عاقبت شوم دوستی مارال و مهدی در میهمانی مختلط! / در دادگاه چی رو شد
حوادث رکنا: مارال و مهدی در میهمانی مختلط با هم آشنا شدند بدون اینکه بدانند بزودی در دادگاه علیه هم حرف هایی خواهند زد.
حیاط دادگاه خانواده مثل همیشه پر بود از حضور مراجعه کنندگان و زوجهایی که برای حل اختلاف یا جدایی آمده بودند اما در این میان رفتار چند پسر جوان که دور هم جمع شده بودند آنقدر عجیب بود که توجه هربینندهای را جلب میکرد.
به گزارش رکنا، مهدی 25 ساله با چند جوان هم سن و سال خودش در گوشهای از حیاط ایستاده و سرگرم گفتوگو بودند و هرچند دقیقه یکبار با جملهای که بینشان رد و بدل میشد صدای انفجار خنده هایشان در محوطه می پیچید. اما آن سوتر زن جوانی ایستاده بود و هر از گاه نیم نگاهی از روی تنفر به جمع مهدی و دوستانش میانداخت و زیر لب ناسزا میگفت. شاید در ابتدا اینگونه به نظر میرسید که این جمع چند نفره و آن زن تنهای کم سن و سال هیچ ارتباطی باهم ندارند اما وقتی ساعت برگزاری جلسه دادگاه رسید همراه شدن مهدی و مارال نشان میداد که آنها نیز زوجی هستند مانند اغلب افراد حاضر در دادگاه که درخواست جدایی دارند.با ورود آنها به داخل شعبه دادگاه خانواده عملاً پروژه طلاق بین این زوج کلید خورد.
مارال پس از ورود به شعبه با نگاهی غریبانه و بغضی که در گلو داشت بدون سلام و علیک به قاضی میانسال گفت: جناب قاضی من طلاق میخوام...
قاضی با تعجب پرسید: به طور قطع همه کسانی که به اینجا میآیند طلاق میخواهند اما من باید بدانم که مشکل چیست و اگر دیدم قابل حل شدن نیست حتماً حکم طلاق میدهم. حالا بگویید مشکلتان با این آقا چیست؟
مارال گفت: از ابتدا عجله کردم و همین عجول بودنم هم باعث شد الان به بنبست برسم. من و مهدی در یک میهمانی همدیگر را دیدیم. او دوست شوهرخواهرم سیامک بود و من خام تعریفهای سیامک شدم. یک ماه باهم ارتباط دوستانهای داشتیم و پس از آن هم ازدواج کردیم اما تنها 3 ماه از زندگیمان نگذشته بود که متوجه شدم مهدی تعهد به خانوادهاش را تنها در خرید مایحتاج روزمره زندگی میداند و هیچ تمایلی برای وقت گذراندن با من که همسرش هستم، ندارد. او فقط دوست دارد که با رفقایش باشد و هروقت که چشم باز میکند تا پاسی از شب فقط بهدنبال رفیق بازی است.
قاضی رو به مهدی کرد و گفت: پس رفیق بازی!
مهدی جواب داد: آقای قاضی من با رفقایم ارتباط دارم اما نه به این شدتی که همسرم عنوان میکند. ما چند رفیق هستیم که بنا به شرایط کارمان از صبح باهم هستیم و پس از پایان کارمان هم چند ساعتی را در کنار هم وقت میگذرانیم اما نمیدانم چرا همسر من دوست دارد این قضیه را پررنگتر ببیند. این چند نفر دوستان دوران کودکی و هم محلهایام هستند و ما از بچگی باهم بزرگ شدهایم و همه موفقیتم را مدیون آنها هستم...
مارال به یکباره حرف مهدی را قطع کرد و گفت: از صبح برای کار باهم هستید و تا ساعت 2 نیمه شب هم در مورد کارهای فردا باهم وقت میگذرانید؟! آقای قاضی همسر من مظلوم نمایی میکند. من اصلاً در طول شبانه روز نیم ساعت هم او را نمیبینم گاهی اوقات شبها به خانه نمیاد و شبهایی هم که میاد فقط برای خوابیدن است.مهدی جواب داد: من اینطوری نیستم اما اگر احساس می کنی با این حرفها پیروز می شوی باشه من رفیق بازم و نمی خواهم خودم را اصلاح کنم. تو هم اگر این موضوع را مشکل غیرقابل حلی می دانی میتوانی طلاقت را بگیری و به خانه پدرت بروی! اصلاً آقای قاضی میدونید مشکل چیه؟ چون من علاقهای به رفت و آمد با خانوادهاش ندارم ما الان اینجا هستیم. چون من همسرم را از دوستانش که مشکل اخلاقی داشتند جدا کردم این حرفها را مطرح میکند وگرنه من هرچه که یک زن آرزویش را دارد برایش تأمین کردم.
مارال همینطور که اشک میریخت به مهدی گفت: آقای قاضی همین الان هم او با دوستانش به دادگاه آمده انگار اصلاً نمیتواند یک لحظه از آنها جدا بشود. چرا برای توجیه خطاهای خودت به دوستان من تهمت میزنی؟! مگر خانواده من چه هیزم تری به تو فروخته اند؟! تو با من ازدواج کردی یا با دوستانت که با آنها به همه جا میروی چرا به من که میرسی یا وقت نداری یا خستهای...
قاضی وقتی دید بحث و جدل میان این زوج به سرانجام خوبی نمیرسد به آنها فرصت یک ماههای داد تا علاوه بر حضور در جلسه مشاوره قدری بیشتر در مورد آینده زندگیشان تأمل کنند و ماه آینده دوباره در دادگاه حاضر شوند.
محمدرضا صفدری / کارشناس خانواده
مشکل اصلی مهدی در این پرونده آن است که او هنوز ماهیت زندگی مشترک را درک نکرده و هنوز بر این باور است که میتواند همانند دوران مجردی بیشتر اوقاتش را با دوستانش بگذراند. مهدی باید بداند که رفیق بازیها با مرور زمان باعث طلاق عاطفی بین او و همسرش شده و راه برای طلاق قانونی هموارتر میشود. از طرفی مارال هم باید صبوری و تلاش کند تا خلأهای عاطفی و روحی همسرش را پیدا کند و بیش از پیش با او رفیق باشد تا مهدی به جای رجوع به دوستانش بیشتر به همسرش نزدیک شود. برای حل این مشکلات تلاش هر دو نفر ضروری است و لجبازی و بیتفاوتی زندگی آنها را به بنبست خواهد رساندبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر