پشت پرده سفارت «سرجان مَلکم»

این کتاب درباره مأموریت‌های ملکم در ایران، به‌ویژه مأموریت اول و موضوعات ادبی و زندگی اجتماعی و خلق‌وخوی ایرانیان است.سر جان ملکم در سال 1769 در اسکاتلند، در خانواده‌ای روستایی به دنیا آمد. در سیزده سالگی با درجه استواری به ارتش کمپانی هند شرقی انگلستان پیوست. در هند، زبان فارسی را که زبان ادبی و رسمی بود و نیز آداب و رسوم اجتماعی فرهنگی مشرق‌زمین را چنان آموخت که در 1792 میلادی، مترجم فارسی نیروهای نظامی انگلیس در ایالت حیدرآباد شد. همراه هیئت اکتشافی دماغه امیدنیک سفر کرد و در 1796 میلادی به سمت منشی اول فرماندار کل هند، لرد و لزلی که به اِرل مورنینگتُن نیز شهرت دارد، منصوب شد. دو سال بعد، معاون حاکم حیدرآباد شد و فرانسوی‌ها را از آن‌جا اخراج کرد. در سال 1800 م/1215 هـ.ق، پس از حدود دو قرن که انگلستان با ایران رابطه سیاسی نداشت، با شدت گرفتن خطر حمله ناپلئون بناپارت به هند از راه ایران، ولزلی ملکم را شتاب‌زده با هدایا و کبکبه و دبدبه بسیار همراه با سه نظامی و دو غیرنظامی انگلیسی به ایران فرستاد تا فتحعلی‌شاه را که به گفته پاشای ترک تبعیدی، هیچ اطلاعی از مسائل سیاسی اروپا و علل دوستی یا دشمنی قدرت‌های بزرگ با یکدیگر نداشت، در ازای دریافت مقرری سالانه، به امضای عهدنامه‌ای تعرضی و دفاعی برای ممانعت از اتحادش با فرانسویان و حمله به افغان‌ها وادار کند. قرارداد ناپلئون با تزار روسیه در هفتم ژوئیه ۱۸۰۷ در تیلسیت که ضمن آن ناپلئون به شرط تحریم انگلستان، دست روسیه را برای تصرف سوئد، فنلاند و مستملکات عثمانی آزاد گذاشت و تکمیل و تایید مجدد آن، در ۱۴ اکتبر ۱۸۰۸، ماموریت سر جان ملکم را حساس‌تر کرد. فتحعلی شاه هم در این سال (۱۸۰۸) به وی اجازه سفر از بوشهر به تهران را نداد؛ اما سال بعد او را که با خود هدایای فراوانی برای شاه قاجار آورده بود، به حضور پذیرفت و چون احتمال بازگشت ژنرال گاردان به اروپا می‌رفت و فشار روسیه بر ایران افزون شده بود، راه برای امضای قرارداد ۱۲ مارس ۱۸۰۹ ایران و انگلستان هموار و به موجب آن، دولت ایران متعهد شد که تعهدات نظامی خود با کشورهای دیگر را به سود انگلستان لغو کند. این قرارداد به این معنا بود که ژنرال گاردان و افسرانش باید از ایران بروند که در سال ۱۸۱۰ رفتند و جای آنان را انگلیسی‌ها گرفتند و همین عمل موجب فاجعه سال ۱۸۱۲ در جبهه اصلاندوز شد. مشاور توپخانه ارتش ایران در جبهه اصلاندوز یک افسر انگلیسی به نام «لیندسی» بود و توپخانه ایران نیروی خودی را به گلوله بست و باعث شکست ایران از روسیه شد. با میانجی گری و اعمال‌نظر انگلیسی‌ها قرارداد ترک مخاصمه میان روسیه و ایران به‌امضا رسید. بنابراین، مداخلات استعماری و سلطه‌گری انگلستان در ایران با ماموریت‌های سر جان ملکم آغاز شد که ماهیت آن با ماموریت برادران شرلی که ۱۰۲ سال پیش از آن آغاز شده بود، تفاوت داشت.

چشم‌انداز دماوند

یکی از جاهایی که ملکم به آن جذب شده، دماوند است. وی درباره این کوه اساطیری ایرانیان می‌نویسد: «اولین چشم‌انداز ما از تهران، پایتخت امروزی ایران، بسیار پرابهت بود. تقریبا پای البرز قرار گرفته، رشته کوه بزرگی که از اروپا تا آخرین نقطه آسیا امتداد دارد. رشته کوه البرز مرتفع است، اما از بلندترین قله آن، دماوند که از میان ابرها سر به فلک کشیده و همیشه پوشیده از برف است، همه چیز کوچک به نظر می‌رسد. دماوند را از فاصله صد مایلی از پای آن دیده بودیم، اما هر چه جلوتر می‌رفتیم بر شکوه و جلالش افزوده می‌شد و آن دسته از همراهان ما که از خواندن اشعار فردوسی لذت برده بودند، نقشه می‌کشیدند که هر چه زودتر به تماشای این کوه استثنایی که شاعر قله‌اش را «سر به فلک کشیده و دور از دسترس بشر» توصیف کرده است، بروند. یکی از ایرانیان گروه به اسم میرزا ابراهیم که دماوند را دیده بود، کنجکاوی ما را با شرح جزئیات عجایبی که وقتی به آن‌جا رفتیم باید ببینیم، برانگیخت. می‌گفت: «یکی از این‌ها غاری است که زمانی محل سکونت دیو سفید بوده که به دست رستم نابود شد و اگر شانس یاری کند، شاید بتوانید یک نظر دختر دیو را در سکونتگاهش که نوک یک صخره دسترس‌ناپذیر است و گه گاه لب صخره ظاهر می‌ شود، ببینید. می‌گویند با وجود سنی که از او گذشته که حداقل دوهزار و چهارصد سال می‌شود، تند و چالاک با دوکش نخ می‌ریسد و ظاهرش تکان نخورده است.» «نماهایی از ایران از یادداشت‌های مسافری در شرق»، در 301 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهای 32 هزار تومان، از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید