راز جنایت های باند یاقوت سرخ برملا شد / جزئیات قتل عام 11 تهرانی
حوادث رکنا: راز جنایت های باند یاقوت سرخ برملا شد.
رازگشایی از باند مخوف یاقوت سرخ که اعضای آن 11 قتل در پرونده خود داشتند خاطره یکی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران است. متهمان این پرونده در جریان سرقت های خود به راحتی دست به اسلحه میشدند و قربانیان خود را از پای درمیآوردند.
با کشف جسد یک فروشنده مواد مخدر به نام خشایار در حوالی چهارراه سیروس، تحقیقات ما در پلیس آگاهی تهران آغاز شد؛ تحقیق درباره جسدی که هرگز تصور نمیکردیم ما را به باندی خشن برساند که جنایات زیادی را رقم زدهبود. از آنجا که مقتول مدتی قبل به اتهام خرید و فروش موادمخدر به زندان افتادهبود، خیلی زود هویت او شناسایی شد و احتمال دادیم علت قتل اختلاف بر سر موادمخدر باشد.
به گزارش رکنا، تحقیقات برای پیداکردن قاتل خشایار ادامه داشت تا اینکه چند روز بعد تیراندازی راکبان یک موتورسیکلت به مردی جوان در محدوده میدان خراسان به ما گزارش شد. پس از این گزارش راهی بیمارستان شدیم و مجروح به ما گفت: در جایگاه سوخت ایستادهبودم بنزین بزنم که یک موتور با دو راکب وارد جایگاه شد. آنها میخواستند بینوبت بنزین بزنند و سر همین موضوع با هم مشاجره کردیم. راکب آن موتور که پسری قد بلند و لاغر اندام بود با لهجه خاصی که به نظرم مربوط به غرب کشور بود به دوستش گفت: «ولش کن، سریعتر بنزین بزن، بریم.» با اینکه نوبت آنها نبود ولی اول آنها بنزین زدند و وقتی داشتم از پمپبنزین بیرون میآمدم به من شلیک کردند.
انهدام باند یاقوت سرخ در تهران
پوکه گلولهای که به پسر جوان در پمپ بنزین شلیک شدهبود، به بخش اسلحهشناسی ارسال کردیم و مشخص شد با گلولهای که با آن، مرد جوان به قتل رسیده تطبیق دارد و هر دو از یک سلاح شلیک شدهاست. در بررسی پرونده خشایار ما به شخصی رسیدیم به نام هاشم. مشخصات هاشم با آنچه پسر جوان از راکبان موتورسوار در پمپ بنزین گفتهبود ، شباهت زیادی داشت.
حدود یک ماه از تحقیقات ما در خصوص این دو پرونده گذشتهبود که قتل یک طلافروش در بازار تهران هنگام سرقت طلا گزارش شد. راهی محل شدیم. در تحقیقات مشخص شد سارقان که دو مرد جوان بودند، حدود هشتکیلو طلای داخل ویترین را سرقت کرده، صاحب طلافروشی را کشته و با موتورسیکلت هوندایشان از محل فرار کردهاند.
چیزی که در این میان برای ما عجیب به نظر میرسید این بود که مرد طلافروش هم با همان سلاحی کشته شدهبود که خشایار به قتل رسیدهبود. هنوز تحقیقاتمان ادامه داشت که با پرونده سرقت مسلحانه دیگری از یکی از طلافروشیهای پایتخت مواجه شدیم. در این سرقت نیز شاگرد مغازهطلافروشی به قتل رسیدهبود.
همزمان با تحقیقات ما سرقت های خشن دیگری رخ داد که نشان میداد ما با یک باند خشن مواجه بودیم؛ باندی که سوار بر موتورسیکلت هوندای سیاه رنگ، مسلح و بدون نقاب و دستکش وارد طلافروشیها شده و نقشه سرقتشان را اجرا میکردند. مردان خشن در برابر کوچکترین اعتراضی دست به سلاح شده و جنایتی را رقم میزدند. بررسیهای ما نشان میداد سارقان پس از اجرای نقشهشان یا طلاها را در اطراف پایتخت به فروش میرساندند یا آنها را آب کرده و به صورت شمش درمی آوردند.
سرقت از طلافروشی ها ادامه داشت و ما در تحقیقاتمان موفق به شناسایی هویت کامل هاشم و همدستانش شدیم. هاشم به اتهام حمل موادمخدر و سرقت خودرو چندین بار بازداشت شدهبود. در میان سرقتهایی که هاشم و همدستانش مرتکب شدهبودند، از یک طلافروشی جواهراتی را سرقت کردهبودند. از آنجا که در میان جواهرات، یاقوتی درشت و سرخ رنگی وجود داشت، آنها به باند «یاقوت سرخ» معروف شدند.
پس از ماهها جستوجو و تحقیق برای یافتن سرنخی از اعضای باند یاقوتسرخ، موفق شدیم مردی را دستگیر کنیم که مدارک هاشم را جعل میکرد. گرچه مرد جوان با ما همکاری کرد و سعی داشت با هاشم قرار بگذارد اما هاشم خیلی با هوش و زیرک بود و خودش را به دام نمیانداخت.
رمزگشایی از باند خطرناک یاقوت سرخ / از قتل تا سرقت های خشن مسلحانه
از طرفی ما توانستیم یک فروشنده موادمخدر را پیدا کنیم که با هاشم در ارتباط بود و به او مواد میفروخت. فروشنده مواد دستگیر و تحقیقات از او آغاز شد. او مدعی شد به ما در دستگیری هاشم کمک میکند.
دستگیری هاشم، مرد خشنی که همیشه دست به اسلحه بود کاری پر خطر محسوب میشد. در همان روزها بود که مرد موادفروش تماس گرفت و مدعی شد هاشم داخل پارکی در محدوده میدانخراسان است و کیف سامسونتی به دست دارد. بلافاصله راهی محل شدیم و هاشم را روی یکی از صندلیهای پارک شناسایی کردیم. ما باید بدون هیج جلب توجهی او را دستگیر میکردیم؛ چرا که اگر هاشم از حضور ما با خبر میشد دست به اسلحه میشد. درنهایت موفق شدیم به او نزدیک شده و هاشم را بدون درگیری دستگیر کنیم، او به قدری غافلگیر شدهبود که حتی فرصت نکرد دست به اسلحه ببرد.
ما متهم خطرناک را به ادارهآگاهی منتقل کردیم و قبل از اینکه حرفی بزنیم، او به جنایات و کارهای خلافش اعتراف کرد و به سرقت مسلحانه از طلافروشیها، بانکها و قتل 11نفر اشاره کرد.
او در ارتباط با انگیزهاش از کارهایی که مرتکب شده بود. گفت: در دنیای من یا باید باربری کنی یا بالای دار بروی. من ترجیح دادم بالای دار بروم. من نمیتوانم این وضع را تحمل کنم. من طلاهای سرقتی را میفروختم و آنچه بهدست میآوردم هزینه خرید موادمخدر و مسافرتهایم میشد.
با دستگیری هاشم، جستوجو برای دستگیری سایر اعضای باند ادامه یافت و موفق شدیم آنها را بازداشت کنیم.
چند ماه بعد جلسه محاکمه هاشم و اعضای باندش برگزار شد.در دادگاه هاشم و افراد باندش به اتهام 11قتل، 21 سرقت مسلحانه از طلافروشیها و چندین سرقت مسلحانه از بانکها وخانهها و مغازهها به اعدام محکوم شدند و این حکم اجرا شد.
ارسال نظر