طلاق عروس و داماد تهرانی بخاطر فراموشی مادرشوهر / فقط یک ماه خانه بخت بودم!
حوادث رکنا: فراموشی مادر داماد برای دادن هدیه به عروس هنگام عقد، کینهای را به وجود آورد که با طلاق و جدایی پایان گرفت. عروس «بله» را که گفت شادی فضا را در بر گرفت.
به گزارش اختصاصی رکنا، حالا نوبت آن بود که نزدیکان علاوه بر شادباش هدیههایشان را داده و خود را در این شادی و خوشبختی سهیم بدانند. اقوام و نزدیکان همه یک به یک جلو رفته و عروس را میبوسیدند و پس از عرض تبریک هدیههایشان را به او تقدیم میکردند. هر کسی که قرار بود، هدیهای بدهد داده بود. سینی هدیهها را که خانواده عروس خواستند جمع کنند در یک لحظه صدای مادر عروس بلند شد.
او رو به سوی مادر داماد کرد و گفت: شما نمیخواهید به عروستان هدیه بدهید؟ انگار نه انگار که پسرتان ازدواج کرده است و شما در برابر او مسوول هستید. مادر داماد که از شنیدن این جملات یکه خورده بود، گفت: این چه حرفی است. من بچه اولم است و دست و پای خودم را گم کردهام. نمیدانم باید چکار کنم. مگر میشود که آدم به عروسش هدیه ندهد. مادر عروس با شنیدن این حرفها صدایش را بالا برد و شروع کرد به عذر و دلیل آوردن و مشاجره میان آن دو آرام آرام بالا گرفت. هیچکدام حاضر نبودند از موضع خودشان پایین بیایند. مراسم عقد پایان گرفت در حالی که احساس کدورت و ناراحتی میان دو خانواده ریشه گرفته بود.
یک ماه بعد
یک ماه از عقد دختر جوان گذشته بود. یک روز او با ناراحتی و در حالی که اشک میریخت پای در دادگاه خانواده تهران گذاشت :
ـ اگر لطف کنید حکم طلاق مرا صادر کنید ممنون میشوم. دوست ندارم برای طلاق دنبال دفترخانه دیگری بروم.
دختر جوان در ادامه گفت: من در این آتش در حال سوختن هستم ولی بقیه تنها به خودشان و حرفهایشان و موضعی که دارند فکر میکنند. او ادامه داد: لحن نامناسب مادر من باعث شد که آتش کینه در دل شوهرم و خانوادهاش بیفتد و آن اختلاف را به تمام ابعاد زندگی ما گسترش دهند.
این دختر اضافه کرد: چند روز پیش خانواده شوهرم را به خانهام دعوت کردم. مادر شوهرم بعد از خوردن غذا به دستپخت من و خانهداریام، به سلیقه و بهداشت زندگیام ایراد گرفت. میدانم که این حرفها به خاطر برخورد مادرم بود. با شوهرم صحبت کردم که به مادرش بگوید اختلاف با مادرم را به زندگی ما راه ندهد ولی شوهرم از مادرش طرفداری و حمایت میکند و در آخر هم گفت به زور در کنار تو زندگی میکنم. عروس جوان با گریه گفت: حالا که دیگر هیچ حرمتی میان ما باقی نمانده چه بهتر که هر کسی به راه خودش برود.
قاضی دادگاه شوهر این زن را به دادگاه احضار کرد تا روند رسیدگی به پرونده طلاق پیش برود.
-
فیلم / بارش برف در کوهرنگ
ارسال نظر