درباره زندگی خانواده فرماندهان دفاع مقدس در شهرک شهید کلانتری
به بهانه اکران ویلاییها/ نیمه پنهان حماسه
رکنا: رنج و سختی ماهها دوری از شوهر و بهانه گیری بچهها برای دیدن پدر را که بگذاری کنار دلتنگی خودت و ضرورت کمکهای زنانه از پشت جبهه به خط مقدم، شاید علت حضور پررنگ همسران فرماندهان دفاع مقدس در شهرک شهید کلانتری اندیمشک را بهتر درک کنی؛ جایی که نیمه پنهان حماسه شکل میگیرد.
حماسهای که در شهرکی دور از خطوط مقدم جبهه شکل گرفت و همه مان بارها در خاطرات همسران شهدا و فرماندهان دفاع مقدس، درباره اش خوانده و شنیدهایم و حالا یک کارگردان فیلم اولی، از این ظرفیت برای ترسیم سبک زندگی قهرمانانه همسران و مادران رزمندگان آن دوران استفاده کرده است. «ویلاییها» برخلاف اسمش یک اثر گیشهای نیست، شباهتی هم به کمدیهایی که قرار بود جعبه سیاه جنگ باشند و کمابیش نبودند، ندارد! «ویلاییها» ملموس و واقعی است و در عین حال مثل یک شعر لطیف، با قلبت بازی میکند و مثل یک قاب عکس قدیمی، حرفهای گفتنی فراوانی دارد. مثل یک کتاب خوب، پنجرهای به سمت افقهای کشف نشده پیش روی ذهنت باز میکند و مثل یک سفرنامه، پر است از لمس لحظههایی که عدهای خاص تجربه اش کرده اند و حالا عده زیادی میتوانند در آن سهیم باشند. در عین حال شعار نمیدهد و جز در دقایقی کوتاه، به دنبال بازی با احساسات مخاطب نیست. با دیدن «ویلاییها» انگار یک فصل مهم و کمتر خوانده شده از کتاب پرافتخار دفاع مقدس را در زمانی کمتر از دو ساعت خوانده ایم و پرده اشک هم، به شفاف تر شدن این خوانش کمک کرده است. در این پرونده تلاش کرده ایم در گفت و گو با یکی از شاهدان عینی حاضر در شهرک شهید کلانتری که خلق یکی از شخصیتهای اصلی فیلم هم وامدار زندگی ایشان است، نگاهی داشته باشیم به سبکزندگی و مبارزه زنان سرزمین مان در این شهرک و تطبیقش با فیلم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر