سهراب که حالا در مرکز ترک اعتیاد به سر می برد تا از شر افیون مواد مخدر خلاص شود، از زندگی اش می گوید: اصلا خانواده ای نداشتم و از زمانی که دست راست و چپم را از همدیگر تشخیص دادم شاگردی مغازه ها را می کردم اما بزرگ شدنم را مدیون خدابیامرز مادربزرگم هستم ولی چه فایده! پسر بچه ای که وقتی باید پدر و مادر بالای سرش می بودند رنگی از آن ها ندید و سرکش شد و یک پیرزن هم توان کنترل مرا نداشت.

پدر و مادرت کجا هستند؟

پدر و مادر، برای من واژه های نامفهومی است، بانی اعتیادم پدر هوس بازم بود. او مادرم را صیغه کرده بود و در این بین من ناخواسته پا به دنیا گذاشتم اما مادرم به دلیل ترس از آبروی خود مرا رها کرد و پدرم باز هم دنبال هوس بازی های خودش رفت و مرا پیش مادربزرگم گذاشت تا قد بکشم و بزرگ شوم و من مهر مادری و پدری را حس و تجربه نکردم.

در ظاهر یکی از کسبه مشهور زمان خود بودی، چرا دنبال اعتیاد را گرفتی؟

زمانی برای خودم کسی بودم و در تعمیر خودرو شهرت داشتم. سن و سال زیادی نداشتم و جای پدر و مادر در زندگی ام خالی بود. هر چه به دست می آوردم خرج دوستان می کردم و کسی هم بالای سرم نبود تا راه و چاه را به من نشان دهد و در همین همنشینی ها زمینه قلیان و سیگار کشیدن شروع شد، انگار سیگار مرا بزرگ تر نشان می داد. زمان زیادی نگذشت که این رفت و آمدها مرا درگیر خیلی از کارها کرد؛ استعمال مواد مخدر و ... و در کمتر از آنی همه زندگی ام را از دست دادم و کارم به شاگردی در مشهد و گدایی رسید.آن چنان در اعتیاد غرق شده بودم که مجبور شدم برای تامین هزینه های آن دست به سرقت از مغازه ای که کار می کردم بزنم و لطفی که صاحبکار در حقم انجام داد این بود که از من شکایت نکرد و اخراج شدم.سر شکسته به بیرجند آمدم در حالی که از آن دوستانی که دار و ندارم را خرج آن ها کرده بودم خبری نبود، دو نفر فوت کردند و چهار نفر زندان بودند و دیگران هم مرا تحویل نمی گرفتند، این جا هم برای تامین مواد مخدر دست به گدایی زدم که توسط شهرداری برای ترک به این کمپ هدایت شدم البته بارها می خواستم ترک کنم اما اراده ای نداشتم.

از پدر و مادر خبری داری؟

پدرم پنج سال پیش به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر فوت کرد و مادرم در مشهد زندگی خوبی دارد اما برای من دعا نکرد ...

سهراب می افزاید: وقتی 27 سال، بدن با مواد و اعتیاد خو بگیرد ترک آن سخت است و در دو سه هفته اول خیلی درد داشتم اما 43 روز است پاکی را تجربه می کنم.

برای آینده برنامه ای نداری؟

اگر بتوانم می خواهم همان حرفه خودم را ادامه دهم اما نه در این جا بلکه در شهری دیگر چون وقتی ترک کنم باز همین نارفیق ها مرا به دام می اندازند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

رضایی