضای جوان‌مان فراهم کنیم تا آن‌ها با حداقل موانع، کار خود را پیش برند. گرچه با توجه به کمبود شدید منابع، این مهم، صعب و پیچیده می‌نماید، اما عمیقا اعتقاد داریم همین مشکل و هزار مشکل سخت‌تر هم با تکیه به جوانان شهر، آسان می‌شود. در پایان بازگردیم به همان نکته نخست. اگر یک بار در دهه ۶۰ به جوانان آن زمان اعتماد کردیم و نتیجه‌اش را در مدیریت جنگ و سیاست و اقتصاد دیدیم، چرا امروز به جوانان متولد دهه ۶۰ و ۷۰ اعتماد نکنیم؟

 محمد ابویی؛ مدیر عامل خانه شهریاران جوان

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.