ماموریت یک زن با لباس های ناجور / دانیال برای او خانه گرفته بود !
حوادث رکنا: روزی که با «دانیال» در یکی از کانال های تلگرامی آشنا شدم هرگز در خواب هم نمی دیدم که به دلیل فرار از تنهایی وارد یکی از باندهای «سرقت لوکس» شوم که سرکرده آن ...
به گزارش رکنا، زن جوانی که به دنبال یک«سوء تفاهم» اعضای باند «سرقت های لوکس» در مشهد را لو داد، درباره چگونگی تشکیل این باند سرقت به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: حدود دو سال قبل به خاطر این که با همسرم تفاهم اخلاقی نداشتم از او جدا شدم و نزد خانواده ام بازگشتم چرا که می خواستم زنی آزاد باشم و در جشن ها و دورهمی های دوستانم شرکت کنم اما همسرم به شدت مخالف این گونه رفتارها بود و مرا از رفت و آمد با دوستانم منع می کرد.
خلاصه بعد از طلاق در یک هتل آپارتمان مشغول کار شدم و زندگی جدیدی را آغاز کردم دیگر به راحتی با دوستانم در کافه و رستوران ها قرار می گذاشتم و در پارتی های شبانه شرکت می کردم تا این که حدود یک سال قبل در یکی از گروه های دوستانه کانال تلگرامی با دانیال آشنا شدم.
طولی نکشید که با ابراز علاقه های عاشقانه و وعده و وعیدهای ازدواج، در کنار دانیال قرار گرفتم. او توجه زیادی به من داشت به طوری که تشویقم کرد تا منزلی را در همسایگی او اجاره کنم تا این گونه به یکدیگر نزدیک تر شویم. آن قدر شیفته و دلباخته دانیال شده بودم که حتی به صیغه محرمیت نیز فکر نکردم و بدین ترتیب وارد یک رابطه ناشایست شدم اگرچه خانواده ام با زندگی مستقل من به شدت مخالفت می کردند اما من هیچ نصیحتی را نمی شنیدم جز آن که در کنار دانیال باشم. بالاخره اسباب و اثاثیه ام را به منزلی منتقل کردم که دانیال برایم رهن کرده بود.
در افکار خودم زندگی ایده آلی ساخته بودم و به قطع ارتباط فامیل و آشنایانم نیز اهمیتی نمی دادم. تنها دلخوشی ام این بود که سایه مردی بالای سرم قرار دارد. هنوز دو هفته بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم دانیال لوازم سرقتی را در منزلمان پنهان می کند. اما او با آن که رفت و آمد و تلفن های مشکوکی داشت باز هم حقیقت موضوع را کتمان می کرد با این حال زمانی که دریافت من فقط قصد کمک به او را دارم و سرنوشتمان به یکدیگر گره خورده است ماجرای سرقت هایش را بازگو کرد و بدین ترتیب من هم حاضر به همکاری با او شدم تا اقساط بانکی ام را بپردازم .
خلاصه با ورود من به باند دانیال و یکی از همدستانش، شگردهای سرقت تغییر کرد تا با سرقت های لوکس پول بیشتری به دست آوریم. از آن روز لباس های شیکی برایم خریدند و من با آرایش های غلیظ زنانه سرو وضع ظاهری ام را به گونه ای آراستم که به راحتی طعمه مردان هوسران شوم. از آن روز به بعد در خیابان منتظر توقف خودروهای لوکس و گران قیمت می شدم و بلافاصله با راننده آن طرح دوستی می ریختم. سپس در حالی که دانیال و همدستش سوار بر موتورسیکلت ما را تعقیب می کردند راننده خودروی گران قیمت را به بهانه خرید بستنی، آب میوه یا صرف نهار به گوشه خیابان می کشاندم در همین حال وقتی راننده برای خرید خوراکی های درخواستی من از خودرو پیاده می شد و آن را روشن رها می کرد در یک لحظه دانیال از موتورسیکلت پایین می پرید و با نشستن پشت فرمان خودرو، آن را به سرقت می برد. بعد از آن هم لوازم با ارزش را به همراه قطعات قابل فروش برمی داشتیم و سپس خودرو را در مکانی پرت و خلوت رها می کردیم. با این شگرد مردان هوسران زیادی را به دام می انداختیم و با فروش قطعات اوراقی خودرو درآمد خوبی داشتیم.
از سوی دیگر دانیال و همدستش پلاک موتورسیکلت را نیز مخدوش کرده بودند تا شناسایی نشویم. من هم که غرق در رویا و لذت های کاذب زندگی بودم غافل از این که به قهقرای دره بدبختی سقوط کرده ام همچنان به این رابطه زشت در باند سرقت های لوکس ادامه می دادم. تا این که چند روز قبل برخی لوازم از منزل دانیال گم شد و او با تصور این که من آن لوازم را سرقت کرده ام به پلیس 110 زنگ زد از سوی دیگر من هم که فکر می کردم دانیال قصد دارد لوازم سرقتی را به تنهایی بالا بکشد به اتهام سرقت از منزلم از او شکایت کردم اما وقتی نیروهای تجسس کلانتری میرزا کوچک خان مشهد برای بررسی موضوع وارد منزلم شدند و پلاک مخدوش موتورسیکلت را دیدند با طرح چند سوال تخصصی مرا به تناقض گویی انداختند به طوری که مجبور شدم راز سرقت های لوکس را فاش کنم و ...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ محسن باقیزاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچکخان) پیگیری این پرونده در دایره تجسس ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر