به گزارش رکنا، همه ما صدا‌هایی درون سر خود داریم. صدا‌هایی که از ذهن پیچیده ما نشأت می‌گیرند. شاید خیلی اوقات متوجه آن‌ها نباشیم؛ شاید هم بخواهیم نادیده‌شان بگیریم؛ اما این جریان پیوسته از زمزمه‌ها را ممکن است بار‌ها در طول روز بشنویم. بعضی وقت‌ها این صدا‌ها دلگرم کننده هستند و ما را تشویق می‌کنند که به سمت اهداف خود برویم. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که ندا‌های درون، چهره دیگر خود را رو می‌کنند. ندا‌هایی مجازاتگر، تحقیر کننده و سرزنشگر. «تو حال مرا به هم می‌زنی»، «تو همیشه بدشانسی می‌آوری»، «چه قدر همیشه احمقانه رفتار می‌کنی» و از این دست جملات، نمونه‌هایی از عباراتی است که این ندای سرکوب کننده به زبان خود می‌آورد. اما صدا‌های ذهن دقیقا از کجا می‌آیند؟

منشأ صدا‌های ذهن

در حقیقت چیزی که به عنوان ندای درونی از آن یاد می‌کنیم، روزی یک صدای بیرونی بوده که ما را مخاطب قرار داده. والدین عصبانی، خواهر یا برادری بزرگ‌تر که در روزگاری دور با زبان تهدید با ما لب به سخن گشوده و یا رییسی همیشه ناراضی که به نظر می‌رسد هیچ وقت نتوانسته‌ایم توقعاتش را برآورده کنیم، از جمله کسانی‌اند که ما صدای سرزنششان را تبدیل به ندا‌های درونی ذهن خود کرده‌ایم. این افراد «بالادست» و در نظر ما «معتبر» بار‌ها و بار‌ها توانسته‌اند افکارمان را هر طور که خواسته‌اند تغییر دهند.

بخشی دیگری از ندا‌های درون همان عباراتی هستند که ما بار‌ها با آن‌ها آرامش گرفته‌ایم. در حقیقت ما عباراتی که در زندگی‌مان سازنده هستند را درونی سازی و آن‌ها را به ندا‌های درون تبدیل کرده‌ایم. این صدا‌ها می‌توانند جملات مشاور، روانشناس، والدین مهربان و یا دوستان ما باشند که در لحظات بحرانی مکرراً شنیده‌ایم و اکنون از آن‌ها مانند گنجی در اعماق ذهن خود نگهداری می‌کنیم.

صدا‌های درون چه تاثیراتی بر زندگی ما می‌گذارند؟

این ندا می‌تواند تمام جنبه‌های زندگی شخص را تحت شعاع قرار دهد. عزت نفس و اعتماد به نفس، روابط شخصی و حرفه‌ای، عملکرد کاری و تحصیلی، همه و همه می‌توانند در صورت وجود صدا‌های درونی مخرب آسیب‌های قابل ملاحظه‌ای را ببینند. دلیلش هم این است که تصور مثبت ما از خودمان در اثر شنیدن ندای درون دچار تحریف شود. در حقیقت صدای ذهن همان قدر که در لحظات بحرانی زندگی می‌تواند ما را نجات دهد و ما را در رسیدن به مقاصدمان یاری دهد، به همان اندازه هم می‌تواند سد راه‌مان شود.

چرا باید به صدای ذهن‌مان توجه کنیم؟

آخرین باری که به مهم‌ترین هدف زندگی خود و آن چه که بیشتر از همه چی می‌خواهیدش فکر کرده‌اید، کی بوده؟ آخرین باری که در حال گذراندن لحظاتی سخت در زندگیتان توانسته‌اید حتی برای دقایقی هم که شده همه چیز را فراموش کنید و در لحظه توقف کنید چطور؟ ممکن آن است آن قدر روی چیز‌هایی که جامعه، دوستان، خانواده و یا شریک زندگیتان از شما توقع دارد تمرکز کرده باشید که گوش کردن به ندایِ درونِ سازنده به نظرتان خنده دار و واهی بیاید.

ممکن است تبدیل به انسانی شده باشید که فقط به صدای اطرافیان توجه می‌کند و خودش نمی‌داند دقیقا در همین ثانیه باید چه کاری انجام دهد. این جاست که باید به ندای درون پناه ببرید. آلبرت انیشین می‌گوید: «هیچ چیز بهتر از همان آگاهی و فهمی که یک مسأله را به وجود آورده، نمی‌تواند آن را حل کند.» دسترسی به یاری‌های ندای درون همان چیزی است که می‌تواند شما را هم از لحاظ احساسی و هم ذهنی برای از میان برداشتن چالش‌ها یا روبه‌رو شدن با زندگی، آماده کند.

توجه به صدای درون همچنین باعث می‌شود ما دنیای بهتری برای اطرافیانمان بسازیم. اگر ندای محبت آمیز و نوازشگر ذهنتان را بشناسید و آن را با دقت گوش کنید، مهربانی نسبت به خودتان را باعمق وجود حس خواهید کرد و در نتیجه این مهربانی در رفتار شما با دیگران هم خود را نشان خواهد داد. اگر نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، دنیای اطرافتان و انسان‌هایی که در آن زیست می‌کنند را زیباتر خواهید دید.

چطور صدای درون را تشخیص دهیم؟

بعضی از افراد توانایی این را دارند که به طور کاملاً واضح و روشن، ندای درون خود را بشنویم. چنین کسانی می‌توانند در تصمیم گیری‌هایشان از این ندا کمک بگیرند و این کار را به سرعت هم انجام می‌دهند. اما برای بسیاری از ما، اوضاع این گونه نیست. ما نمی‌دانیم دقیقاً چه می‌خواهیم، به چه چیزی نیاز داریم و اصلاً در زمان حال چه احساسی داریم. اما اصلاً جای نگرانی نیست، چرا که این امکان برای ما وجود دارد که چنین توانایی را خودمان به دست بیاوریم. بسیار هم ضروری است که این کار را کنیم. اما اول باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا بسیاری از ما نمی‌توانیم این ندای درون را به راحتی تشخیص دهیم.

پاسخ این سوال هم مانند چرایی وجود صدا‌های سرزنشگر، محیط اطراف ما و کسانی هستند که با آن‌ها بزرگ شده‌ایم. در حقیقت صدای درون ما به این دلیل به گوش ما نمی‌رسد چرا که ابتدا دیگران آن را نادیده گرفتنه‌اند. هنگامی که به این دنیا پا گذاشته‌ایم، آنان ما را مجبور کرده‌اند به جای این که به ندای درون خودمان توجه کنیم، چیزی که آن‌ها می‌گویند را بشنویم و ارج نهیم. در نتیجه صدایی که ذهن با آن ما را خطاب قرار می‌داد آرام آرام به یک نجوا تبدیل شد که در هیاهو و شلوغی‌های زندگی گم شده است.

برای بلندتر کردن این صدا و شنیدنش، این است که با خود کمی وقت بگذرانید. همیشه که نباید وقتی اوقات فراغتی برای خود دارید، به کاری مشغول شوید. در زمان فراغت، خود را مانند دوستی ببینید که می‌خواهید با او به معاشرت بپردازید. افکاری که از ذهنتان می‌گذرد را بنویسید، ایده‌هایتان را بسط و گسترش دهید و بر سر آن‌ها با خود گفتگو کنید. همچنین در این مواقع از کامپیوتر، گوشی موبایل و هر وسیله ارتباطی دیگر فاصله بگیرید. کمی وای فای و اینترنت را قطع کنید و به ذهن خود متصل شوید. چرا در مترو یا اتوبوس به جای این که غرق در دنیای لایک و دیسلایک شوید، کمی در ذهن خود کند و کاو نکنید؟

چطور باید صدا‌های منفی درون را کنترل کرد؟

در اینجا به ارائه راهکاری قدم به قدم که در کتاب صدا درمانی، نوشته دکتر رابرت فایر استون آمده است، می‌پردازیم:

۱. آنچه را که ندای درون سعی دارد به شما بگوید، شناسایی کنید. جنبه‌ای از زندگیتان را که صدا‌ها بیشتر در آن حیطه شما را سرزنش می‌کنند مشخص کنید، سپس روی چیز‌هایی که در آن حوزه می‌شنوید تمرکز کنید. ضمیر جملاتی که می‌شنوید را از اول شخص به دوم شخص مفرد تغییر دهید. برای مثال «من خیلی تنبلم» را به «تو خیلی تنبلی» تبدیل کنید. با این کار به تهاجمی بودن این عبارات بیشتر پی می‌برید.

۲. با برداشتن قدم اول، اکنون راحت‌تر می‌توانید تشخیص دهید که این ندا‌ها از کجا سروکله‌شان پیدا شده. کم کم بر وضوح صدا افزوده می‌شود و حتی لحن آن‌ها را شناسایی خواهید کرد. این جا است که یادتان می‌آید از چه کسانی چنین چیز‌هایی را شنیده‌اید. احتمالاً در این مرحله با خود می‌گویید: «این همان عبارتی است که پدرم به من می‌گفت»، «مادرم مرا این گونه خطاب قرار می‌داد» و یا «حس می‌کنم در کودکی فضای خانه با چنین عبارتی طنین انداز شده بود.» با برداشتن این قدم حس شفقت نسبت به خود در شما تقویت خواهد شد.

۳. اکنون باید به این ندا‌ها پاسخ دهید. اگر در جایی مانند کلاس می‌خواهید در بحث درسی شرکت کنید، اما ندای «کسی نمی‌خواد به چیزی که می‌خوای بگی گوش کنه... هیچی نگو...» شما را مجبور به اجتناب می‌کند، به آن چنین پاسخ دهید: «چیزی که من می‌خواهم به بحث اضافه کنم باارزش و شنیدنی است. بسیاری از افراد برای من ارزش قائلند و برایشان مهم است که من چه می‌گویم.»

۴. به این فکر کنید که چنین عباراتی چه قدر در موقعیت‌های قبلی روی رفتار شما تاثیر گذاشته‌اند. در حقیقت این قدم به شناسایی تاثیرات ندا‌های منفی درون بر گذشته شما تاکید دارد. در مثال بالا، فرد متوجه خواهد شد چه قدر این ندا‌های درون بر اجتناب او از بحث کردن در کلاس تاثیرگذارند و چه فرصت‌هایی در گذشته به خاطر این صدا‌ها از دست رفته‌اند. البته هدف این نیست که با برداشتن این قدم، افسوس گذشته را بخورید؛ بلکه مقصود، آگاهی شما نسبت به توانایی تغییر رفتار در خودتان است.

۵. اکنون زمان تغییر در همان حیطه‌ای از زندگی که در قدم اول روی آن تمرکز کرده بودید رسیده است. در هنگام برداشت این قدم باید به دو نکته توجه داشت. یک این که از رفتار‌های مخربی که نتیجه ندا‌های منفی درونتان هستند دوری کنید و دوم این که بیشتر به سمت رفتار‌هایی بروید که دقیقاً برعکس خواسته این ندا‌ها هستند. برای مثال، یک فرد خجالتی در برداشتن این قدم باید به سمت معاشرت‌های بیشتر برود.

البته ناگفته نماند ضد حمله به ندا‌های مخرب درون، سخت و با اضطراب همراه است. ممکن است در برداشتن قدم پنجم شکست بخورید و نتوانید رفتار خود را آن گونه که می‌خواهید تغییر دهید. اما نگران نباشید، اگر بیشتر تلاش کنید و به مراحل صدا درمانی را دوباره قدم به قدم طی کنید، موفق خواهید شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.