به‌گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل با مراجعه زنی به اداره پلیس آغاز شد. وی مدعی بود پسر 30 ساله‌اش گم شده است و در اظهاراتش عنوان کرد: چند روز پیش پسرم مهران از ما مقداری پول خواست و بعد هم با پدرش از خانه خارج شدند چند ساعت بعد همسرم بدون مهران به خانه برگشت و دیگر خبری از پسرم نشد. در این چند روز هرجایی که احتمال می‌دادیم ممکن است مهران آنجا باشد سر زدیم اما پیدایش نکردیم.

2 روز پس از این شکایت، مأموران جسد مرد جوانی را در خارج از شهر پیدا کردند و خانواده مهران با حضور در پزشکی قانونی تأیید کردند که جسد مربوط به مهران است.

مادر پس از شناسایی جسد پسرش، ادعایی را مطرح کرد که نشان می‌داد پدر مهران در فوت پسرشان نقش داشته است. او به مأموران گفت: مهران با پدرش اختلاف نظر زیادی داشتند و همسرم هم مدام او را تهدید به مرگ می‌کرد. روز آخری که در خانه بود پسرم یک میلیون تومان پول می‌خواست، سر این موضوع باهم دعوا کردند در نهایت حاضر شد بخشی از پول را به مهران بدهد بعد هم با هم از خانه بیرون رفتند من هم به خانه خواهرم رفتم و چند ساعت بعد که به خانه برگشتم شوهرم تنها در خانه بود. وقتی سراغ مهران را گرفتم او گفت که چند دقیقه بعد از اینکه از خانه خارج شدیم مهران از من جدا شد و دیگر خبری از او ندارم.

تحمل رفتارهای پسرم را نداشتم

در ادامه تحقیقات مأموران موفق شدند لکه‌های گل و چند قطره خون را روی لباس پدر مهران پیدا کنند. این در حالی بود که در محل کشف جسد هم چند سنگ خون آلود پیدا کرده بودند. با این مستندات پدر مهران به اتهام قتل پسرش بازداشت شد و در همان ابتدا به قتل پسرش اعتراف کرد و گفت: پسرم از نوجوانی به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود و همین مسأله من را رنج می‌داد. همیشه به‌دنبال پول بود که بتواند مواد مخدر تهیه کند و هروقت هم به او پول نمی‌دادم به‌دنبال راه‌های خلافی بود که بتواند از آن طریق مواد تهیه کند و من از ترس آبرویم سعی می‌کردم در حد توانم به او پول بدهم تا به سراغ خلاف دیگری نرود. اما او بازهم دست بردار نبود و کارهایش خسته‌ام کرده بود. آن روز مهران با حالتی پریشان به خانه آمد و گفت که برای پرداخت بدهی‌اش به یک میلیون تومان پول نیاز دارد.

آنقدر عصبانی شدم که با او دعوا کردم و گفتم تو دیگر بچه نیستی اگر به پول نیاز‌داری باید کار کنی و خودت خرج زندگی‌ات را تأمین کنی اما باز هم مادرش وساطت و شروع به نصیحت او کرد. اما مهران به یکباره به‌ سمت مادرش حمله کرد تا او را بزند و بعد هم شروع به فحاشی کرد. حالم خیلی بد شده بود به او گفتم با هم به خانه پدربزرگت می‌رویم. من 700 هزار تومان دارم و 300 هزار تومان هم از او قرض می‌گیریم و به تو می‌دهم. بعد هم از همسرم خواستم که به خانه خواهرش برود. پس از آن با مهران به خانه پدرم رفتیم که او گفت پولی ندارد و من هم همان 700 هزار تومان را به مهران دادم که او شروع کرد به فریاد زدن که من همین الان یک میلیون تومان را می‌خواهم و باید آن را به من بدهی. حرفهایش باعث شد تا دیگر نتوانم خودم را کنترل کنم و کنار جاده با او درگیر شدم.

به او گفتم دیگر نمی‌توانیم کارهای او را تحمل کنیم که او دوباره به من فحاشی کرد و گفت چون پدرش هستم وظیفه دارم هزینه‌هایش را تأمین کنم. همانجا سنگی را از روی زمین برداشتم و به سمت او حمله کردم او هم من را کتک زد. قصدم کشتنش نبود فقط عصبانی بودم. اما یکباره مهران پایش سر خورد و به زمین افتاد. سرش به تکه سنگی خورد و از هوش رفت. من خیلی ترسیدم وقتی نبضش را گرفتم، دیدم نبضش نمی‌زند و نفس نمی‌کشد از ترس او را رها کردم و به خانه آمدم.

مرد میانسال گفت: همسرم از من شکایت کرده اما خودش بهتر می‌داند که پسرمان در این چند سال چقدر ما را آزار داده است. اعتیاد او زندگی همه ما را نابود کرده بود و دیگر توانی نداشتم تا کارهایش را تحمل کنم.پس از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و متهم بزودی محاکمه خواهد شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی