گفتگو با پلیس فداکار که فرشته نجات زن باردار شد / دومین زن کشته شد + عکس

 ساعت 18 و 30دقیقه روز جمعه، همراه سربازی درحال گشت‌زنی در حوالی سد بنو در لارستان بودیم که ناگهان متوجه دادوفریاد چند نفر در کنار سد شده و دیدم افرادی داخل سد در حال غرق شدن هستند.

به گزارش رکنا، ماشین را حدود 200متری سد متوقف کردم و درحالی‌که لباس‌هایم را بیرون می‌آوردم به سمت سد دویدم، داخل سد رفتم اما در باتلاق ابتدای آن گرفتار شدم.

 چطور متوجه حادثه شدید؟

بنابراین از آب بیرون آمدم و این بار به سمت عمق شیرجه زدم. دو زن جوان در فاصله 10 متری گرفتار شده بودند که خودم را به نخستین زن که باردار بود، رساندم و او را از آب خارج کرده و تحویل خانواده‌اش دادم. برای نجات دومین زن دوباره داخل آب پریدم اما سر این زن در میان گل و لای مانده بود. هر چه تلاش کردم نتوانستم او را بیرون بکشم. زمان زیادی در آن وضعیت گرفتار شده بود و دیگر امکان نجاتش وجود نداشت و امیدی هم به زنده بودن او نبود. با وجود این از آب خارج شده و این بار با طناب او را بیرون کشیدم و به دلیل این‌که زمان زیادی از مرگش گذشته بود، احیای او مؤثر واقع نشد.

 بعد چه کردید؟

جنازه زن فوت‌شده را در قسمت عقب ماشین گذاشتم و زن نجات‌یافته را هم سوار ماشین کرده و به مرکز درمانی رساندم. بعد از معاینه مادر و فرزند، پزشکان اعلام کردند هر دو سالم هستند. خدا را شکر کردم که توانستم ناجی این مادر و فرزند باشم و ناراحتم از این‌که نتوانستم دومین زن را نجات دهم.

2 زن گرفتار در سد / یکی غرق شد

آن‌طورکه من متوجه شدم آنها جاری یکدیگر بودند. اعضای خانواده عصر جمعه برای تفریح به کنار سد بنو آمده بودند اما به دلیل بی‌اطلاعی در منطقه خطرناک اتراق کرده بودند. این دو زن در کنار سد نشسته و پای خود را داخل آب کرده بودند که ناگهان یکی از زن‌ها به داخل سد کشیده شده و جاری‌اش که باردار بود برای نجات او وارد آب می‌شود. او هم که در عمق آب گرفتار شده بود نتوانست جاری‌ و خودش را نجات دهد.

 نترسیدید خودتان هم گرفتار شوید؟

ببینید من نمی‌خواهم در این مصاحبه شعار بدهم اما وقتی لباس نیروی انتظامی را به تن می‌کنی یعنی برای حفظ امنیت و جان هموطنان باید از‌ جان گذشتگی کنی. وقتی متوجه این حادثه شدم به تنها چیزی که فکر نکردم، جان خودم بود. طوری که سلاح را روی صندلی انداخته و ماشین را روشن به سرباز همراهم سپردم و به سمت سد دویدم، اگر دو دقیقه دیرتر می‌رسیدم، زن باردار جانش را از دست می‌داد. البته من شناگر ماهری هستم و پیش‌ از این نیز تجربه نجات افراد غریق را داشتم.

 تجربه‌های نجات قبلی‌تان چطور بود؟

چند سال پیش هنگام گشت‌زنی در جاده، متوجه تصادف خودرویی شده و به سمت آن رفتم. چهار پسر اهل تهران تصادف کرده و در وضعیت جسمی وخیمی قرار داشتند. اگر می‌خواستم منتظر آمبولانس بمانم احتمال مرگ آنها وجود داشت به همین دلیل آنها را سوار خودروی گشت کرده و به مرکز درمانی رساندم که با تلاش پزشکان زنده ماندند.

در زمانی که در بوشهر خدمت می‌کردم هم متوجه غرق شدن دختری شدم. همه می‌گفتند خفه شده است اما با وجود این به داخل آب پریده و آن دختر را نجات داده و به حاشیه آب رساندم اما به‌دلیل این‌که با پوتین و لباس داخل آب پریده بودم ناگهان خودم به زیر آب کشیده شدم. خودم را در یک قدمی مرگ می‌دیدم. در آن لحظه تنها فکری که به ذهنم رسید، بیرون آوردن پوتین‌هایم بود. به هر سختی بود، پوتین را بیرون آورده و خود را به سطح آب رساندم.

 برای نجات هموطنان از شما تقدیر نشد؟

من برای تقدیر این کارها را نکردم. قصدم نجات جان هموطنانم بود. با خدا معامله کردم. دو فرزند دارم و چند روز دیگر نوه‌ام به دنیا می‌آید. 29 سال خدمت کرده و مستاجر هستم. همیشه به مسیری که در زندگی‌ام انتخاب کرده‌ام، افتخار کرده و می‌کنم.