ردپای پسر 17 ساله در ناپدید شدن لکسوس پدر کارخانه‌دارش

به گزارش اختصاصی رکنا، دقایقی بعد تیمی از تجسس کلانتری برای بررسی ماجرا به مقابل خانه این مرد رفتند که وی به ماموران گفت: در پارکینگ خانه‌ام کنترل‌دار است و کنترل‌های آن هم در اختیار من و همسرم است، از سوی دیگر خودروی لکسوس من دزدگیر داشت و سوئیچ آن نیز کامپیوتری است. هر چقدر فکر می‌کنم می‌بینم که سرقت Stealing شدن آن محال است!
با ادعای مرد ثروتمند، ماموران در بررسی از قفل‌های در پارکینگ متوجه شدند هیچ آثاری از دزدی وجود ندارد و با توجه به بلند بودن دیوارها و وجود حصار، دزد The Thief یا دزدان نمی‌توانستند وارد پارکینگ شوند و دست به دزدی بزنند. بنابراین با فرضیه سرقت یکی از اعضای خانواده یا بستگان آنان روبه‌رو شدند.
با اعلام شماره خودروی گرانقیمت به واحدهای گشت پلیس و ثبت آن در سیستم سراسری پلیس توقیف این لکسوس در دستور کار ماموران قرار گرفت.
بررسی‌های تیم تحقیق نشان داد که پسر 17 ساله مرد ثروتمند رفتارهای مرموزی دارد و با وارد شدن پلیس برای یافتن سرنخی از ماجرا شماره موبایلش را تغییر داده است. این نوجوان که نیما نام دارد در بازجویی‌ها ادعا کرد اطلاعی از ماجرا ندارد و با اظهارات ضد و نقیض قصد فریب ماموران را داشت و با این کار شک آنان را بیشتر از پیش برانگیخت.
تیم تجسس که به رفتار نیما مشکوک شده بود گوشی موبایل وی را تحت تجسس قرار دادند و با بررسی پیامک‌های رد و بدل شده وی با 2 نوجوان دیگر به نام «سینا» و «آرش» که درباره یک ملاقات مرموز قرار گذاشته بودند دریافتند رازی بین این 3 نوجوان وجود دارد که در رابطه با سرقت خودروی لکسوس است.
به‌این ترتیب نیما دوباره تحت بازجویی فنی قرار گرفت و وی که پی برده بود پلیس رازش را برای پدرش فاش خواهد کرد زیر گریه زد و گفت که خودرو را بدون اجازه پدرش به سینا و آرش قرض داده است و آنها قرار بود چند ساعت بعد خودرو را برگردانند ولی ادعا می‌کنند که خودرو دزدیده شده است.
با ادعاهای نیما، سینا و آرش نیز بازداشت شدند و در ادعاهای ضد و نقیض عنوان کردند که طراح این دزدی نیما است و وی قصد داشته با فروش خودروی پدرش به یک مالخر در شهریار برای خود یک پژو 206 و یک گوشی گرانقیمت بخرد و مقداری از پول را نیز به ما بدهد.
هنگامی که نیما در مواجهه حضوری با ادعاهای همدستانش روبه‌رو شد دیگر نتوانست حقیقت را پنهان کند و به ناچار اعتراف کرد و گفت: پدرم کارخانه‌دار است و وضعیت مالی بسیار خوبی دارد. وی فقط به کارش فکر می‌کند و اهمیت آنچنانی به من و خواهرم نمی‌دهد، چند مدتی است که از پدرم می‌خواهم خودرویی برای من و خواهرم بخرد و ما به صورت مشترک از آن استفاده کنیم ولی وی هر بار با بهانه‌ای عنوان می‌کند که هم اکنون وقت آن نیست یا پول ندارد یا وقت ندارد!
وی در ادامه افزود: همه هم‌سن و سال‌هایم خودروهای مدل بالا دارند و از امکانات خوبی برخوردارند ولی من با این وضعیت مالی خوب پدرم از امکانات بسیار پایین‌تری برخوردارم، بنابراین تصمیم گرفتم که با همدستی آرش و سینا خودروی گرانقیمت پدرم را بدزدم. چند روز پیش کلید لکسوس را برداشتم و کلید یدکی از آن تهیه کردم، سپس 2 روز پیش در پارکینگ را با کنترل باز کردم و سینا خودرو را به میدان صنعت برد و آنجا منتظر من و آرش ماند. من نیز با خونسردی ساعتی بعد از مادرم برای خرید شلوار پول گرفتم و به صورت بسیار عادی از خانه خارج شدم و همراه دوستانم خودروی پدرم را برای فروش به مرد مالخری که شماره‌اش را از کسی گرفته بودیم بردیم. وی گفت که لکسوس را 20 میلیون می‌خرد ولی باید دوری با آن بزند تا مطمئن شود که خودرو از لحاظ فنی سالم است. وی سوار شد و هرچقدر منتظر ماندیم خبری از وی نشد.
با اعترافات هر 3 نوجوان تیم تجسس با به دست آوردن مرد مالخر شماره وی را تحت ردیابی‌های ویژه قرار داد و موفق شد آدرسی از وی در شهرک سعیدیه شهریار به دست بیاورد و پس از چند روز تعقیب و مراقبت وی را مقابل مخفیگاهش دستگیر کند.
مرد مالخر که «بهروز» نام داشت در بازجویی‌ها ادعای بی‌گناهی کرد ولی هنگامی که با 3 نوجوان ساده‌لوح روبه‌رو شد لب به اعتراف گشود و گفت که خودروی لکسوس را در پارکینگ یکی از همدستانش در شهریار گذاشته است و قصد داشته‌اند پس از چند روز وسایل و قطعات آن را اوراق کنند و به قیمت خوبی به مشتریان قطعات لکسوس بفروشند.
براین اساس ماموران به پارکینگ رفتند و با پیدا کردن خودرو همدست دیگر بهروز را نیز دستگیر کردند و موفق به کشف 2 خودروی سرقتی دیگر شدند.
بنا بر این گزارش این 2 دزد قدیمی که چندین سابقه دیگر در سال‌های گذشته نیز دارند به سرقت و خرید 10 خودروی سرقتی دیگر اعتراف کردند که تلاش برای یافتن سرنخ‌هایی از سایر سرقت‌های احتمالی آنان ادامه دارد. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

وبگردی