سنتیهای اصلاحطلب و اصولگرا وارد گود انتخابات میشوند
رکنا: گمانه زنیها درباره ورود جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز به روند انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم به عنوان مهمترین تشکلهای اصولگرا و اصلاح طلب نشان دهنده جدی شدن رقابتها از یک سو و نگرانی هر دو طیف درباره نتیجه انتخابات آینده از سوی دیگر است.
انتخابات / به گزارش رکنا، یک بیانیه و بیان یک احتمال، نام «سیدمحمد موسوی خوئینیها»، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز را بار دیگر به محور بحث های رسانه ای و گعدههای انتخاباتی تبدیل کرده است. حجت الاسلام والمسلمین «غلامرضا مصباحی مقدم» سخنگوی جامعه روحانیت مبارز هم از ورود جدی این تشکل اصولگرا به انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در خردادماه سال آینده خبر داد و به این ترتیب می توان امیدوار بود که با ورود این دو تشکل اصلی و ریشه دار جریانهای سیاسی کشور، فضای سرد انتخاباتی در ماههای باقی مانده تا این رویداد مهم پرشورتر دنبال شود تا انگیزه مردم هم برای آمدن پای صندوق افزایش یابد.
حضور موسوی خویینیها، گره گشا یا گره افزا؟
در روزهای سردرگمی های انتخاباتی اصلاح طلبان و بلاتکلیفی این جریان سیاسی، نامه آیت الله موسوی خوئینیها خطاب به اصلاح طلبان میتواند هم راهگشا و هم واکنش برانگیز باشد. دبیرکل مجمع روحانیون مبارز روز چهارشنبه دوم مهرماه در نامهای خطاب به اصلاح طلبان نوشت: «بیتوجهی به امر خطیرِ انتخابات ریاست جمهوری قطعاً اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور را نهتنها به سامان نمیرساند بلکه بدتر از آنچه هست میکند. نهاد ریاست جمهوری تنها نهادی است که در قواره سایر جمهوریهای دنیا، نماد جمهوریت نظام است.»
نامه موسوی خوئینیها و طرح دغدغههای انتخاباتی، احتمال نقش آفرینی جدی وی را در انتخابات آینده افزایش داده است تا اندازه ای که «علی صوفی» دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات از ریاست احتمالی او بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان خبر داده و گفته است: «این احتمال وجود دارد که در صورت فعالیت دوباره شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، شخص آیت الله موسوی خوئینیها در رأس این نهاد سیاسی قرار بگیرند زیرا ایشان با مواضعی که در ماههای اخیر اتخاذ کردهاند، این قابلیت را دارند که اصلاحطلبان را در آستانه انتخابات سال ۱۴۰۰ هدایت کنند.» علاوه بر گمانهزنی صوفی، این نامه از سوی اصلاح طلبان هم مورد استقبال و هم انتقاد قرار گرفته است. «جلال میرزایی» عضو فراکسیون امید در مجلس دهم این اقدام خوئینیها را شجاعانه دانسته و گفته است: «موسوی خوئینیها در فضای کنونی که گفتمان غالب در جریان اصلاح طلبی، این جریان را به سمت عدم مشارکت سوق میدهد و بخشی از شهروندان هم که نگاهی اعتراضی به مسائل دارند به سوی قهر از صندوق میروند، دست به کاری شجاعانه زده و نظرش را به رغم مخالفتهایی که به آن آگاه است، بیان کرده است.»
دیدگاه مصطفی درایتی اما با نظر میرزایی متفاوت بوده و این عضو حزب اتحاد ملت معتقد است: «باید دید در این شرایط که برخی میخواهند ظاهر انتخابات را حفظ کنند و از محتوای آن چیزی باقی نگذارند، چه راهبردی موثر است. یادمان باشد که مخاطب ما به خصوص در جریان اصلاحات، مردم هستند و هر حرکتی که با جهتگیری و فهم عمومی مخاطبان ما ناهماهنگ باشد، منجر به شکست میشود.»
تفاوت واکنشها به نامه دبیرکل مجمع روحانیون مبارز قابل پیش بینی بود اما اینکه آیا موسوی خوئینیها می تواند در قامت رییس شورای عالی سیاستگذاری یا همان رهبر اجرایی اصلاحات ایفای نقش کند یا نه، علامت ابهام جدیدی در اردوگاه اصلاح طلبان است، به ویژه آنکه به یاد آوریم نامه پیشین او از سوی حزب کارگزاران سازندگی و ارگان مطبوعاتی این حزب به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. نامه جدید اما دقیقا در راستای خواست و راهبرد کارگزارانیهاست که شرکت در انتخابات را به هر نحو و کیفیتی، رسالت اصلی سیاست ورزی خود میدانند حتی اگر نامزد اصلی آنها نتواند از سد شورای نگهبان بگذرد و آنها مجبور شوند از نامزد نیابتی و ائتلافی کمک بگیرند.
برخی ناظران، دغدغه های مطرح شده در نامه دبیرکل مجمع روحانیون را به نوعی خواست و نگرانیهای رییس دولت اصلاحات میدانند اما دو موضوع اساسی همچنان در صدر پرسشها از این چهره برجسته جناح چپ سنتی وجود دارد؛ سوال نخست این که فرمان مشارکت گسترده در انتخابات از سوی بدنه اجتماعی اصلاح طلب تا چه اندازه مورد استقبال قرار خواهد گرفت و اساسا با چه شیوهای اعتماد از دست رفته بسیاری به جریان اصلاحات باز خواهد گشت؟!. پرسش دوم هم این است که شرکت در رقابتهای انتخاباتی که امکان رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاح طلب در آن وجود دارد تا چه اندازه می تواند گرهی از کار این جریان بگشاید؟
آنها می گویند اگر نیت موسوی خوئینیها از نگارش این نامه تنها هشدار و انذار به جریان سیاسی همفکر خویش است که مسوولیت خود را برای معرفی نامزد و ایجاد شور انتخاباتی انجام دهد، اقدامی قابل دفاع است اما اگر انگیزه او از این پیش قدمی و دعوت به مشارکت، تلاش برای به دست گرفتن امور اصلاح طلبان و شورای عالی سیاستگذاری است، در این صورت باید پروسه اقناع همه طیفهای اصلاح طلب و حامیان اجتماعی آنها را از هم اکنون آغاز کند تا زمستان ۹۸ در بهار ۱۴۰۰ دوباره تکرار نشود.
سنتیهای اصولگرا و سختی رقابت برای ریاست جمهوری
جامعه روحانیت مبارز هم مانند هسته روحانی همتایان اصلاح طلب خود برای انتخابات ریاست جمهوری در تدارک است و بر اساس آنچه حجت الاسلام مصباحی مقدم تاکید میکند در این دوره حضور جدیتری خواهد داشت. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در این زمینه گفته است: «جامعه روحانیت با مشارکت سایر جریانات انقلابی، سیاستگذاری انتخابات را برعهده خواهد داشت. همچنین با مشارکت سایر جریانات اصولگرایی، در تعیین شاخصهای کاندیداها تصمیم خواهد گرفت و سایر کارهایی که لازم است برای رسیدن به کاندیدای واحد صورت گیرد را مدنظر قرار خواهد داد.»
این تشکل هم مانند حزب موتلفه اسلامی از قدیمیترین گروه های اصولگرا و به نوعی اصولگرایان سنتی هستند، اینکه اما با توجه به شرایط موجود در جناح راست سیاسی تا چه اندازه میدان برای اثرگذاری سنتیها گسترده خواهد بود، سوال مهمی به نظر میرسد. به ویژه آنکه بدانیم بر اساس برآوردهای کنونی، اصولگرایان که بسیاری از آنها از همین حالا خود را پیروز می دانند، در انتخابات ریاست جمهوری آینده به اندازه انگشتان دو دست نامزد دارند و هریک از آن ها هم طیف مشخصی از این جریان را نمایندگی میکند. «محمد مهاجری» فعال رسانهای اصولگرا این تعدد و تنوع نامزدها را به «سونامی» تعبیر کرده و گفته است: «به زودی سونامی حضور کاندیداهای اصولگرا برای انتخابات ۱۴۰۰ رخ خواهد داد. به بیان دیگر تعداد بیشتری از این کاندیداهایی که مطرح هستند، اعلام آمادگی خواهند کرد.»
اصولگرایان امیدوار هستند انتخابات ریاست جمهوری را هم مانند مجلس یازدهم با استفاده از ریش سفیدیهای دقایق آخر برای ایجاد وحدت، برنده شوند اما برای چنین کاری، بر خلاف مجلس، این بار تنها یک گزینه باید به میدان بیاید و در نتیجه، فهرستی در کار نخواهد بود که بر سر حضور تعدادی از آنها چانه زنی و سهمیه بندی صورت گیرد. کارشناسان می گویند رسیدن به یک نام، زمانی که گزینههای روی میز از حجت الاسلام «ابراهیم رئیسی» و «محمدباقر قالیباف» تا «سعید جلیلی» و «محسن رضایی» گسترده است، دشوار خواهد بود حتی اگر شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، به فرمول پیچیدهای برای رسیدن به نامزد واحد دست یابد. واقعیت آن است که ورود جدی به انتخابات از سوی هریک از طیفهای سنتی اصولگرا صورت گیرد با موانعی از جنس جبهه پایداری، نواصولگرایان و بهاریها روبرو خواهد شد که هریک برای حضور در پاستور ، خود را محق تر از دیگری میدانند. در این میان اگر جناح رقیب هم قدرت رقابت یافته و با تمام قوا در میدان حاضر شود کار سخت جناح راست سیاسی سختتر هم خواهد شد و امکان استثنا ماندن تجربه انتخابات یازدهم مجلس در تاریخ فعالیت آنها به ویژه در یک دهه گذشته افزایش خواهد یافت.
در چنین شرایطی، باید منتظر ماند و دید اعتدالیون و میانه روها چه راهبردی برای انتخابات دارند و آیا به سوی معرفی نامزد اختصاصی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیش می روند یا آنکه با جناحهای سیاسی دست به ائتلاف خواهند زد. پاسخ این پرسش در ماههای پیش رو روشن خواهد شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر