ماجرای شلیک در دادگاه برای اثبات قتل مرد مشهدی / عامل جنایت مسلحانه در یک قدمی قصاص

 ظهر هفدهم خرداد سال 97 بود که گزارش درگیری مسلحانه در کنار چشمه یکی از روستاهای سبزوار، نیروهای انتظامی را به محل وقوع حادثه کشاند.

بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که مردی حدود 45 ساله بر اثر شلیک گلوله به ناحیه زیر شکم، مجروح و توسط نیروهای امدادی به مرکز درمانی منتقل شده است اما هنوز ماموران در حال بررسی ماجرا بودند که خبر مرگ مجروح حادثه در بیسیم‌های پلیس پیچید و بدین ترتیب پرونده‌ای جنایی شکل گرفت.

در همین حال ماموران انتظامی فردی به نام «مهدی» را دستگیر کردند که مدعی بود با احمد (مقتول) درگیر شده است.

در بازرسی از درون خورجین همراه متهم یک قبضه سلاح شکاری تک لول (دارای مجوز) نیز کشف شد و او برای انجام تحقیقات به مقر انتظامی انتقال یافت.

این مرد مسلح در بازجویی های  مقدماتی گفت: من در فاصله حدود 300 متری باغ یکی از اهالی روستا در حال چراندن گوسفندان بودم که «احمد» به همراه فرزند 10 ساله اش به آن جا آمد. وقتی به او اعتراض کردم که چرا گوسفندانش را برای چرا درون زمین های من رها کرده است؟! با چوبدستی که همراه داشت به سمت من حمله ور شد و به سروصورت و دستم کوبید.

او در حالی که آثار به جا مانده از این درگیری را به  نیروهای انتظامی نشان می داد، به ادامه ماجرا پرداخت و گفت: در آن هنگام من با آن که اسلحه شکاری روی دوشم بود، تلاش کردم تا از محل فرار کنم ولی «احمد» به من چسبید و قصد داشت سلاح را از چنگم خارج کند!

در حالی که قنداق اسلحه در دست من بود او لوله آن را محکم گرفت که در همین کشاکش ناگهان سلاح از ضامن خارج و گلوله  درون آن شلیک شد ولی خودم هم نفهمیدم که این اتفاق چگونه رخ داد و گلوله به پایین تنه «احمد» اصابت کرد.

درگیری با اسلحه جانی را گرفت!

با توجه به اهمیت موضوع ریشه یابی دقیق این ماجرا با تحقیق از شاهدان صحنه در دادسرا ادامه یافت. پسر 10 ساله مقتول که هنگام وقوع نزاع نزد پدرش بود، درباره این ماجرای تاسف بار گفت: به همراه پدرم به مرتع نزدیک چشمه رفتم که یکی از اهالی گفت: بیا گوسفندان را به طور مشترک بچرانیم. به همین دلیل گله گوسفندان را  ادغام کردیم و به جایی بردیم که جو داشت.

در همین هنگام مهدی (متهم به قتل) از پایین مرتع آمد و اعتراض کرد که چرا گوسفندان را ادغام کرده ایم و همین موضوع منجر به درگیری و کشمکش شد و افراد دیگری نیز وارد این ماجرا شدند.

در اثنای همین درگیری ها، ناگهان مهدی اسلحه را از روی شانه اش برداشت و زمانی که به کنار پدرم رسید، آن را مسلح کرد و فریاد زد بزنم! بزنم! پدرم نیز به او گفت: اگر جرئت داری بزن! در همین حال پدرم لوله اسلحه او را گرفت که به یکباره مهدی گلوله ای شلیک کرد و پدرم خون آلود روی زمین افتاد .

 با تکمیل تحقیقات در دادسرا و صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمدی مسلحانه ، این پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی زیر ذره بین قضاوت قرار گرفت. متهم این پرونده جنایی در جلسات دادگاه و در دفاع از خود گفت: یک روز «احمد» را داخل مرتع روستای خودمان  دیدم و به او تذکر دادم ولی او گفت: «به تو ربطی ندارد!» روز بعد مشغول چرای گوسفندانم بودم که دیدم او دوباره با گوسفندانش آمد.

جلویش را گرفتم، من اسلحه داشتم ولی اسلحه خراب بود. فکر می کردم کار نمی کند. با فروشنده سلاح تماس گرفتم اما او مدعی بود که با همین وضعیت می شود از آن استفاده کرد.

در عین حال وقتی با اسلحه به سمت «احمد» آمدم او با چوب به سوی من حمله ور شد و با آن ضرباتی به سروشانه ام زد. سپس آویزان شد که اسلحه را از من بگیرد ولی در یک لحظه گلوله شلیک شد و او کمی عقب عقب رفت که بعد هم به زمین افتاد و من هم از آن جا دور شدم که دیدم آمبولانس آمد و او را برد!

 قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه، به صورت ویژه و تخصصی به این پرونده رسیدگی کردند و پس از بررسی همه زوایای پنهان و ابعاد گوناگون این ماجرا، قتل را عمدی تشخیص دادند و بدین ترتیب رای قصاص نفس برای عامل این جنایت صادر شد اما وکیل مدافع و متهم به رای مذکور اعتراض کردند و این پرونده جنایی برای رسیدگی ویژه به دیوان عالی  کشور ارسال شد اما برخی موضوعات قضایی باید به طور ویژه مورد استناد قرار می گرفت تا قضات دیوان عالی کشور نیز بر حکم دادگاه مهر تایید بزنند .

به همین دلیل پرونده مذکور به شعبه هم عرض ارسال شد و در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد واکاوی قرار گرفت تا نظر قضات دیوان عالی کشور درباره برخی موضوعات تخصصی بررسی شود.

این گونه بود که دوباره متهم این پرونده جنایی مقابل میز عدالت قرار گرفت تا به سوالات تخصصی قضات با تجربه دادگاه پاسخ دهد. در این جلسات که به ریاست قاضی جواد شاکری و مستشاری قاضی هادی دنیادیده برگزار شد، متهم دوباره به دفاع از خود پرداخت و گفت: اسلحه اتفاقی شلیک شد.

آن مرحوم لوله سلاح را گرفته بود که در همین کشاکش اسلحه از ضامن خارج و گلوله شلیک شد. من کاری نکردم چراکه اسلحه تک لول است و ضامن آن به صورت دکمه ای فلزی در قسمت روی قنداق نصب شده است.چند بار امتحان کردیم به سختی ضامن جابه جا می شود! و...

با این ادعای متهم، جلسه کارشناسی در این باره تشکیل شد و قضات با تجربه دادگاه، با وجود اقرار متهم به مسلح کردن اسلحه و علم وی به وجود گلوله درون سلاح، ادعای او را در حالی مورد بررسی قرار دادند که اسلحه مذکور طبق نظرات کارشناسان بدون عیب و نقص بود.

قضات دادگاه برای اثبات این موضوع تکه‌ای کاربن را روی کاغذی سفید گذاشتند و آن را در محل سوزن انفجاری سلاح قرار دادند سپس اسلحه را پنج  بار از ارتفاع یک متری پایین انداختند که در این میان فقط یک بار اسلحه از ضامن خارج و به قول معروف شلیک شد.  با این استدلال دقیق قضات شعبه ششم دادگاه کیفری، دیگر هیچ راه گریزی برای متهم نماند و دادگاه جرم قتل عمد او را محرز دانست اما در همین اثنا و با تاکید و راهنمایی‌های مداوم قاضی غلامعلی صادقی (رئیس کل دادگستری خراسان رضوی) برای تلاش قضات به منظور ایجاد صلح و سازش در میان طرفین پرونده، تلاش گسترده قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در این باره آغاز شد.

آنان پس از برگزاری چندین جلسه برای گذشت از خون خواهی با توجه به آیات و احادیث و نظر بزرگان دین، بالاخره موفق شدند با وجود رسیدگی کامل و دقیق به این پرونده جنایی، موافقت اولیای دم برای گذشت از قصاص متهم به قتل را جلب کنند.

در حالی که پس از تلاش های بی شائبه قضات این شعبه، قاضی شاکری به عنوان قاضی دادگاه های تجدید نظر منصوب شد و قاضی «دنیادیده» ریاست شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را به عهده گرفت، اولیای دم با حضور در دادگاه و با درخواست دیه از خون خواهی قاتل گذشتند و او را بخشیدند.

به دنبال رضایت اولیای دم این پرونده از جنبه عمومی جرم مورد رسیدگی قرار گرفت و دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده برگزار شده بود قاتل را از جنبه عمومی جرم به تحمل دو سال زندان محکوم کرد.

سجادپور

وبگردی