1-زن و مردی که به طور طبیعی بارور نمی‌‌شدند، برای درمان ناباروری با استفاده از سلول‌‌های جنسی متعلق به خودشان (IVF) به مرکزی درمانی مراجعه می‌‌کنند. مرکز بر این اساس که جنین متعلق به خود آن‌ها را استحصال و سپس به رحم زوجه منتقل خواهد کرد، برایشان تشکیل پرونده داده و پیگیری‌ها شروع می‌شود. پس از چندی زوجه در نتیجه این فرآیند باردار می‌شود و وضع حمل می‌‌کند. پس از تولد فرزند در راستای اقدامات پزشکی اولیه، گروه خونی نوزاد مشخص می‌‌شود. از آنجا که مادر، خود دارای تخصص بیولوژی بوده است با ملاحظه گروه خونی نوزاد به این نتیجه می‌‌رسد که این فرزند از نظر ژنتیکی نمی‌توانسته متعلق به او و همسرش باشد، زیرا برخی از گروه‌‌های خونی، نمی‌توانند از تلفیق گروه خونی دو مرد و زن ایجاد شوند.

به‌عنوان مثال اگر گروه خونی پدر و مادر A و O باشد، فرزند نمی‌تواند دارای گروه خونی B باشد. بنابراین این شک حاصل می‌شود که فرزند حاصل از تخمک و اسپرم زن و مرد دیگری بوده است و این شک با آزمایش ژنتیک به یقین تبدیل می‌شود.

با اطلاع از این امر زوجین دچار شوک روحی و ضربه عاطفی می‌شوند؛ احساسی آمیخته از گناه، عذاب وجدان، نفرت، فریب‌‌خوردگی و حس مسئولیت در برابر فرزند. با این وصف آنها به وکیل مراجعه می‌‌کنند.

2-تحلیل پرونده: این ماجرا از چند جهت قابل بررسی است. الف) خطای پزشکی مرکز درمان ناباروری. ب) سرنوشت فرزند. ج) حقوق والدین ژنتیکی و والدینی که فرزند نزد آن‌ها تولد یافته.

الف) خطای پزشکی در انتقال جنین: پزشکان در تعهداتی که نسبت به درمان بیماران بر عهده می‌‌گیرند مسئولند. این تعهد ممکن است طی قرارداد صریح و کتبی باشد یا شفاهی و ضمنی. منتها جنس تعهد پزشک در همه موارد یکسان نیست. تعهدات پزشکی را می‌توان به دو بخش تعهد به وسیله (کوشش در راه درمان) و تعهد به نتیجه (تضمین درمان) تقسیم کرد. بیشتر تعهدات پزشکی از نوع تعهد به وسیله هستند و اصولاً کمتر پزشکی هر چند ماهر باشد، بهبودی بیمار را تضمین می‌‌کند. بلکه تنها تلاش می‌‌کند تا بیمار را درمان کند. با وجود این، برخی اقدامات پزشکی حسب طبیعت خود، تعهد به نتیجه محسوب می‌شوند. مانند جراحی‌‌های زیبایی -که در آنها رسیدن به نتیجه معینی مطلوبیت دارد- تعهد به عیادت از بیمار، انجام حداقل اقدامات مراقبتی.

در اینجا، تعهد پزشک در درمان ناباروری قطعاً تعهد به وسیله بوده چون فرزند‌آوری به وضعیت جسمی زوجین، وضعیت سلول‌‌های جنسی و جنین و بسیاری موارد دیگر وابسته است. اما تعهداتی که مربوط به مقدمات تشکیل و انتقال جنین به رحم زوجه است، در زمره تعهدات به نتیجه می‌آید؛ یعنی پزشک دقت کافی و لازم را در استحصال، نگاهداری و انتقال جنین به رحم تضمین می‌‌کند. اشتباه در انجام این بخش موجب مسئولیت پزشک است.

ب) سرنوشت فرزند: رابطه نسبی این فرزند با هریک از دو دسته والدین ژنتیکی و انتقال‌‌گیرنده از لحاظ حقوقی با ابهام روبه‌رو است. در حقوق ایران اکثر حقوقدانان و فقها، نسب را امری ژنتیک دانسته بنابراین فرزند حاصل را منسوب به والدین ژنتیکی می‌‌دانند. در این فرض با فرزندی مواجه هستیم که رابطه نسبی مشخصی با هیچ یک از دو دسته والدین خود ندارد: آنهایی که او را تربیت می‌‌کنند، والدین حقیقی‌‌اش نیستند و والدین ژنتیکی نیز عملاً ناشناس و خارج از دسترس او هستند.

اما اقلیتی از حقوقدانان و فقها نسب مادری را تابع ولادت (در مورد مادر زایمان کننده) می‌‌شمارند. مطابق این نظریه رابطه نسبی بین طفل و مادر حامل جنین، برقرار می‌شود اما رابطه نسبی پدری، خواه ناخواه با مرد صاحب اسپرم خواهد بود نه شوهرِ زن زایمان‌‌کننده. این وضعیت ناخوشایند، خود زیانی است که به فرزند وارد شده و می‌باید از سوی مرکز درمانی جبران شود.

این خسارت طبعاً دیه نیست زیرا بنا به فرض، جنایت و نقصانی بر این فرزند وارد نشده بلکه این خسارت در زمره خسارات معنوی است. در حقوق ایران و غالب نظام‌‌های حقوقی دنیا، برای خسارات معنوی میزان مشخص و روشنی در قوانین دیده نشده است اما می‌توان گفت که درد و رنج حاصل از این اتفاق که منجر به رنج بی‌هویتی برای طفل گردیده، کمتر از دیه مقدر برای یک انسان نیست و چه بسا اگر این بی‌احتیاطی منجر به طیف وسیعی از مشکلات روحی برای طفل گردد، بتوان چندین دیه کامل را برای وی تقاضا نمود.

ج) حقوق دو دسته والدین مرتبط: از یک سو هر زوج حق دارد فرزند ژنتیکی خود را پرورش دهد نه فرزند متعلق به دیگران را. در پرونده کنونی این حق از زن و شوهر انتقال گیرنده سلب شده به نحوی که ایشان با عملی انجام شده روبه‌رو شده اند: نه می‌توانند فرزند را رها کنند و نه در تولد او آزادی کامل داشته‌‌اند. از سوی دیگر والدین ژنتیکی نیز حق داشتند درباره سرنوشت جنین‌‌های خود تصمیم بگیرند. در این پرونده معلوم نیست آیا آنان نسبت به اهدای جنین خود رضایت داشته‌اند یا مرکز درمانی نسبت به آنان نیز دچار خطا یا اشتباه شده است. از همه اینها گذشته سرنوشت جنین آزمایشگاهی که از خود والدین انتقال گیرنده تحصیل شده (البته اگر وفق ادعای مرکز درمانی، اساساً چنین جنینی تشکیل شده باشد) نیز معلوم نیست؛ آیا این جنین نیز اشتباهاً به دیگری انتقال یافته یا از بین رفته و یا همچنان در مرکز درمانی باقی است؟

مرکز درمانی مسئول زیان مادی ناشی از فقدان جنین متعلق به هر یک از والدین و زیان معنوی ناشی از تألمات روحی آنان است.

3- نتیجه: به طور کلی مرکز درمانی دو گونه مسئولیت مدنی خواهد داشت: ١) در برابر فرزند حاصل از انتقال جنین: اگرچه خسارت یا آسیب بدنی در کار نیست اما خسارت معنوی ناشی از نقص در هویت پابرجاست. ٢) در برابر والدین: این مسئولیت شامل دو دسته زیان مادی و معنوی است. زیان مادی ناشی از فقدان جنین و زیان معنوی ناشی از تحمیل جنین ناخواسته.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

سیما قربانی