داستانکهای سینمایی رضا کیانیان/ 5
از کتابِ این مردم نازنین
رکنا: هر روز شما را به خواندن یک داستان کوتاه سینمایی از رضا کیانیان در کتاب این مردم نازنین و یک فنجان چای دعوت می کنیم.
یکی از صحنههای فیلم «سینما، سینماست» را فیلمبرداری میکردیم. فیلمبردارمان داشت نور را اندازه میگرفت. طبق معمول نورسنج را کنار صورت من گرفت، به شمارههای آن نگاه کرد و رفت.
چند پلان گرفته شد. به پلانی رسید که من کاری نداشتم.کناری ایستادم. یکی از مردمی که کار و زندهگیاش را رها کرده بود و ما را تماشا میکرد، خودش را از میان جمعیت به من رساند و آهسته از من پرسید: این دستگاهی که قبل از فیلمبرداری جلوِ دماغ شماهال میگرند بو کنید، چیه؟!
نورسنج را میگفت!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر