بازگشت مرموز سوپراستار زن سینما به روستایی خاص! +عکس

جوسه لین مورهاوس فیلمساز استرالیایی زندگی کاری غریبی داشته است. او در سال ۱۹۹۱ «دلیل» (یا «سند») را رو کرد که راجع به یک عکاس نابینا و صاحبخانه و بهترین دوست وی با بازی راسل کرو است و سپس در قصه هایی متوالی شرایط کنونی آمریکا و جوامع غربی را در فیلم های «چگونه یک لحاف آمریکایی را بدوزیم» و «هزار هکتار» به سخره گرفت که در اولی (دلیل) راسل کرو در عنفوان جوانی اش در آن بازی کرد، در «چگونه یک لحاف آمریکایی را بدوزیم» تکیه اصلی بر ومیفرنا رایدر بود و در سومی (هزار هکتار) که بر اساس رُمانی از جین اسمایلی ساخته شد، میشل فایفر و جسیکا لانگ پر تجربه نقش آفرینان اصلی بودند.
حالا و پس از ۱۸ سال دوری از پشت دوربین، مورهاوس مسن تر و پخته تر شده با فیلم جدیدش به نام «لباس دوز» (خیاط) به صف نخست سینمای جهان بازگشته و البته باز هم این فیلم را در استرالیا گرفته است. این قطعا قدم بلند تازه ای برای مورهاوس و ایده های او به شمار می آید اما این که بهترین مضمون و فیلم برای بازگشت مورهاوس به جمع فیلمسازان شاخص دنیا پس از این غیبت طولانی باشد، در مظان و معرض تردید قرار دارد. «لباس دوز» درباره بازگشت رمز آمیز یک زن طراح لباس و مد به شهر کوچک و ویژه محل تولدش و مسایل و جنجال هایی است که از این قضیه بر می خیزد و با این که در برخی صحنه ها این موضوع جذابیت هایی را ایجاد می کند اما در بعضی نماها نیز اتفاقات تند و غیر معمول فیلم فقط اسباب خنده و تمسخر می شود و در این صحنه ها بنظر می رسد که این فیلم ادغامی از «شکلات» ساخته لاسه هالستروم و «مادر سریالی» به کارگردانی جان واترز فقید است. با این اوصاف باید دید مورهاوس که در نگارش فیلمنامه از پی جی هوگان (کارگردان «اعترافات یک مجنون مغازه») نیز مدد گرفته‌، با این فیلم چه چیزهایی را برای گفتن مدنظر داشته و آیا هر آنچه می بینیم،‌ همه هدف و مقصد نهایی وی بوده و یا او به چیزهایی فراتر از این می اندیشیده است.
= بازی قوی کیت وینسلت
«لباس دوز» بر اساس رُمانی از روزالی هام ساخته شده و ایفای رل اصلی به کیت وینسلت واگذار شده که در تضاد با اوایل و اواسط دهه ۱۹۹۰ که با فیلم های «موجودات بهشتی» و «احساس و منطق» وارد جمع هنرپیشه های مطرح شد، نه یک جوان تازه کار بلکه زنی ۴۰ ساله و هنرمندی پخته است و نقش خود را در این فیلم نیز به قدری خوب بازی کرده که شاید کاندیدای جایزه اسکار امسال هم در شاخه برترین بازیگر Actor زن سال هم بشود. کاراکتر میرتل دانیج با بازی وینسلت که او را با اسم کوچک و مخفف تیلی صدا می زنند، در روزی که وارد شهر کوچک و بهتر بگوییم روستای دانگاتار در گوشه ای از استرالیا می شود‌، عملا در جهت خلاف تمامی باورهای رایج در آنجا گام بر می دارد. کاری که مورهاوس با این کاراکتر و این هفته انجام می دهد، تغییر چند باره انگاره ها و ژانر فیلم و حرکت به سوی مقاصد تازه است و هر عنصر و احتمال و مسئله ای را که بخواهید،‌ می توانید در «لباس دوز» بیابید و این فیلم لحظه ای از نوع کمدی های موسوم به Rom-Com و اسکروبال است و دقیقه ای بعد وامدار فیلم های معمایی و پیرامون «چه کسی چه کار کرد» و در نهایت «فیلم نوآر»ی که قدرت حفظ ارزش های این گونه فیلمسازی را ندارد و به سرعت به گوشه ای می غلتد و به شکل دیگری در می آید.
= فراموشکاران
با همت و انتخاب های مورهاوس بینندگان در می یابند که تیلی در ۱۰ سالگی به اتهام کشتن Killing یکی از همکلاسی هایش از دانگاتار رانده و به واقع تبعید شد ولی فشار روحی آن قضیه بر روی تیلی به حدی بوده که او به سختی به یاد می آورد که آن ماجرا دقیقاً چه بوده و چه اتفاقاتی افتاده که مرگ آن کودک (همکلاسی وی) را موجب شده است. آنچه قطعی می نماید،‌ این است که تیلی مطمئن است به او ظلم شده و در مرگ همکلاسی اش نقش مهمی نداشته و حالا زمان اثبات این قضیه به اهالی روستا و البته انتقام گرفتن از کسانی است که وی را در آن ماجرا گرفتار کردند.
با این حال جالب ترین قسمت قضیه و حساس ترین وجه بازگشت تیلی به روستای زادگاهش، مواجه شدن مجدد او با مادرش است که زنی خسته و شکسته و سنگین به نام مالی با بازی چشمگیری از سوی جودی دیویس کهنه کار است. این فقط تیلی نیست که مشکل ضعف حافظه دارد و مادرش نیز گرفتار این عارضه است و ابتدا می گوید که تیلی را اصلا نمی شناسد و زمانی هم که او را به یاد می آورد،‌ بر سر باور قبلی اش هست که تیلی یک قاتل The Murderer بیرحم و خونسرد بیش نیست.
= فکری دیگر
با این حال تیلی که در دوران طولانی غیبت اش خیاطی و لباس دوزی را به بهترین شکل در پاریس آموخته، می کوشد با دوختن لباس های فاخر برای زنان روستا دل آنها را به دست بیاورد و شاید هم فکر دیگری در سر دارد و برنامه او نوعی انتقام گرفتن از این مردمانی بابت دچار کردن وی به سرنوشتی باشد که او را از آن روستا فراری داد. البته او در صورت لزوم برای برخی مردان روستا هم لباس می دوزد و منجمله برای کاراکتر لیام همزوورس که مردی به نام تدی و همسن با تیلی است. برخی صحنه های جالب فیلم و منجمله رویارویی های کلامی تیلی و تدی بینندگان را به این آرزو وا می دارد که ای کاش مورهاوس سایر صحنه ها و قسمت ها را آن طور شلوغ و پیگیری ماجراها را این همه سخت نمی کرد زیرا در صورت رعایت این اصل با فیلمی مواجه می شدیم که شسته و رفته تر می بود و توانایی و گنجایش های بالقوه آن بیشتر از چیزی است که می بینیم.
= مشخصات فیلم
| عنوان: «لباس دوز» (خیاط)
| محصول: کمپانی های اپولو مدیا و فیلم ارت مدیا
| تهیه کنندگان: سو ماسلین،‌ گاوین پولمن و مایکل شیژکا
| سناریست ها: جوسه لین مورهاوس و پی جی هوگان
| کارگردان: جوسه لین مور هاوس
| مدیر فیلمبرداری: دونالد ام مک الپاین
| تدوینگر: جیل بیلکاک
| طراح صحنه: راجر فورد
| طول مدت: ۱۱۸ دقیقه
| بازیگران:‌ کیت وینسلت،‌ جودی دیویس، لیام همزوورس،‌ هوگو ویوینگ،‌ جولیا بلیک، شین بورن،‌ کری فاکس، ربه کا گیبنی و کارولین گودال.
منبع: Hollywood Reporter / بانی فیلم

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.