گفتگو با 2 آدم ربا تهرانی که ادعای عجیبی دارند / یکی زنش سرطان دارد و دیگری خودش ایدزی است ! + عکس

به گزارش اختصاصی خبرنگار جنایی رکنا، ساعت 16:30 دقیقه 18 تیرماه امسال مردم در بلوار میرزا بابایی منطقه پونک با صحنه عجیبی روبرو شدند.

پسر جوان پشت فرمان خودرویش بود و یک مرد در کنار وی با شوکر و مرد دیگری با چاقو در بیرون خودرو و در کنار راننده قرار داشتند و سعی داشتند با درگیری راننده را داخل خودرویش نگه دارند که راننده با درگیری با دو مرد جوان توانست خود را از خودرویش بیرون بکشد.

شاهدان ماجرا به کمک پسر جوان رفتند که یکی از متهمان که چاقو به دست بود گوشی راننده جوان را گرفته و پا به فرار گذاشت اما جوان دیگر که با یک شوکر داخل خودرو بود وقتی از پیاده شد ادعا کرد که مسئله ناموسی و خانوادگی است و کسی دخالت نکند.

شاهدان که به این ماجرا مشکوک بودند با پلیس تماس گرفتند و راننده خودرو نیز ادعای جوان شوکر به دست را رد کرد و در این صحنه جوان شوکر به دست قبل از رسیدن پلیس پا به فرار گذاشت.

دست نوشته جامانده در صحنه عجیب

راننده جوان که محسن نام دارد و در کار ساخت و ساز ساختمان است داخل خودرویش در حال بررسی بود که با دفتر روزانه جوان شوکر به دست که در خودرو جامانده بود روبرو شد.

داخل دفترچه نقشه یک آدم ربایی نوشته شده بود که گزینه ای به آن اشاره کرده بودند، 1/ بیهوشی، 2/ بستن دستها 3/ باز کردن گوشی موبایل 4/ تهیه یک باغ 5/ خرید مواد، قرص و مشروبات الکلی 6/ تهیه رمز کارت بانکی 7/ خرید دلار.

یک نایلون مشکی رنگ نیز که داخل خودرو جامانده بود تعدادی دستبند پلاستیکی و چسب پهن به دست آمد و این سرنخ ها نشان از آن داشت که 2 مرد جوان قصد ربودن محسن را داشتند.

سرقت از سوی یک آشنا

ماموران با حضور در صحنه جرم شروع به تحقیق از محسن کردند و پسر جوان به ماموران گفت: از 3 ماه قبل با حمید که در یک بنگاه املاک کار می کرد آشنا شدم در این مدت با توجه به کارم که در ساخت و ساز ساختمان است با حمید دوستی نزدیکی پیدا کردم.

وی افزود: امروز با حمید قرار کاری داشتم و در بلوار میرزا بابایی منتظر بودم که حمید سوار بر خودرویم شد که ناگهان مرد جوانی در خودرو را باز کرد و با چاقو به سمت حمله کرد و ضرباتی به سرم زد که ابتدا گوشی موبایلم را گرفت و حمید نیز با استفاده از شوکر سعی داشت مرا داخل خودرو نگه دارد و مانع فرار من شود اما توانستم خودم را به بیرون خودرو برسانم.

پسر جوان ادامه داد: مرد چاقو به دست که گوشی موبایل در دست داشت از صحنه گریخت و حمید نیز دقایقی در صحنه حضور داشت اما قبل از اینکه پلیس سر برسد توانست فرار کند.

دستگیری مرد چاقو به دست

بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری حمید و همدستش که جواد نام دارد آغاز شد و ماموران خیلی زود موفق شدند جواد که 14 سابقه کیفری دارد را شناسایی کنند و در عملیاتی غافلگیرانه جواد دستگیر شد و ادعا کرد گوشی موبایل را به قیمت یک میلیون و 800 هزار تومان به فروش رسانده است و از حمید اطلاعی ندارد.

محسن که در جستجوی حمید بود توانست یک واسطه پیدا کند و توانستند به وی پیغام بفرستند که گوشی موبایل را تحویل دهد و در ازای آن 10 میلیون تومان پرداخت می کنند که حمید در محل قرار حاضر شد و توسط ماموران دستگیر شد.

سرقت به خاطر سرطان همسر

حمید 32 ساله صبح امروز در شعبه 5 دادسرای ناحیه 34 پیش روی قاضی ایردموسی به سرقت نافرجامش اعتراف کرد و ادعا کرد که بخاطر تامین هزینه های درمان همسرش دست به این کار زده است.

سابقه داری؟

نه.

چرا دست به این کار زدی؟

پدر و مادرم فوت کردند و 3 سال قبل با همسرم که در یک آژانس هواپیمایی کار می کرد ازدواج کردم اما بعد از مدتی متوجه شدیم همسرم سرطان دارد و از همان روز زندگی برایمان سخت شد تا اینکه تصمیم گرفتم برای تامین هزینه های درمان همسرم دست به این سرقت بزنم.

بچه داری؟

نه، همسرم ابتدا سرطان رحم داشت که مجبور شدیم رحمش را تخلیه کنیم و بعد از آن سرطان به ریه هایش زد و پزشکان گفتند برای نجات جان همسرم باید 10 آمپول گرانقیمت تهیه کنیم که هر آمپول 16 میلیون تومان است و هیچ پولی نداشتیم.

هیچ سرمایه ای نداشتی؟

در سالهای اول زندگی پول پیش خانه و هر چه سرمایه داشتیم را هزینه درمان کردیم و در این روزها همسرم به شهر خودشان رفته و من شبها در یک خوابگاه می خوابم و کسی نبود که بتواند به ما کمک کند.

چطور با جواد آشنا شدی؟

در پارک با جواد آشنا شدم، وقتی ماجرای سرقت پیش آمد او به من شیشه و قرص داد و هیچ چیزی در صحنه سرقت دست من نبود و در توهم بودم.

فکر نمی کردی دستگیر شوی؟

هیچ چیزی با ارزش تر از جان همسرم نبود و فقط به دنبال این بودم که جان همسرم را نجات دهم.

قصد آدم ربایی داشتی؟

نه، هر چه بود در توهم بود و پشیمانم و از شاکی پرونده ام و قاضی می خواهم مرا ببخشند چون جان همسرم در خطر است.

سارق ایدزی

جواد که 14 سابقه در پرونده اش دارد می گوید در زندان و به خاطر اعتیادش به بیماری ایذر مبتلا شده و خرجی خانه اش را مادرش پرداخت می کند.

آخرین بار کی زندان بودی؟

3 سال قبل به خاطر درگیری زندان بودم.

پیشنهاد این سرقت یا آدم ربایی را چه کسی داد؟

با حمید در پارک آشنا شدم و او پیشنهاد داد.

گوشی موبایل را چه کردی؟

به قیمت یک میلیون و 800 هزار تومان فروختم.

شنیدم بیماری اچ آی وی داری؟

بله، به خاطر اعتیاد و در زندان به این بیماری مبتلا شدم.

همسرت می داند؟

بله، مشکلی در زندگی ام با این بیماری نیست.

شغل؟

مادرم خرجی زندگی ام را می دهد.

بنا به این گزارش، بازپرس ایردموسی از شعبه 5 دادسرای ناحیه 34 پس از اظهارات متهمان و شاکی پرونده پرونده را برای رسیدگی نهایی به دادگاه ارجاع داد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی