ابهام و انکار در پرونده قتل میترا استاد / نجفی راز ازدواج موقتش را گفت

ساعت هشت و نیم صبح دیروز خانواده نجفی وارد دادگاه کیفری شدند و داماد وی بلافاصله خبر از عزل یکی از وکلای پرونده داد. علیرضا گفت: دکتر نجفی از علیزاده طباطبایی خواسته بود از این پرونده استعفا دهد اما ایشان نپذیرفت و دکتر هم وی را از وکالت خود عزل کرد.ساعتی بعد با حضور پسر میترا استاد- مقتول- به همراه پدرش و وکلای خانواده استاد جلسه دادگاه رسمیت پیدا کرد.

قاضی محمد کشکولی از وکلای اولیای دم خواست تا در صورت ارائه مطلب، در جایگاه حاضر شوند. حاجیلویی یکی از وکلای اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: بعد از جلسه نخست دادگاه مطالبی با عنوان مهدورالدم بودن مقتول، تیتر روزنامه‌ها شد که به آبروی خانواده و اولیای دم خدشه وارد کرد. من و همکارم با مطالعه پرونده، دفاعیات ناجوانمردانه متهم را ملاحظه کردیم و در اینجا به ذکر مطالبی می‌پردازم.

حاجیلویی ادامه داد: متهم گفته بود که مقتول وارد زندگی او شده و از ازدواج با وی پشیمان است، البته ما می‌دانیم آقای نجفی در دفترخانه مهرشهر کرج چه هزینه‌ای را برای ثبت ازدواج، انجام داده است. آقای نجفی می‌گفت اشتباه کرده که مقتول را طلاق نداده، در صورتی که حق طلاق با مرد است.

حاجیلویی خطاب به محمدعلی نجفی، گفت: شما نوک مداد را نشکستید یک زن مسلمان را به قتل رساندید، اینجا صحنه سیاست نیست که با هر اشتباه عذرخواهی کرده و کنار بکشید، شما مرتکب قتل عمدی شده اید و باید پاسخگو باشید، شما گفتید ایشان (مقتول) پرستو بوده و با نهادهای امنیتی کار می‌کرده است.در این هنگام قاضی محمدی کشکولی با تذکر به وکیل، از وی خواست برخلاف نزاکت صحبت نکند و گفت: قواعد دادگاه باید رعایت شود.

دفاعیات متهم

نجفی در ادامه جلسه با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفت.

رئیس دادگاه خطاب به متهم گفت:‌ آیا اتهامات خود را قبول دارید؟

نجفی گفت: آنچه اتفاق افتاده را قبول دارم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و از این حادثه دردناک و جانسوز بسیار متأسف هستم و دوباره به خانواده محترم استاد تسلیت می‌گویم و امیدوارم خداوند به آنها صبر بدهد.

هدفم از بیان این مسائل فقط روشن شدن حقایق است چون تا حدودی خودم را در این حادثه مقصر می‌دانم و به هیچ عنوان قصد برائت خودم را از آنچه اتفاق افتاده ندارم. بخشی از آنچه در کیفرخواست آمد، نادرست بود. در ابتدا از رئیس دادگاه تشکر دارم که براساس قانون به وکیل اولیای دم تذکر داد زیرا وکیل حق توهین ندارد و استفاده از الفاظی مانند ناجوانمردانه درباره من و صحبت کردن درباره دوران وزارت من در آموزش و پرورش با طعنه درست نیست.

من در نامه نوشتم که دلم نمی‌خواهد، نامه عمومی شود و حتی گفتم تعداد معدودی از بستگان متوجه آن شوند، اما چطور نماینده دادستان بخش‌هایی از نامه را قرائت کردند، باید این نامه در جلسه غیرعلنی مطرح می‌شد.

بعضی از این مطالب غیردقیق بود، بنده در تاریخ 8 اردیبهشت 97 با مرحومه عقد دائم کردم، البته قبل از آن حدود 7 ماه عقد موقت بودیم، در زمان عقد موقت به‌دلیل مسئولیت، فرصت کافی برای بحث درباره مسائل بین دو طرف نداشتیم و خیلی از مسائل به‌صورت اجمالی مطرح شد. عقد دائم نیز با عجله اتفاق افتاد، به دو دلیل می‌خواستم عقدمان را به تأخیر بیندازیم زیرا اولاً احساس می‌کردم از لحاظ مبانی اعتقادی با هم فاصله داریم و ثانیاً قرار عمل جراحی سخت داشتم که پزشک گفته بود بعد از عمل حدود یکماه نمی‌توانم فعالیت داشته باشم.

پیشنهاد طلاق

از حدود 6 ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما فایده‌ای ندارد و از میترا خواستم با توافق جدا شویم حتی به او گفتم در مدت چند ماه مهریه را به او پرداخت می‌کنم اما قبول نکرد و می‌گفت دوستت دارم. من نیز او را دوست داشتم. نمی‌خواستم یکطرفه او را طلاق دهم، میترا در محضر خواسته بود اختیار طلاق را به او دهم اما گفتم این کار را نمی‌کنم و به او تعهد دادم و گفتم هر موقع به این نتیجه رسیدیم، با توافق این کار را انجام دهیم، من می‌دانستم حق طلاق با مرد است اما نمی‌خواستم زیر قول خودم بزنم.

نجفی افزود: حدود یک هفته قبل از حادثه، تصمیم گرفتیم به منزل بزرگتری نقل مکان کنیم که در روز اسباب‌کشی نیز با هم جروبحث پیدا کردیم. پس از شام و رفتن برادر میترا، ناسزا گویی او شروع شد. در چند مورد گذشته با شدت گرفتن بحث، میان من و میترا برخورد فیزیکی صورت گرفته بود، من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و پس از این برخوردهای فیزیکی با میترا متأثر می‌شدم، حدود ساعت 11:30 شب به اتاق خواب رفتم اما میترا با مطرح کردن مسائلی، تا ساعت 3 بامداد نگذاشت بخوابم، در نهایت حدود ساعت 3 به اتاق دیگری رفتم و خوابیدم.

حدود ساعت 9:30 صبح میترا گفت به حمام می‌روم و گفت که بعد از حمام از خانه خارج می‌شود، از او پرسیدم کجا می‌خواهی بروی که گفت خودم می‌دانم، با این اظهارات بسیار عصبانی شدم، تمام ماجرا در حدود 2 تا 3 دقیقه طول کشید نفهمیدم چه شد و عصبانیت و خشم بر من مستولی شد.

وی درباره قتل میترا استاد گفت: کمد نیمه‌ باز بود اسلحه را برداشتم می‌خواستم به او بگویم شاید کار به خونریزی بکشد. اسلحه را با بالش به حمام بردم، نمی‌دانم چرا هنوز وارد وان نشده بود وقتی وارد حمام شدم تقریباً سینه به سینه شدیم بالش را کنار زدم که بگویم کار ما به جا‌های باریک می‌کشد اگر به‌صورت مسالمت‌آمیز به پایان نرسانیم. با دیدن اسلحه هول شد و دو دستش را روی شانه‌های من گذاشت، به عقب رفتم دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد بالش به زمین افتاد بعد از آن ابتکار عمل از دستم خارج شد. نوک اسلحه را بالا بردم تا به سمت او نباشد و به او آسیب نرسد. او دو دستی دست راستم را گرفت، گفتم ول کن و چهار تیر شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم تا اینکه آخرین تیر به او اصابت کرد که به اعتقاد من غیر مستقیم شلیک شده است. او عقب رفت از پشت سر در عرض وان افتاد مقداری از بدن داخل و مقداری بیرون ماند. بعد از آن دیگر تیری شلیک نشد.

وی افزود: شوکه شده بودم جلو رفتم دیدم حرکتی ندارد و بالای سینه‌اش سوراخ شده، تا 5-4 دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم. چند بار قصد کردم با همان اسلحه خودم را بکشم. کنار او در وان نشستم و شلوار و قوزک پایم خونی بود به نظرم آمد آن دو بار که کنار او نشسته بودم این‌طور شده بود.

نجفی گفت: بعد از چند دقیقه از حمام بیرون آمدم و نمی‌دانستم چه کنم. درنهایت به راننده‌ام زنگ زدم. دو کیف با اسناد خصوصی و موبایل و مدارک پزشکی و کپی قباله ازدواج در آن بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی برایم می‌افتد به راننده‌ام گفتم این‌ها را به دخترم بده. تا این مدارک گم نشود.

وی گفت: بعد به نظرم رسید از داستان زندگی مشترکم با مرحومه نامه‌ای بنویسم، چون که به درخواست میترا با خانواده‌ام شش ماه بود تماس نداشتم، البته دو سه بار با حضور خودش تماس تلفنی داشتم.

متهم نجفی ادامه داد: از خطم معلوم بود نامه را با عجله نوشته‌ام.عنوان مهدورالدم را اصلاً مطرح نکردم. در بازجویی هم نگفتم حتی بازپرس بار‌ها می‌خواست آن را در دهان من بگذارد، اما من نگفتم.

وی ادامه داد: بعد از آن به زیارت حضرت معصومه(س) در قم و قبور پدر و مادرم رفتم تا آنجا تصمیم بگیرم که چه اقدامی انجام بدهم. اسلحه را با خودم بردم. فکر می‌کردم شاید در محل مزار پدرم خودکشی کنم.این متهم گفت: کارت حمل سلاح را در کمد قسمت جعبه داروها گذاشته بودم آن را برداشتم دیدم زمان آن تا سال ۹۴ است بعد از مدت‌ها تازه فهمیدم تاریخ اعتبار آن تمام شده است.

نجفی با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم، گفت: البته قبول دارم که برداشتن اسلحه اشتباه بود 5 گلوله شلیک شد اگر قصد قتل داشتم شلیک یک گلوله کافی بود، 4 گلوله حداقل به سقف خورد، من از قبل انقلاب با اسلحه آشنایی داشتم و در زمان شهید چمران کلاس آشنایی با اسلحه آموخته بودم. شلیک‌ها غیرارادی بود.نجفی به مطالب مطرح شده در فضای مجازی نیز اشاره کرد و گفت: در فضای مجازی به طنز عنوان شد و برخی نیز به‌صورت جدی نوشتند. حتی سه نفر نیز در بازداشتگاه به من گفتند که شما چرا قتل را به دیگران نسپردید یا فرمول دیگری پیدا نکردید، که من گفتم من نمی‌خواستم او را بکشم و قصد قتل نداشتم.

محمدعلی نجفی گفت: من عصر روز قبل از حادثه دو ساعت و نیم وقت گذاشتم و پاسخ سازمان بازرسی درباره صندوق ذخیره فرهنگیان را تهیه کردم که اکنون نزد نماینده دادستان است و وقتی مأموران روز حادثه به منزل ما آمده بودند آن را پیدا کردند. بنابر این اگر قصدی برای قتل داشتم نمی‌نشستم پاسخ سازمان بازرسی را بنویسم.

شهردار اسبق تهران در ادامه به نحوه داشتن اسلحه اشاره کرد و گفت: در سال 60 ترورهای کور خیابانی منافقین، گروهک فرقان و... زیاد شده بود. اوایل تیر یا اواخر خرداد زمانی که ترور مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر بود من وزیر فرهنگ و آموزش عالی شدم و آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیم‌گیری شد مسئولانی که در معرض ترور هستند مسلح باشند. به هر کدام یک قبضه سلاح کمری داده شد تا جایی که می‌دانم مجوز به‌صورت خودکار توسط حراست دستگاه یا تأکید محافظان کارت حمل سلاح تمدید می‌شد و من فکر کردم تمدیدها 10 ساله است.

وی ادامه داد: این اسلحه را در منزل قبلی که با همسر اولم بودم در جایی پنهان کرده بودم تا کسی نبیند و البته می‌دانستند من سلاح دارم و بعد که به منزل جدیدی که برای مرحومه گرفته بودم نقل مکان کردیم اسلحه را هم داخل چمدان لباس های تابستانی که استفاده نمی‌کردم گذاشتم و حتی مرحومه چند بار پرسید که اسلحه‌ات را آورده‌ای. من پاسخ مثبت دادم و از من خواست طرز کار با اسلحه را به او یاد بدهم که گفتم صلاح نیست و حتی به شوخی مرحومه مطرح کرد که اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم و من هم گفتم پس اول مرا بکش و اگر دلت آمد خودت را بکش.

نجفی افزود: دو شب قبل از حادثه. هنگام چیدن لباس ها مرحومه اسلحه را که وسط لباس ها بود، دید و آن را به من داد که داخل کمد گذاشتم تا سر وقت در جای امن‌تری بگذارم و روز حادثه وقتی پشت سر مرحومه با حالت خشم و عصبانیت رفتم چشمم به اسلحه افتاد و آن را برداشتم تا به او نشان بدهم که آن اتفاق به وجود آمد.

قاضی در ادامه خطاب به نجفی گفت: شما در نیروی انتظامی و دادسرا اظهارات زیادی در خصوص قتل و نگهداری سلاح و استفاده از آن و دستنوشته‌هایتان دارید آیا این اظهارات را قبول دارید؟وی پاسخ داد: کدام اظهارات را می‌گویید؟ زیرا روز اول و دوم واقعاً تسلط به خود نداشتم و مرتب با خود کلنجار می‌رفتم که آنچه اتفاق افتاده برای خودم تجزیه و تحلیل کنم و حتی همان شبی که در آگاهی بودم از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم اما گفتم که نمی‌توانم و آنها پاسخ دادند که شایعه شده که شما به خارج از کشور فرار کردی و من به ناچار با آنها صحبت کردم.

نگفتم میترا پرستو بود

وی همچنین درباره ادعای دیگر وکیل اولیای دم مبنی بر اینکه نجفی مقتوله را پرستو می‌دانسته گفت: در هیچ جا و هیچ زمانی اصلاً لفظ پرستو را به کار نبردم و در فضای مجازی برخی افراد این موضوع را نوشتند که باید از خود آنها سؤال کنید.

قصاصم کنید

نجفی گفت: آنچه می‌گویم برای تبرئه خودم نیست و حتی از روز اول به‌دنبال قصاص خودم بودم تا احساس عذاب وجدانی که داشتم تخلیه شود. در ادامه قاضی دادگاه بخشی از اظهارات نجفی در مرحله بازجویی را قرائت کرد و گفت: شما در بازجویی گفته‌اید که خشاب از قبل در سلاح بود ولی اسلحه، مسلح نبود و روی ضامن قرار داشت و وقتی طرف حمام رفتم آن را مسلح کردم، آیا این اظهارات را قبول دارید؟

نجفی افزود: نه؛ قبول ندارم واقعاً آن موقع نمی‌دانستم چه شده و چه کار کردم و هر چه فکر می‌کنم در فاصله‌ بین رفتن از اتاق خواب به سمت حمام غیر از برداشتن بالش کار دیگری انجام ندادم و سلاح از قبل مسلح بود.

وی در پاسخ به سؤال دیگر قاضی مبنی بر اینکه آیا نامه را قبل از وقوع قتل نوشتید زیرا از نظر محتوایی بار حقوقی دارد و دارای دسته‌بندی است گفت: نمی‌دانم مطلبی که نوشتم بار حقوقی دارد یا خیر اما نامه را بعد از واقعه نوشتم و حتی حدود 20 دقیقه بعد از این اتفاق نمی‌دانستم چه کار کردم و قدم می‌زدم به بالکن می‌رفتم و نمی‌دانستم چه شده است. آن نامه را در این شرایط و با سرعت نوشتم و از خط نامه نیز سرعت در نگارش مشخص است و به هر حال ذهن دسته‌بندی شده دارم.

در ادامه قاضی کشکولی به وجود یک دستنوشته روی میز ناهارخوری نجفی اشاره کرد که شهردار اسبق تهران گفت: بله، این دستنوشته که حدود 2 برگه است را من نوشتم.در این هنگام قاضی کشکولی دستنوشته موجود را به رؤیت نجفی رساند که او پاسخ داد: این دستنوشته مربوط به آن روز نیست بلکه مربوط به تاریخ 20 اسفند سال 97 است و مطالبی که روی آن نوشته شده مطالبی است که در یک دعوای تلفنی مرحومه به من گفته است و چون مرحومه همیشه صدای مرا ضبط می‌کرد من آن روز مطالبی را که به من می‌گفت یادداشت می‌کردم تا بعداً اگر مناظره و دعوای دیگری پیش آمد آن را یادآوری کنم.نجفی گفت: یک مرتبه دعوایمان شد و میترا دست خود را با تیغ برید اما سطحی بود به اورژانس زنگ زدیم و چون در تلفن گفتند که موضوع خودزنی است خود اورژانس پلیس 110 را خبر کرد.

سفر به قم

قاضی کشکولی از نجفی پرسید که با چه وسیله‌ و هدفی به قم رفتید، که وی گفت: بنده زمانی که در حالت‌های خاص روحی قرار می‌گرفتم یا در زمان اتخاذ تصمیمات مهم به قم می‌رفتم و پیش از این نیز سابقه داشت. آن روز نیز به قم رفتم تا حلالیت طلبیده و سپس تصمیم بگیرم.

متهم پرونده قتل میترا استاد افزود: سپس از قم به تهران آمدم در ترمینال با یک خودرو راهی آگاهی شاهپور شدم . قاضی کشکولی از سرگرد «عزتی‌راد»، کارشناس اسلحه‌شناسی و بررسی صحنه جرم خواست در جایگاه حاضر شده و نسبت به اصالت سلاح و پوکه‌ها اظهار نظر کند.

قاضی از نجفی خواست از میان 3 سلاح آورده شده به جلسه دادگاه‌، اسلحه متعلق به خود را شناسایی کند که نجفی این کار را انجام داد. البته در این میان قاضی کشکولی با شوخی به نجفی گفت: به سمت ما شلیک نکنی.در ادامه قاضی کشکولی به ایرادات وکلای محمدعلی نجفی درباره مختصات نوع سلاح و کالیبرها اشاره کرد و گفت: طی استعلامات صورت گرفته مشخص شده که این سلاح در سال 77 توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار محمدعلی نجفی قرار گرفته و از سال 94 اعتبار آن تمدید نشده است.در ادامه سرگرد علی عزتی‌راد، کارشناس اسلحه‌شناسی و رئیس مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران با حضور در جایگاه، گفت: این سلاح از نوع برتا، 9 میلیمتری و با کالیبر نوع جنگی و ساخت ایتالیا است که 13 تیر داخل خشاب آن جای می‌گیرد.

در این هنگام قاضی کشکولی از نجفی پرسید که داخل اسلحه چند گلوله قرار داشت که وی گفت: به نظرم 13 گلوله، نمی‌دانم آن لحظه حواسم نبود که سلاح پر است یا خیر اما 5 گلوله شلیک شد و 8 گلوله نیز داخل خشاب بود.

عزتی‌راد در ادامه صحبت‌های خود نیز گفت: از صحنه جرم 5 پوکه و یک گلوله از بدن مرحوم خارج و کشف شده است. همچنین 8 تیر جنگی نیز تحویل ما شد.وی افزود: در مجموع دو پوکه نزدیک دمپایی، یک پوکه روی روشویی و دو پوکه کنار حمام کشف شده است، 3 گلوله به دیوار خورده و به سقف کمانه کرده، یک گلوله به داخل کمد رفته و یک گلوله نیز پس از اصابت به دست مقتول روی سینه وی جا گرفته و در پهلوی راست گیر کرده است.این کارشناس اسلحه افزود: زمانی که گلوله به دست بخورد و از دست خارج شود و روی سینه نشیند به آن برخورد غیرمستقیم می‌گوییم.

قاضی کشکولی در این لحظه خطاب به نجفی گفت که تیرها چگونه از اسلحه خارج شد که وی گفت: مطالب ارائه شده توسط کارشناس اسلحه تأیید مطالب من است. کارشناس اسلحه می‌گوید 4 گلوله از 5 گلوله به خانم استاد اصابت نکرده و یک گلوله به وی خورده. نمی‌دانم چطور شد که گلوله نخست شلیک شد، من بسرعت دستم را بالا گرفتم و انتظار نداشتم که میترا به من چسبیده باشد، در مورد گلوله آخر نیز حدسم این است که شاید دست میترا روی لوله سلاح قرار گرفته و شلیک شده باشد. اگر تیر مستقیم به قفسه سینه مقتول می‌خورد باید از پشت وی خارج می‌شد در حالی که تیر مایل رفته و از پهلو خارج شده یا گیر کرده است.در این هنگام قاضی کشکولی از سرگرد عزتی راد خواست تا نظر قطعی خود را درباره سلاح و گلوله‌های شلیک شده اعلام کند که وی گفت: گلوله اصابت کرده به متوفی بعد از عبور از دست از پشت دست خارج شده و متوفی حالت کش و قوس یا نیم‌خیز داشته است. در مجموع 3 گلوله به دیوار یک گلوله به کمد و یک گلوله به دست و سپس به سینه مقتول اصابت کرده است.قاضی کشکولی از نجفی پرسید با چه هدفی با بالش به حمام رفتی که نجفی گفت: آن روز صبح و شب قبلش حرف های خارج از خط قرمز بین من و میترا رد و بدل شد و می‌خواستم به او بفهمانم کار به انتها رسیده و او را برای طلاق راضی کنم.قاضی کشکولی در این هنگام خطاب به نجفی گفت: چرا اسلحه را داخل حمام بردید در صورتی که این کار متعارف نیست. نجفی پاسخ داد: بله کارم متعارف نبود، عصبی بودم، خود میترا نیز یکی، دو بار گفته بود انتهای مسیری که می‌رویم به خون منجر می‌شود.

سابقه خودکشی

کشکولی گفت: در بررسی صحنه جسد 4 بریدگی در ساعد دست چپ میترا استاد وجود دارد که نجفی پاسخ داد: میترا می‌گفت در زندگی اولش سه بار خودکشی کرده، دو بار با مصرف قرص و یکبار با بریدگی دست.

پس از پایان جلسه محاکمه، قاضی کشکولی گفت: سومین جلسه محاکمه دوشنبه هفته آینده 31 تیرماه در دادگاه کیفری یک تهران برگزار خواهد شد.

پسر میترا : قصاص می خواهم

مهیار صفری، فرزند میترا استاد متولد 11 شهریور سال82 خطاب به دادگاه گفت: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.

در ادامه رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را اعلام کند که مهیار صفری گفت: ساعت هشت و نیم صبح آقای نجفی با تندی و عصبانیت مرا از خواب بیدار کرد به‌طوری که ابتدا فکر کردم که با مادرم دعوا کرده‌اند. البته شب قبل از حادثه از حدود ساعت 9:30 شب دعوایشان شروع شد و تا ساعت 2:30 بامداد ادامه داشت. ساعت 9 و پنج دقیقه صبح از خانه خارج شدم امتحان ریاضی داشتم و حدود ساعت 12 ظهر به خانه برگشتم که دیدم دو نفر غریبه داخل ساختمان هستند. ابتدا فکر کردم واحد را اشتباه آمده‌اند اما دیدم که اشتباه نکردم و به کمک آقای آقازاده (راننده شخصی محمدعلی نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را داخل حمام دیدم. رئیس دادگاه از مهیار خواست مشاهدات خود را از صحنه قتل بیان کند که وی قادر به توصیف صحنه نبود و قاضی سؤال دیگری را مطرح کرد.

قاضی کشکولی از فرزند میترا استاد پرسید که آیا مادرش و آقای نجفی با هم اختلاف داشتند یا خیر، که پاسخ داد: کم و بیش اختلاف داشتند. حتی نجفی چند بار مادرم را با اسلحه تهدید کرده و گفته بود که تو را با این اسلحه می‌کشم.آخرین بار حدود دو روز قبل از حادثه این اتفاق افتاد.وی در پاسخ به این سؤال که آیا فرد دیگری در منزل شما بود یا خیر گفت: دایی‌ام تا ساعت 12 خانه ما بود. مادرم او را دعوت کرده بود تا دور هم باشیم.قاضی: نجفی اعلام کرده است مادرتان شما را برخی اوقات دعوا می‌کرد و حتی چند دفعه از منزل بیرون کرده است.مهیار: اصلاً چنین چیزی نیست و مادرم با من دعوا نداشت و کاملاً با من خوب بود. در ادامه این جلسه قاضی از ولی قهری (پدر) مهیار خواست تا در جایگاه حاضر شود.دادگاه از وی سؤال کرد آیا تقاضای قصاص دارید؟

وی پاسخ داد با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد من از طرف وی تقاضای قصاص دارم.

خـــارج از دادگاه

زهرا نجفی و همسرش ساعت 8:23 وارد دادگاه کیفری یک استان تهران شدند. داماد دکتر نجفی در گفت‌و‌گویی کوتاه به خبرنگار «ایران» گفت: هنوز برای گرفتن رضایت وارد عمل نشده‌ایم اما تمام تلاش خود را می‌کنیم. بعد از آن حادثه چند بار بنابردلایلی خانواده استاد را دیده‌ایم.

عکس ممنوع

قاضی دادگاه هنگامی که مهیار - پسر مقتول- برای بیان اظهاراتش به جایگاه آمد از عکاسان و خبرنگاران خواست عکسی از وی در رسانه‌ها منتشر نشود.

ملاقات با پدر

دختر نجفی نیز بعد‌از پایان دومین جلسه رسیدگی به پرونده شهردار سابق درباره حضور نداشتن مادرش در دادگاه به خبرنگار ما گفت: من از مادرم خواستم که به دادگاه نیاید. پدرم از من خواسته بود تا به جلسه محاکمه بیایم و به‌خواسته‌اش احترام گذاشتم و آمدم. هر چند اگر او هم نمی‌خواست از آنجایی که پدرم بود به دادگاه می‌آمدم.

چرا میترا با شما این همه اختلاف داشت؟ واقعاً نمی‌دانم. من فقط دوبار میترا را دیدم، یکبار زمانی که زنده بود در یک مراسم ختم آن هم از دور و یک دفعه هم وقتی جسدش در وان خانه‌اش افتاده بود نمی‌دانم علت اختلاف میترا با من چه بود.

در مدتی که پدرت بازداشت شده او را دیده‌ای؟ بله. چندین بار به ملاقاتش رفته‌ایم. اما اصلاً حرفی از این ماجرا به میان نمی‌آوریم. در مورد مسائل خانوادگی و خودمان صحبت می‌کنیم.

برای رضایت چه می‌کنید؟ حاضرم هر کاری برای گرفتن رضایت انجام دهم.

باران کیست که دکتر از وی عذر خواهی کرده بود؟ باران دختر 8 ساله من و نوه دکتر است.

قصاص می‌خواهیم

مسعود استاد، برادر میترا برخلاف روزهای دیگر پاسخ درستی به سؤالات خبرنگاران نداد. او در گفت‌و‌گویی کوتاه به همراه وکلایش به خبرنگار «ایران» گفت: من دکتر نجفی را امروز ندیده‌ام و تمایلی هم به مصاحبه ندارم.

می‌گویند که صحبت از پرداخت مبلغ زیادی دیه به شما شده است؟ دیه نه در واقع تهدید و حق السکوت است ولی ما هیچ کدام را قبول نکردیم و مهیار قصاص می‌خواهد.

بعد از پایان جلسه و رأس ساعت 12 ظهر مهیار، پسر مقتول بدون آنکه حرفی به زبان بیاورد اولین شخصی بود که دادگاه را ترک کرد.

سکوت رئیس دادگاه

کشکولی قاضی شعبه نهم دادگاه کیفری یک نیز در پاسخ به سؤالات خبرنگاران سکوت کرد.

ابهامات در پرونده زیاد است

حمید گودرزی وکیل متهم با بیان اینکه رسیدگی به این پرونده شهامت قضات دادگاه را می‌طلبد گفت: این گونه نیست که هرکسی اسلحه را برمی‌دارد و به‌ سمت حمام می‌رود باعث قتل او بوده است. ضمن اینکه در صحنه قتل تعداد زیادی دکمه از یک پیراهن مردانه کشف شده این در حالی است که موکل در خانه تی‌شرت به تن داشته و با همان تی‌شرت به قم رفته است.

وی گفت : در این پرونده ابهامات زیادی وجود دارد. کارشناسان اسلحه باید نظر بدهند چون این موضوع جنبه علمی محض دارد. این پرونده اهمیت تحقیقات جنایی بسیار زیادی دارد. از نظر موضوعیت اجتماعی و سطح انتشارش در جامعه مورد توجه عموم است. ما از دادگاه خواستیم نواقص مورد نظر ما رفع شود. ممکن است از نظر کارشناسان حتی بخشی از ادله ما هم نظر معارضش اعلام شود اما اگر دادگاه موافقت کند یک تیم کارشناسی به همراه کمیسیون پزشکی قانونی در مورد ورود و خروج گلوله‌ها، کمانه‌ها، تعداد و نحوه شلیک گلوله‌ها و همچنین تطبیق اظهارات موکل بنده با صحنه قتل کار ویژه‌ای انجام دهد شاید راه برای مطالبی گشوده شود که دادرسی را با تغییرات مهمی رو به رو کند.

وکیل نجفی موارد را بد القا می‌کند

شهریاری- نماینده دادستان - نیز گفت: نجفی با صداقت اتهام قتل را قبول دارد و می‌گوید یک سلاح بوده و خودم در صحنه بودم و شلیک کردم اما وکیلش القائات دیگری می‌کند و سوار بر موج‌هایی شده که بعضی افراد در فضای مجازی به راه انداخته‌اند و می‌گوید شاید شخص سومی در صحنه بوده است ولی نجفی خودش قبول دارد. شخص سومی در محل نبوده است. 9 گلوله شلیک نشده است. سه کارشناس اسلحه گفتند پنج گلوله شلیک شده که سه تا به دیوار خورده و به سقف کمانه کرده است یکی به کمد روشویی خورده و یک تیر هم به دست میترا خورده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

مرجان همایونی