نقد متفاوت برای نمایش حرفه ای
رکنا: نقدی بر نمایش حرفه ای با کارگردانی حرفهای و بازیگران حرفهای که در ادامه می خوانید.
خوشبختانه من فقط به دیدن نمایشهای خوب و خیلیخوب میروم. در آخرین شب اجرای نمایش «حرفهای» در تماشاخانه پالیز، این شانس را داشتم که به دیدن اثری فوقالعاده بروم؛ اثری به کارگردانی و بازیگری رضا کیانیان در کنار بهاره رهنما و هدایت هاشمی. «حرفهای» به نظر تماشاگری متعارف، مانند من، شاهکاری بود که با کارگردانی و بازیگری و صحنهآرایی ماهرانه اجرا شد. اثری از کارگردان و نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس صرب به نام «دوشان کواچویچ»، متولد ١٩٤٨، فارغالتحصیل رشته تئاتر و عضو آکادمی هنر Art و علوم صربستان که در کشور خود نامدار است؛ مدتی نیز بهعنوان سفیر کشورش در پرتغال خدمت کرده و آثارش به اغلب زبانهای زنده جهان ترجمه شده و به صحنه رفته است. اشاره به سن و سوابق تحصیلی و عضویت در آکادمی هنر و علوم و حتی مقام سفارت نویسنده برای این است که بگویم با شخصیتی سردوگرم چشیده و فرهیخته و ممتاز و اثری ممتاز طرف هستیم و لابد بههمیندلیل است که لازم بود کارگردان و هنرمندانی ممتاز مانند رضا کیانیان و بهاره رهنما و هدایت هاشمی آن اثر را که آقای ایرج امامی به فارسی بینقص برگردانده است به صحنه آورند و چنین کردند. کیانیان در اسفند ٩٥ در یادداشتی در روزنامه آرمان، ضمن اشاره به اینکه همین نویسنده فیلمنامه مشهور «زیرزمین» را نوشته که نخل طلای جشنواره فیلم کن را در سال ۱۹۹۵ دریافت کرده است، یادآور میشود که خودش دوازده سال پیش نیز در اجرای دیگرِ همین نمایش، براساس نسخه ترجمهشده از آلمانی با نام «حرفهایها؛ یک کمدی غمگین» در فرهنگسرای نیاوران به کارگردانی بابک محمدی، بازی کرده، اما برای اجرای دوباره از خوانشی متفاوت و با نگاهی جدید از روی ترجمه انگلیسی که در برکلی و لندن و نیویورک با موفقیت روی صحنه رفته، استفاده کرده است. «دوشان کواچویچ» تلخی دوران سرکوبگری و خودکامگی نظامی کمونیستی را که متکی به سانسور و جاسوسان پلیس Police مخفی بود لمس کرده است و به یاد دارد. بههمیندلیل است که انعکاس تجربه تلخ نسل او در آثارش رنگ سیاسی و اعتراضی مییابد. برای نمونه نمایشنامه معروفی دارد به نام «جاسوس بالکان» که به چینی ترجمه و در فضای باز سیاسی دموکراسی خواهی چین در پایان دهه هشتاد آماده اجرا شده بود؛ اما با تغییرات و واکنش خشونتآمیز محافظهکارانه و سرکوبِ قیام میدان «تیان آن مِن» گرفتار ممنوعیت و سانسور شد و هرگز به اجرا درنیامد. «حرفهای» برای من یادآور تجربهای شخصی از وضعیت یوگسلاوی در سال ١٩٧٧ است که بیش از ده سال پیش در کتاب «حکایتی از پله دوم» چنین آوردهام: «در سفری به یوگسلاوی در دوران اقتدار تیتو، در رستورانی در رییکا با مهندسی کرواتآشنا شدیم. با حرارت از ملیت خود، از فشارها و تحمیلهای رژیم کمونیستی، و از اشتیاقشان به استقلال Esteghlal و آزادی Freedom صحبت میکرد. بعدها که با فروپاشی یوگسلاوی آن آرزو تحقق یافت، به او فکر میکردم. در آن زمان چگونه آرزو و اشتیاقش را عبث و ناممکن میپنداشتیم! اما واقعیتی را میگفت که گذشت زمان نتوانسته بود آن را بپوشاند. آشنایی با آن سرزمین زیبا موجب شد در زمان جنگ در آن منطقه بسیار متأثر شوم... آن مهندس در واقع پیامی را به ما رسانده بود که بعدها درباره آن با دیگران صحبت کردم، و به آن فکر میکردم... و در واقع او آن روز وظیفهای را که برای خود احساس میکرد، با خطر کردن در آن رژیم پلیسی، انجام داده بود». درواقع نمایش «حرفهای» یادآور خاطرهای از همان دوران و در همان سرزمین است. آن روز از زبان مهندسی کروات و در این نمایش از قلم روشنفکری صرب که با طنزی قوی، آن نظام متکی به جاسوسی و سانسور و سرکوب را به تمسخر میگیرد و اعتراض میکند.
سازمانی که از جزئیات زندگی شخص «مورد نظر» یا سوژه حتی بیشتر از خود آن شخص آگاه است، و اگر به مسئله و «موردی» خاص برخورد کند، اصل صورت مسئله را پاک میکند. درعینحال سانسورچی عامی که با شنیدن افکار و خواندن آثار و عقاید سوژه خودش، پس از سالها، چنان تحتتأثیر قرار میگیرد که دستگاه امنیتی او را منحرف تشخیص میدهد، و حتی پیش از فروپاشی نظام کمونیستی او را هم، بیهیچ رفتار خودسرانه، تصفیه میکنند، و نیز چگونه فرزندان همان سانسورچیها با شرمندگی در مقابل پدرانشان شورش میکنند و چگونه بعد از فروپاشی، مسائلی تکرار میشود... .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر