روزها و ماه‌های اول هم همین‌طور بود. کریم با انگیزه و اشتیاق در مغازه میوه فروشی مشغول کار شد و درآمدش هم برای اداره خانواده کوچک شان بد نبود. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه یکی از کارگرها موقع استراحت، مواد مخدر به او تعارف کرد و کریم وقتی دید همه کارگرها در کنار یکدیگر در حال مصرف مواد هستند، حس کرد اگر نه بگوید پیش آنها کم آورده وبدین‌ترتیب او هم نخستین نفس‌های مسموم را به درون ریه‌های خود کشید. بخار سفیدی که آغاز به سیاهی کشیدن زندگی مشترکش شد.

کم کم مواد مخدر Drugs همه زندگی کریم شد و توجه به همسر، فرزندان و زندگی خانوادگی جای خود را به‌ وقت‌گذرانی با دوستان معتاد، خمار و بی‌خبر از واقعیت‌های زندگی داد. اعتیاد کریم و بی‌پولی و مشکلات مالی، تنهایی و نیازهای عاطفی و روحی، آنچنان زندگی را برای لیلا و فرزندانش سخت کرد که سرانجام او نیز به‌سرابی افتاد تا تن خود را به قیمت تأمین مخارج زندگی واعتیادش به حراج بگذارد.
خانه‌اش محل رفت و آمد همان کسانی شد که شوهرش را در منجلاب اعتیاد فرو برده بودند. دراین میان کریم بی‌خبر و بی‌توجه از آتشی که خود به جان زندگی‌شان انداخته بود روزها در مغازه کار می‌کرد و شب‌ها را هم در جمع معتادانی همچون خود به صبح می‌رساند.
هیچ‌کس از سرنوشت تلخ لیلا و کریم اطلاعی نداشت تا اینکه اسد - برادر کریم - برای دیدن آنها به تهران آمد و بعد از چند روز متوجه وضعیت نابسامان زندگی برادرش شد. همچنین با عصبانیت از لیلا خواست تا دست از کارهای خود و ارتباط شیطانی بردارد. اما افسوس که لیلا نیز به سیاهی و تباهی زندگی‌اش عادت کرده بود. از طرفی هم انگیزه و امیدی برای اصلاح شرایط نداشت. به همین دلیل اهمیتی به حرف‌های برادرشوهرش نداد.

اسد ناامید از لیلا به سراغ کریم رفت و به هر طریقی بود به او فهماند که اعتیادش سبب شده تا آتش خیانت Cheat در آشیانه زندگی مشترکش بیفتد. اما کریم نپذیرفت و زیر بار نرفت. شاید هم دیگر قدرت قضاوتی برایش نمانده بود تا بتواند شرایط را در ذهنش تجزیه و تحلیل کند و بفهمد چه بلایی بر سر خود و خانواده‌اش آورده است.

اسد سر دوراهی مانده بود. نه می‌توانست قدمی برای اصلاح شرایط بردارد و نه می‌توانست آنان را در آن حال رها کند و به شهرستان برگردد. شاید بهتر بود به شهرشان برمی گشت و بزرگترها را در جریان می‌گذاشت تا قدمی برای حمایت و پشتیبانی از آنان بردارند. اما اسد راهی اشتباه را برگزید.

چرا که اقدام او خشتی دیگر بر دیوار کج اشتباه های لیلا و کریم بود و همه آنها را به نابودی کشاند. از همه تلخ‌تر قربانی شدن دو طفل معصوم بود که کوچکترین نقشی در این اتفاقات نداشتند و فقط قربانی خودخواهی و تصمیمات ناپخته بزرگترهایشان شده بودند.
اسد به جای درمان اعتیاد برادر، چاقو برداشت و برای کشتن Killingلیلا راهی خانه آنها شد. در تاریکی شب و درست زمانی که کریم پس از مصرف مواد خمار و بی‌حال در گوشه‌ای از مغازه‌اش افتاده بود اسد به خانه برادرش رفت تا به خیال خود از حیثیت برادر بی‌فکرش دفاع کند.
سرانجام مرگ لیلا و فرزندانش پایانی خونین را برای مهاجرت آنها از شهری کوچک برای رسیدن به آرزوهایی بزرگ رقم زد وباز هم در گوشه‌ای از این شهر بزرگ آشیانه‌ای دیگر در آتش اعتیاد سوخت و...
نظریه کارشناس
- نخستین ضربه مهاجرت غیرمنطقی وبدون پشتوانه از دست دادن حمایت، کنترل و نظارت خانواده‌ها بر اعضایی است که به تهران مهاجرت می‌کنند و تنها ماندن آنان در مواجهه با مشکلات و معضلات زندگی را در پی دارد.
- مهارت«نه» گفتن بزرگترین سد و سپر در برابر انواع آسیب‌های اجتماعی است.پس مهارت نه گفتن را بیاموزیم و به فرزندان خود آموزش بدهیم.
- خانواده بزرگترین حامی و پشتیبان فرد در برابر مشکلات و مسائل زندگی است. شاید اگر لیلا از همان روزهای نخست اعتیاد کریم خانواده و بزرگترها را در جریان اتفاقات زندگی‌شان می‌گذاشت و به تنهایی بار مشکلات را به دوش نمی‌کشید این سرنوشت تلخ و ناگوار برای هیچ یک از آنها رقم نمی‌خورد.
- ‌ای کاش اسد به جای قتل Murder همسر برادرو فرزندان معصومش، دلسوزانه و مسئولانه در مسیر ترک اعتیاد کریم قدم برمی داشت.
- یادمان باشد هیچ‌کس برای اعتیاد به مواد مخدربرای نخستین باربه مصرف مواد رونیاورده و همه به‌دنبال خیال خام یک بار تجربه و تفریح، آینده و سرنوشت خود و اطرافیان شان را در مسیر تباهی و نابودی قرار داده‌اند.
نویسنده: سروان سمانه مهربانی- کارشناس اداره اجتماعی پلیس Police آگاهی تهران بزرگ
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید. 

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

راز شیطانی مادر عروس، داماد را به دادگاه کشاند!

ارتباط شیطانی زن شوهردار با راننده اتوبوس اتوبوس / هر هفته با فرشاد به مسافرت می رفتم!

وقتی به هوش آمدم فهمید مصطفی از آزار و اذیت شیطانی من فیلم گرفته است / او مدام پیشنهاد شرآور می داد! + گفتگو

بوسه محیط بان بر گونه آهوی اسیر شده / عکس

نجات معجزه آسای 2 کودک از آتش سوزی وحشتناک یک خانه در مشهد

شوهرم می گوید من شرافتم را فروخته ام / مثل شبح پشت سرم ظاهر شد!

این پایتون عظیم در داخل دیوار پنهان شده بود + فیلم

اتفاق عجیب در یک مناظره تلویزیونی + فیلم

اقدام زشت دختر پادشاه عربستان با یک عکاس / او کتک خورد تا پای این دختر را ببوسد!

وقتی فهمیدم شوهرم با دختر همسایه ارتباط شوم دارد نقشه شرم آوری کشیدم / رامین جای خالی شوهرم را پر کرد!

3 سال زندان برای دختر دانشجو به خاطر ارسال 12 پیامک!

​فوری / پزشک تبریزی بخاطر قتل عام مرموز قصاص می شود + عکس

فیلم اعدام در ملاء عام 2 برادر در گچساران + فیلم و عکس

خواهر 12 ساله ام عروس شد / او شب اول از ترس با لباس عروس فرار کرد!

خلبان جت دختر ترکیه ای هنگام برخورد با کوه پودر شده است؟! / هنوز هیچ اثری نیست! + عکس

وبگردی