ناگفته‌های مادری که فوتبالیست معروف استقلال باعث مرگ پسرش شد/ نگذاشتم خونش پایمال شود+عکس

«فاطمه باقری» مادر مرحوم احمدرضا شاکر است که فرزندش در حادثه رانندگی که مهدی قائدی بازیکن استقلال پشت فرمان بود جان خودش را از دست داد.

او ماه‌ها در راهرو‌های دادگاه دوید تا ثابت کند در روز حادثه بازیکن استقلال راننده بود. او با حکم دادگاه آرام شد و از این که توانست حرفش را به اثبات برساند خوشحال است.

در لحظات سختی که فرزند این مادر دچار مرگ مغزی شده بود، پزشکان از او می‌خواهند که اعضای بدن عزیزش را اهدا کند. تصمیم سختی بود، اما او تصمیم می‌گیرد که قلب پسرش در کالبد دیگری بتپد و اعضای بدنش بیماران نیازمند دیگری را نجات دهد.

او حرف‌های جالبی بر زبان آورد که متن آن را در زیر می‌خوانید:

دادگاه رای نهایی را در مورد پرونده مهدی قائدی صادر کرد. نظرتان در این باره چیست؟

اول از همه خداوند بزرگ را شاکرم که حقیقت برملا شد و همه فهمیدند تمام صحبت‌هایی که انجام می‌دادم عین حقیقت بود. می‌خواستم فقط ثابت کنم در آن روز لعنتی مهدی قائدی پشت فرمان بود.

مصاحبه‌ای از شما خواندیم که گفته بودید از دادگاه تا منزل پیاده رفتم و اشک ریختم، چون حق پسرم پایمال نشد؟

من یک مادرم. تا مادر نباشید نمی‌دانید چه می‌گویم. باید مادر باشید تا بفهمید در این مدت چقدر عذاب کشیدم و خون دل خوردم.

حالا با این حکم آرام شدید؟

فقط می‌خواستم حقیقت برملا شود. حتی نمی‌خواستم مهدی قائدی به زندان برود، این موضوع را به قاضی نیز گفتم. طبق ماده ۷۱۸ قانون مجازات‌های اسلامی دادگاه می‌تواند راننده را که در حالت مستی و بدون گواهینامه پشت فرمان اتومبیل نشسته به سه تا پنج سال زندان محکوم کند، اما بندی در این ماده وجود دارد که با اعلام رضایت خانواده شاکی، حکم زندان می‌تواند به کار اجباری در مراکز دولتی تغییر پیدا کند. اگر رضایت نمی‌دادم او باید به زندان می‌رفت، اما به خداوندی خدا دنبال این مسائل نبودم و فقط می‌خواستم دروغی را که در این همه مدت می‌گفتند برملا شود.

از رفتار‌های مهدی قائدی ناراحت بودید؟

با خانواده ما زندگی می‌کرد و مثل پسرم بود. شب وقتی می‌گفت گرسنه هستم برایش غذا درست می‌کردم. هزار بار به او گفتم وقتی گواهینامه نداری رانندگی نکن. وقتی این اتفاق افتاد یک بار نیامد عذرخواهی و ابراز پشیمانی کند. کاش یک بار می‌آمد و می‌گفت این اتفاق افتاده است و من ناراحت و عزادارم، از حالا مثل احمدرضا پسرتان هستم، جوانی کردم مرا ببخشید.

آن وقت از خون احمدضا می‌گذشتید؟

به خدای احد سوگند به ارواح پسرم قسم از همه چیز می‌گذشتم. من از تمام اعضای بدن پسرم گذشتم، از این نیز می‌گذشتم. می‌دانید برای من چه چیزی عذاب آور بود؟ می‌دانستم مهدی قائدی پشت فرمان بوده، می‌دانستم دروغ می‌گویند، می‌دانستم تمام شاهدانی که به دادگاه می‌آیند و به دروغ شهادت می‌خورند و دروغ می‌گویند. شاهدان می‌آمدند و جلوی چشم من دروغ می‌گفتند و صحنه تصادف را تشریح می‌کردند. می‌گفتند ماشین چپ کرد و احمدرضا این طور کشته شدو در آن لحظات نمی‌دانید بر سر من چه گذشت. نمی‌دانید برای یک مادر چقدر سخت است که لحظه لحظه مرگ فرزندت را برhیت بازگو کنند. مدام آرزوی مرگ می‌کردم و دوست داشتم جهان از حرکت بایستد. یک روز گفتم این‌هایی که می‌آیند و به دروغ شهادت می‌دهند چرا قسم نمی‌خورند و دست روی قران نمی‌گذارند؟ در جواب گفتند دیگر قسم نمی‌خورند و فقط شهادت می‌دهند. هیچ وقت این شاهدان را نمی‌بخشم، چون وجدان نداشتند و آن‌ها را به خداوند واگذار می‌کنم و حتم دارم روزی چوپ دروغ هایشان را می‌خورند.

حرفی برای مهدی قائدی ندارید؟‌

ای کاش یک روز زنگ می‌زد و می‌گفت «می خواهم یک چیزی بگویم که حتی در دادگاه هم مطرح نشود. در آن لحظه اشتباه کردم و به خاطر شرایط زندگی و شغلی ام مجبورم دروغ بگویم، این ماجرا بین و من و شما بماند.» آن وقت من هیچ حرفی نمی‌زدم.

قائدی به این رای اعتراض نمی‌کند؟

او می‌تواند ظرف ۲۰ روز به رای صادر شده اعتراض کند و احساس می‌کنم این کار را انجام دهد، اما دیگر فرقی نمی‌کند چرا که حقایق مشخص شد.

حرفی ندارید؟

اگر دنبال دیه و پول بودم می‌توانستم ۶ ماه پیش این کار را انجام دهم. از هواداران استقلال که البته منظورم برخی از آن هاست می‌خواهم قضاوت نادرست نداشته باشند. متاسفانه دیدم در برخی از صفحات مجازی نوشته اند «حکم ناعادلانه مادر شیاد برای بازیکن استقلال»، آن‌ها یک لحظه خودشان را جای من بگذارند و فارغ از مسائل رنگی قضاوت کنند. جان عزیزم را از دست داده ام، هروقت سر خاک احمدرضا می‌رفتم فقط می‌گفتم اجازه نده خون پایمال شود. همین.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی