شایان مصلح: در حد توانم جوانان را با اهل بیت آشنا کردم/ از بیان عقایدم کم اذیت نشدم

به گزارش رکنا، شایان مصلح مدافع تیم فوتبال سپاهان که در کنار ورزش و فوتبال به خاطر اخلاق، رفتار و همچنین شخصیت متفاوتی که دارد مورد توجه مردم جامعه است، در گفت‌وگو با فارس به بیان نکات و مطالبی پرداخت که شاید در بعضی موارد حتی تا به حال از او شنیده نشده باشد:
 

فوتبالیست مدافع حرم


-: یک سال جدید و متفاوت را در سپاهان با محرم نویدکیا پشت سر گذاشتی. این تجربه چطور بود؟

از زمانی که محرم نوید کیا آمده شرایط تیم بهتر شده، فضای رفاقت بین بازیکنان و مربی وجود دارد و همچنین سرمربی و باشگاه به هم نزدیک هستند. کلا عوامل تیم چه مدیریت، چه کادرفنی و چه بازیکنان روابط خوبی با هم دارند. این شرایط باعث شده تیم ما در جدول جایگاه خوبی داشته باشد. امیدوارم این روند در سال جدید هم ادامه داشته باشد و لیگ را با موفقیت به پایان برسانیم.

-: سپاهان امسال از نظر فنی خیلی مورد تمجید قرار گرفت و نتایج خوبی هم به دست آورد. کیفیت کار و این سبک‌ جدید سپاهان که همه از آن صحبت می‌کنند را چطور می‌بینی؟

سپاهان از نظر فنی شرایط خوبی دارد. سبک بازی ما طوری است که پاس‌های زیادی به هم می‌دهیم و موقعیت‌های زیادی هم ایجاد می‌کنیم. بهترین خط حمله را داریم و در کنار آن هم سعی کردیم ساختار دفاعی تیم روز به روز بهتر شود. ما امسال یک تیم نداریم. واقعا دو تیم داریم. فاصله‌ای بین بازیکنان اصلی و ذخیره نیست. می‌توان گفت دو ترکیب داریم که اگر درلیگ، جداگانه تیم می‌دادند هر دو می‌توانستند برای قهرمانی بجنگند. امیدوارم این شرایط خوب ادامه‌دار باشد.

-: شما به عنوان یک چهره مذهبی در فوتبال ما شناخته می‌شوی. همیشه اعتقادات و باورهایت را بدون فیلتر اعلام کردی و در موردشان صحبت می‌کنی. این مساله به هرحال همانطور که موافقین زیادی دارد، شاید مخالفانی هم داشته باشد. آیا این مخالفت‌ها تو را اذیت می‌کند؟

به هرحال بحث آزادی بیان و آزادی عقیده چیزی است که معمولا در خیلی از کشورهای دنیا وجود ندارد. این طبیعی است وقتی مطلب یا صحبتی را که عقیده ما است بیان می‌کنیم اذیت شویم. معمولا سعی می‌کنیم خودسانسوری‌هایی هم داشته باشیم و اینطور نیست که همه عقاید را بشود بدون سانسور بیان کرد. گاهی هم که این کار را انجام دادیم کم اذیت نشدیم!

عده ای از کوفیان نزد امام صادق (ع) رفتند و گفتند ما، هم شما را دوست داریم و این را اعلام می‌کنیم، هم اینکه از دشمنان شما بدمان می‌آید و اعلام می‌کنیم که بدمان می‌آید. حضرت به آن‌ها فرمود آیا زندگانی جز این است؟

واقعا هم همینطور است. زندگی یعنی آزادی بیان. انسان باید مسالمت آمیز کنار همه عقاید تفکرات و نحله‌های فکری زندگی کند. حفظ و بیان عقاید در فضایی که آزادی و زندگی مسالمت آمیز را از بین نبرد اتفاق بدی نیست. امیدوارم همه ما به فضایی برسیم که بتوانیم باورهای مخالف خودمان را تحمل و در عین اینکه اختلاف عقیده و نظر داریم مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کنیم. نه اینکه اگر کسی برخلاف باور ما حرف می‌زند بخواهیم برخورد فیزیکی، تهدید یا ... داشته باشیم. ما می‌توانیم از هرکسی که دوست داریم خوشمان بیاید و از هرکسی که بدمان می‌آید هم بگوییم بدمان می‌آید. دیگران هم می‌توانند اینطور باشند. این یک امر طبیعی در دنیا است. در خیلی از کشورها این آزادی بیان وجود دارد و امیدوارم ما هم بتوانیم این فضا را داشته باشیم.

-: اعتقادات و باورهایت چقدر به کارت در فوتبال کمک می‌کند؟

همه انسان‌ها وقتی به چیزی معتقدند و باورش دارند این باور کمک می‌کند آرامش را به دست بیاورند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم. همیشه باورها و عقایدم به من آرامش داده، همیشه سعی کردم از اهل بیت (ع) در فوتبال مدد بگیرم. در روزهای سختی یاد گرفتم توکلم به خدا قویتر و توسلم به اهل بیت بیشتر شود. در روزهای آسانی، خوبی و خوشی هم سعی کردم خدا را از یاد نبرم.

-: تصور اهالی فوتبال یک چهره همیشه خندان و روحیه آرام از شماست. به جز یکی دو بازی که با اشتباه داوری از شما پنالتی گرفتند. چطور تا این حد آرام هستی و تحت سنگین ترین فشارها هم با آرامش رفتار می‌کنی؟ آیا ممکن است این آرامش روزی به انفجار تبدیل شود؟

من همیشه می خندم. این خندان بودن دلیل بر این نیست که غم و غصه‌ای ندارم. امیرالمومنین (ع) می فرمایند شادی و نشاط و خوشی مومن در صورتش است، حزن و غم و اندوهش در قلبش. من هم سعی کردم همیشه بخندم و غم و غصه‌ها را در خودم بریزم. سعی کردم خیلی صبور باشم، صبورتر از گذشته شده‌ام اما گاهی اوقات آدم منفجر می‌شود. نه اینکه از کوره در برود، آن صبر لبریز می‌شود.

مثل همان بازی با استقلال که نتوانستم خودم را کنترل کنم. واکنشم هم هیچ وقت نسبت به دیگران نیست. بعد از همان بازی هم نسبت به داوران با احترام برخورد کردم. از خدا می خواهم در همه مسائل به من صبر بیشتری بدهد تا در سختی‌ها صبوتر باشم. کلا آدمی هستم که آرام هستم اما اگر صبرم لبریز شود به انفجار تبدیل می‌شود.

-: اهمیت زیادی به خانواده می‌دهی و همیشه مادر را ستایش کردی، در شرایطی که شاید بتوان گفت در نسل‌های جدید احترام به مادر پررنگ نیست.

بعد از خدا و اهل بیت هرچه دارم از مادر عزیزم است. در سن پایین پدرم را از دست دادم و قدر مادرم را الحمدالله می‌دانم. تلاشم بر این بوده همیشه مقام مادر را ستایش کنم و این در واقع باور من است. آدم هرچقدر از نظر جایگاه بالاتر می‌رود باید در مقابل خدا، اهل بیت، خانواده و دوستانش افتاده‌تر باشد تا مبادا غرور باعث شود خدا نعمت‌هایش را از او بگیرد. من هم سعی کردم در این سال‌ها هرچقدر جلو رفتم مقابل مادرم بیشتر خم شوم و بیشتر احترام بگذارم که امیدوارم الگویی برای جوانان دیگر باشد.

-: اگر قدرت ایجاد تغییر در جامعه را داشتی چه ویژگی بدی را از آن حذف می‌کردی؟

من خودم ویژگی‌های بد زیادی دارم. آدم باید اول خودش را اصلاح کند و بعد به فکر اصلاح جامعه باشد. شاید بدی‌هایی در من باشد که در مردم جامعه نیست و شاید برعکس؛ بدی‌هایی در مردم جامعه باشد که در من وجود ندارد. اگر قرار بود از خودم یک ویژگی بد را جدا کنم، تنبلی، شلختگی و بی نظم بودن را جدا می کردم!(با خنده) در مورد جامعه هم اگر می‌توانستم اخلاق بدی را جدا کنم، قضاوت کردن را جدا می‌کردم. امروز با فضای مجازی عجیب و غریبی روبرو هستیم. مردم بدون اینکه رعایت حال همدیگر را کنند بدترین تهمت‌ها و توهین‌ها را بر مبنای خبرهای دروغ و مختلف به هم می‌زنند. امیدوارم این از جامعه ما جدا شود و مردم نسبت به هم انصاف داشته باشند.

-: اهل شعر و ادبیات هستی. این مساله را چطور با فوتبال که تقریبا از این فضاها دور است، هماهنگ می‌کنی؟

شعر برای من یک علاقه خارج از فضای ورزشی است. همیشه سعی کردم در اوقات فراغتم شعر بخوانم، به ادبیات توجه کنم یا شعر بگویم. یکی از مسائلی است که در اوقات فراغت به آن فکر می‌کنم و زندگیم را با آن می‌گذرانم. شعر فصل پنجم زندگی من است و با آن آرامش دارم. اما فوتبال نمی‌گذارد. بدن که خسته باشد ذهن هم خسته می‌شود و نمی‌توان شعر گفت. دوست دارم مثل گذشته‌ها بتوانم بیشتر شعر بگویم. از وقتی فوتبال حرفه‌ای را شروع کردم این فرصت کمتر برایم پیش آمده است.

-: بازهم به نوشتن کتاب فکر می‌کنی؟

کتاب نوشتن یک پروسه زمان‌بر است. من که شغل اصلیم چیز دیگری است و ذهنم درگیر فوتبال است، کمتر وقت شعر گفتن دارم. در هر سالی بتوانم خیلی شعر بنویسم 4-3 مورد است. برای اینکه بخواهی یک کتاب شعر بنویسی حداقل باید 40-30 شعر گفته باشی. کتاب قبلی من 60شعر داشت. از سال97 که کتابم چاپ شد، تقریبا 15-10 شعر بیشتر ندارم. ان شاالله اگر به 40-30 شعر برسد شاید کتاب بعدی را هم چاپ کنم.

-: نوشتن کتاب داستان زندگی خودت چطور؟

یکی از موضوعاتی است که واقعا به آن فکر می‌کنم. چون کتاب داستان زندگی من پر از مطالبی است که برای خیلی‌ها می‌تواند جذاب و عجیب باشد. ناشنیده‌هایی که ممکن است مردم بعد از شنیدنش دیدشان کاملا نسبت به من عوض شود. خوب و بد آن را کار ندارم، دیدشان عوض شود. اتفاقاتی در زندگی برای آدم‌ها می‌افتد که قرار نیست همیشه با صدای بلند گفته شود و همه مردم آن‌ها رابدانند. اما اگر روزی فضای آن باشد و آدم بتواند تمام اتفاقاتی که از بچگی تا سن بزرگسالی برایش پیش آمده را بنویسد نمی‌گویم جالب، قطعا برای خیلی‌ها عجیب است. ممکن است ناگهان باور ذهنی متفاوتی از شایان مصلح برای خیلی‌ها پیش بیاید. به آن بارها فکر کردم اما اینکه آدم بخواهد این کار را انجام بدهد یا نه، به خیلی از مسائل بستگی دارد.

-: از توهین‌ها و حمله‌های مجازی خسته نشدی؟

واقعا ناراحت می شوم. توهین‌ها و حملات فضای مجازی برای ما که در واقع شهرت داریم متاسفانه در جامعه عادی شده است. سعی می‌کنیم با این قضیه کنار بیاییم اگرچه اتفاق خیلی بدی است. نمی‌دانم واقعا چرا مردم ما درگیر چنین فضایی شده‌اند که به راحتی به هم توهین می‌کنند.
یونس ابن عبدالرحمان یکی از یاران امام رضا (ع) بود. مردم و حتی از شیعیان خیلی به او بدوبیراه می‌گفتند. یونس خیلی ناراحت بود. روزی نزد اما رضا بود و گله می‌کرد که مردم به من بدوبیراه می‌گویند. همان موقع عده‌ای از اهل بصره به دیدن امام رضا می‌روند. امام به او می‌فرمایند به اتاق برو، بیرون نیا تا این‌ها بروند. مردم بصره در صحبت با امام رضا هرچه دلشان می‌خواست به یونس بدوبیراه گفتند. امام هم سرشان را پایین انداخته بودند. مردم بصره می‌روند و یونس با چشمان پر از اشک بیرون می‌آید. امام رضا از او می‌پرسند که چرا گریه می‌کنی؟
یونس جواب می‌دهد شما من را می‌شناسید. پشت سر من حرف ناروا می‌زنند در صورتیکه من از شما دفاع می‌کنم. امام می‌فرمایند تو باید برای ما مورد پسند باشی، با کارهایت خودت را نزد خدا بسنج. برایت مهم نباشد که این‌ها چه می‌گویند. اگر در دست تو مرواریدی باشد و مردم بگویند کلوخ و سنگ است یا برعکس اگر در دست تو سنگ و کلوخی باشد و مردم بگویند مروارید است، مگر فرقی می‌کند؟ مهم این است که خدا از تو راضی باشد.
بعدا وقتی از یونس بن عبدالرحمان می‌پرسند آیا از این همه بدوبیراه ناراحت نمی‌شوی، جواب می‌دهد هرکسی بهره‌ای از ولایت اهل بیت برده را بخشیدم. من هم سعی می‌کنم اینطور به قضیه نگاه کنم. هرکسی که به هرحال محب اهل بیت است را می‌بخشم. همه قضاوت‌های نا به جا و جوهایی که در فضای مجازی وجود دارد را بخشیدم. ان‌شاالله آن بزرگواران هم دست از توهین‌های خودشان بردارند.

-: آیا شده تصمیم بگیری از این فضا کلا خارج شوی؟

نه، به هرحال من به عنوان شخصی که به هرحال در جامعه شناخته شده است، در این فضا کار می‌کنم. همه ما آدم‌ها گناه داریم، اشتباه داریم و به قول معروف سوتی می‌دهیم. آدم علیه‌‌سلامی نیستیم ولی درحد توانم سعی کردم فضای اعتقادی را برای جوان‌ها شرح بدهم و تا جایی که می‌توانم آن‌ها را با اهل بیت آشنا کنم. موردهای زیادی داشتیم که خانواده‌ها یا خود جوان‌ها بارها تشکر کردند که مثلا اگر تو نبودی ما هرگز با این فضای و با اهل بیت آشنا نمی‌شدیم. لطف خدا شامل حال من بوده و من هم در حد توان وسیله بودم. من که متخصص امر دین نیستم اما در حد توان مطالعه‌ای داشتم و سعی کردم جوان‌ها را که در این فضای عجیب و غریب اعتقادی از زیبایی‌های کلام اهل بیت دور هستند، با این مساله آشنا کنم. با اینکه بارها اذیت شدم و تلاش کردند من را از این فضا دور کنند فعلا ایستاده ام و در این فضا کار می‌کنم.

-: فضای مجازی را چقدر برای جامعه و خانواده‌ها مضر و‌ مخرب می‌دانی؟

یک چاقو همانقدر که کاربرد دارد می‌تواند وسیله‌ای برای آسیب رساندن به دیگران باشد. فضای مجازی هم مثل چاقو است. همانقدر که می شود از آن خوب استفاده کرد به همان اندازه هم می‌توان از آن استفاده‌های بد کرد. هر اتفاق جدیدی که می‌خواهد رخ بدهد باید اول جنبه آن را به وجود بیاوریم و طریقه استفاده از آن را یاد بگیریم. متاسفانه در فضای مجازی می‌بینیم که خیلی‌ها این جنبه را ندارند یا نوع استفاده از آن را بلد نیستند. اما از طرفی خیلی‌ها هم هستند که از این فضا استفاده درست می‌کنند و در راه درست جلو می‌روند. سعی می‌کنند استفاده کنند و به دیگران هم سود برسانند.

-: پایبندی به سنت‌ها و فرهنگ‌های بومی مثل صحبت به زبان مادری و... یکی از ویژگی‌هایی است که می‌شود در مورد شما نام برد.

من یاد گرفته‌ام اصالت خودم را حفظ کنم. البته اینکه برای شهر یا منطقه‌ای باشید، نژاد، زبانتان و... افتخار ندارد. یعنی به این صورت که بگوییم من برترم چون برای فلان شهرم یا برترم چون از فلان نژادم. نه، این‌ها برتری نیست. اما اینکه من شهرستانی و بچه شهرستان محروم رودبار هستم و از همین شهرستان محروم توانستم پیشرفت کنم که زبان محلی دارد باعث افتخار است. اینکه به زبان محلی صحبت می‌کنم برایم باعث افتخار است. این افتخار به خاطر حفظ اصالتم است. به اصالتی که دارم افتخار می‌کنم و آن را هیچ موقع پنهان نکردم. همیشه سعی کردم به همه بگویم مهم نیست آدم‌ها اهل کجا هستند، نژادشان و زبانشان چیست. مهم این است که از هر زبان و نژادی هستند بتوانند ماهیت و و اصالت وجودی خودشان را حفظ کنند.

-: برگردیم به فوتبال، حاشیه‌هایی به خاطر اینکه حقت را طلب کردی برایت به وجود آمد. حتی گفته شد اینطور نیست هرکسی حکم بگیرد همان روز پولش را بدهیم و فکر می‌کنم هنوز هم تحت آماج حملات هستی!

در مورد بحث طلبم نمی‌خواهم فعلا صحبتی داشته باشم و به وقتش حرف می زنم، یاد گرفته‌ام تا جاییکه می‌توانم به همه هوادارانی که روزی من را دوست داشتند احترام بگذارم. وقتی با هوادار پرسپولیس صحبت می‌کنم، مثلا می‌گوید از تو انتظار نداشتیم شکایت کنی. بعد که با او صحبت می‌کنم و داستان را توضیح می‌دهم می‌گوید به تو حق می‌دهم. خوب کاری کردی شکایت کردی! این چیزی است که در جامعه ما وجود دارد. مردم چون نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده و خودشان را جای شما نمی‌گذارند، ممکن است در وهله اول قضاوتی کنند که درست نباشد اما وقتی برایشان توضیح می‌دهی و خودشان را جای شما می‌گذارند، با شما کنار می‌آیند و متوجه می‌شوند که قبل از آن اشتباه فکر می‌کردند اما متاسفانه نمی‌شود برای تک تک همه آدمی‌هایی که در فضای مجازی هستند این مساله را توضیح داد، امیدوارم اتفاقاتی که افتاد ناراحتی به وجود نیاورد و همه چیز ختم به خیر شود.

-: در پنجره زمستانی پیشنهاد داشتی؟

پیشنهاد همیشه وجود دارد ولی من با سپاهان قرارداد دارم و تمام تلاشم را برای این تیم به کار می‌گیرم. سعی می‌کنم وقتی با جایی قرارداد دارم تا آخر بمانم مگر اینکه بگویند تو را نمی‌خواهیم.

-: چه برنامه‌ای برای آینده داری؟ آیا با سپاهان ادامه می‌دهی یا ممکن است در پنجره تابستانی راهی تیم دیگری شوی؟

از الان نمی‌شود در مورد آینده صحبت کرد. با سپاهان قرارداد دارم، در خدمت تیم هستم و با تمام وجودم بازی می‌کنم. هواداران سپاهان هم همیشه به من در این مدت لطف داشتند. در این 5-4 ماه اخیر بدشانسی زیاد به سراغم آمد. در طول زندگیم اصلا پنالتی نداده بودم اما در این مدت، 4پنالتی که حالا به اشتباه و درست آن کار ندارم، دادم. از نظر فوتبالی سال گذشته که سال خوبی برایم در سپاهان بود به جز آن دو بازی با استقلال که آن دو پنالتی اشتباه اتفاق افتاد. اما در مجموع سال گذشته شرایطم خیلی ایده‌آل نبود و امیدوارم بهتر شود. ممنونم که هواداران هوای ما را دارند و به من کمک می‌کنند که پرقدرت ظاهر شوم و مثل پارسال بتوانم به تیم کمک کنم.

-: کیفیت لیگ امسال را چطور می‌بینی؟ با توجه به اینکه جنگ اصلی قهرمانی از دید بسیاری بین سپاهان و پرسپولیس است.

سطح لیگ امسال به خاطر کرونا و عدم جذب بازیکن و مربی خارجی کمی پایین آمده اما از طرفی تیم‌ها به هم نزدیکند و در فاصله کمی با هم قرار دارند. رقابت تنگاتنگی وجود دارد. از الان هم نمی‌توان گفت جنگ اصلی قهرمانی بین سپاهان و پرسپولیس است. امیدوارم در آخر فصل بتوانیم قهرمان شویم.

-: حرف ناگفته و جامانده در پایان.

امیدوارم سال جدید، سال خوبی برای مردم ایران باشد. حال دلشان خوش باشد و در کنار خانواده‌هایشان آرامش را تجربه کنند. امیدوارم از نظر اقتصادی وضعیت مملکت رو به بهبودی برود و از همه مهمتر سال ظهور حضرت صاحب الزمان باشد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.