«حسام» سارقی حرفه ای است و اولین سرقت خود را در راه بازگشت از مهدکودک به خانه انجام داده است. او در بیان داستان غم انگیز زندگی خود در دایره اجتماعی کلانتری گفت: بابام معتاد و قاچاق فروش بود و چند سال قبل دستگیر شد و به زندان افتاد. مامانم هم از صبح تا شب سر کار می رود تا برای من و سه خواهرم پول دربیاورد.

مامانم همیشه می گوید: باید پول حلال بخوریم و خدا را شکر کنیم. پسرک دست های کوچکش را زیر چانه خود گره زد و افزود: من به خاطر همین حرف مامانم هرچه پول می دزدیدم را فقط برای بازی خرج می کردم و هیچی با آن نمی خریدم چون نمی خواستم پول حرام بخورم. اولین سرقت را وقتی ۵ ساله بودم انجام دادم.

من از همان موقع هر وقت خانه یکی از اقوام که کامپیوتر دارند می رفتم آرزو می کردم که ای کاش ما هم کامپیوتر داشتیم و با آن بازی می کردم. ولی مامانم می گفت پول ندارد و نمی تواند کامپیوتر بخرد.

یک بار که با مامان به ملاقات بابام رفته بودم به او گفتم که دوست دارم کامپیوتر داشته باشم. بابا که گریه می کرد قول مردانه داد هر موقع از زندان آزاد بشود برایم یک کامپیوتر شیک بخرد. حسام کوچولو افزود: مامانم گفته بود هر موقع پول لازم دارم به او بگویم و کمی هم پول توجیبی به من می داد. اما من پول هایم را پس انداز می کردم تا اگر یک روز دست مامانم خالی شد به او پول بدهم و خوشحالش کنم.

آخر پول مامانم پول حلال است و می شود با آن چیزی برای خانه خرید. من برای همین از دخل مغازه ها دزدی می کردم و با این پول تا چند روز به کلوپ بازی های کامپیوتری می رفتم و بازی می کردم. هر موقع هم که پول هایم تمام می شد دوباره دست به دزدی می زدم. حسام در این لحظه به گریه افتاد و گفت: خواهش می کنم به مامانم چیزی نگویید چون او همیشه از من تعریف می کند و می گوید تو مرد خانه هستی.

حالا اگر او بفهمد که چه کاری کرده ام ناراحت می شود و باز گریه می کند. من مامانم را اندازه تمام دنیا دوست دارم و وقتی گریه می کند سرم درد می گیرد و... یادآوری می شود با پیگیری کارشناس اجتماعی پلیس اقدامات قانونی لازم درباره این پرونده به عمل آمده است. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: