راز قتل سیمین که با قهرمان تکواندو خلوت می کرد! / تهدیدم کرد آبرویم را با عکس هایمان می برد!
حوادث رکنا: آشنایی در سایت همسریابی یک جنایت هولناک را در یکی از محله های شرقی تهران رقم زد.
به گزارش رکنا، همه چیز از یک سایت همسریابی شروع شد. وقتی در آنجا با زنی به نام سیمین که ۲۵ سال از خودش بزرگتر بود، آشنا شد فکرش را نمیکرد پایان این آشنایی جنایت است. بامداد ۲۷ آذر ۹۷ بود که زن میانسالی در یکی از محلههای شرقی تهران به قتل رسید. با دستور بازپرس جنایی پایتخت تحقیقات آغاز و معلوم شد او با شلیک دو گلوله در نبود دخترش در خانه به قتل رسیده و متهم به قتل بعد از سرقت گوشی تلفن همراه، پول، طلا و لپ تاپ او گریخته است. سرانجام رد پسر ۲۰ سالهای در این پرونده به دست آمد و وی بعدازیک ماه فرار به ترکیه زمانی که به تهران برگشت، بازداشت شد. متهم در جریان تحقیقات پلیسی گفته بود، چون مقتول فیلم و عکسهای خصوصی او را پس نمیداده و از وی پول میخواسته با اودرگیر شده و وی را به قتل رسانده است. او با اعتراف به جنایت وبازسازی صحنه قتل روانه زندان رجایی شهرکرج شد. پسرجوان که روزی قهرمان رشته تکواندو بود، حالا قرار است به اتهام قتل دردادگاه محاکمه شود.
رابطه نامتعارف آغاز یک جنایت خونین در تهران
در این پرونده پسری جوان بهقصد تفریح سراغ سایت همسریابی میرود و با زنی که ۲۵ سال از او بزرگتر بوده آشنا شده و به این طریق رابطه غیراخلاقی را با آن زن آغاز میکند. وقتی با آن زن درگیر میشود و نمیتواند خواسته او را که تامین صد میلیون تومان پول است، انجام دهد همین باعث میشود، زن برای رسیدن به خواستهاش سراغ تهدید برود. همین تهدید و ترس از افشای عکسها آغاز نقشه پسر جوان برای قتل شد. اگر او راه درست استفاده از فضای مجازی را میدانست و بهجای استفاده از سایت همسریابی به سمت یک ارتباط درست با فردی برای ازدواج میرفت، این رابطه پنهانی شکل نمیگرفت و به جنایت دست نمیزد و اکنون میتوانست به ورزش قهرمانی خود ادامه دهد. خانوادهها باید نظارت بیشتری روی فرزندان خود، نوع استفاده آنها از فضای مجازی و ارتباط فرزندشان در این فضا با افراد غریبه داشته باشند تا شاهد مشکلات کمتری برای آنها باشند و اینچنین آنها از راه درست خارج نشوند وزندگی تلخی برایشان رقم بخورد.
عکس و فیلمم را نداد او را کشتم / آخرین حرف های قاتل
پسر جوان آنقدر ریزنقش است و آرام حرف میزند که باور نمیکنی قاتل است. خودش هم باورش نمیشود روزی قهرمان تکواندو بوده و حالا دستش به خون آلوده شده و باید منتظر محاکمه به اتهام قتل باشد.
قبل از زندان چهکار میکردی؟
چند سال میشد که ازشهرستان به تهران آمده بودم و کارم نصب کفپوش و کاغذ دیواری بود.
سابقه داری؟
نه. اولین بار است دستگیر میشوم. پیش از این ورزشکار و قهرمان بودم، اما اکنون قاتل شدم و بدترین سابقه در زندگیام شد.
ورزشکار چه رشتهای؟
۱۱ سال در رشته تکواندو فعالیت داشتم. مقامهای زیادی همراه مدالهای رنگارنگ تکواندو در سطح استانی و کشوری آوردم. یک قدم تا تیم ملی تکواندو فاصله داشتم که قاتل شدم.
از آشنایی با مقتول بگو.
۲۰ ماه پیش یکی از دوستانم به من گفت برای تفریح عضو سایت همسریابی شوم که قبول کردم و با پرداخت صدهزارتومانی عضو آن شدم. چند هفته بعد با زن میانسالی درهمان سایت آشنا شدم. شرایطم را دید و قبول کرد که ارتباطمان شکل بگیرد. چند بار بیرون از خانه همدیگر را دیدیم و بعد از آن در نبود فرزندانش به خانه اش میرفتم. او به من علاقهمند شده بود، اما، چون از من ۲۵ سال بزرگتر بود برای تفریح با او بودم.
چرا او را کشتی؟
میگفت صد میلیون تومان پول میخواهد تا خانهاش را جا به جا کند. گفتم پولی ندارم به او بدهم و او را ترک کردم، اما آن زن دست بردار نبود و این بار گفت فیلم و عکسهای خصوصی از رابطهمان تهیهکرده و اگر پول را به او نپردازم، فیلم و عکسها را منتشرمی کند و آبروی من و خانوادهام را میبرد. هدفم فقط ترساندن آن زن بود. نمیخواستم بمیرد و قاتل شوم. رفتم غرب کشور و یک قبضه کلت خریدم و برگشتم تهران تا او را بترسانم.
از شب جنایت بگو.
آن شب به بهانه اینکه مقداری از پول درخواستی را تهیه کردم به خانهاش رفتم. او تنها بود. باهم حرف زدیم و خواستم فیلم و عکسهای خصوصیام را پس دهد که قبول نکرد و وقتی فهمید پول نیاوردهام با من دعوا کرد و با شدت درگیری سلاح را برای ترساندن او سمتش گرفتم و دو تیر به او شلیک کردم که فوت شد. پول، طلا و گوشی تلفن همراه و لپ تاپ مقتول را دزدیدم و فرار کردم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
با فروش اموال مقتول ۷۰ میلیون تومان دستم آمد و با جوانی که دوست شده بودم به ترکیه رفتیم و یک ماه آنجا بودم. در آنجا با دختری که برای تفریح آمده بود، آشنا شدم و بعد از برگشتم به تهران اوراچند باردیدم و روزی که به خانهاش رفتم، پلیس ردم را زد و بازداشت شدم.
با خانواده ات ملاقات داشتی؟
خانواده ام باورشان نمیشد که قاتل شدم. پدرم نمیتوانست باورکند تنها پسرش قاتل شده و دو بارسکته کرد و تا مرز مرگ پیش رفت.
روزهای کرونایی در زندان چطور میگذرد؟
من و بقیه زندانیان مثل افرادی که بیرون زندان هستند سعی میکنیم بهداشت را رعایت کنیم. از زمانی که بیماری کرونا آمده، ملاقات لغو و خانوادهام را در این چند ماه ندیدهام.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
من جاش بودم به خاطر این کار از خانم شکایت میکردم
به نظرم پسره داره دروغ میگه اخه زن هیج وقت مبلغی به این زیادی را پیشنهاد نمیکنه انم از پسری ۲۰ ساله به نظرم پسره برا سرقت اموال زن ان را کشته و وسایل قیمتی را سرقت کرده حالا وانمود میکنه ان از من باج میخولسته انا کشتم اخه مقتول ابروی خودش خیلی مهمتر بوده پس هیچ وقت فیلمهای خصوصی خودشا منتشر نمیکرده پس پسره داره دروغ به قاضی میگه