فکر نمی کردم یک آشنایی خیابانی ساده چنین روزگارم را سیاه کند که همه هستی خود را از دست بدهم و برای جلوگیری از آبروریزی، از شدت شرم مجبور به فرار از منزل شوم. البته این کار هم اشتباه بزرگ تری بود که در پی اشتباهات مکرر در زندگی ام، مرتکب شدم اما خوشحالم قبل از آن که در چنگ باندهای فساد و خلافکار گرفتار شوم، توسط مأموران انتظامی دستگیر شدم و...

دختر 21ساله به نام ناهید که با ظاهری آراسته و آرام روی صندلی نشسته و منتظر حضور پدر و مادرش در کلانتری بود، در حالی که عنوان می کرد، نمی دانم در این شرایط روسیاهی چگونه با پدر و مادرم رو به رو شوم، به تشریح چگونگی آشنایی خود با مردی متأهل پرداخت و به مشاور کلانتری  گفت: 2سال قبل وقتی در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم، با نگاه های محبت آمیز مرد 32ساله ای برخورد کردم که هر روز در مسیر مدرسه او را می دیدم. نگاه ها و شخصیت به ظاهر آرام و مودب او توجه مرا به خود جلب کرد و همین موضوع منجر به یک آشنایی خیابانی شد. اگرچه خانواده من از وضعیت مالی مناسبی برخوردار بودند، اما من همواره احساس تنهایی می کردم، چرا که دیگر خواهران و برادرانم ازدواج کرده بودند و من با پدر و مادر پیرم زندگی می کردم. آن ها به خاطر اعتمادی که به من داشتند هیچ گاه رفت و آمدهایم را کنترل نمی کردند و تنها لوازمی را که نیاز داشتم، در اختیارم قرار می دادند و ...

در ابتدای آشنایی، علاقه ای به ایرج نداشتم و او در ارتباطات خیابانی خود فقط مرا به ادامه تحصیل و توجه به درس هایم تشویق می کرد. اما آرام آرام احساس کردم به او علاقه مند شدم و این علاقه روز به روز شدت می گرفت به طوری که دیگر هر روز او را می دیدم و زمانی که همسر و فرزندش در منزل حضور نداشتند، به خانه او رفت و آمد می کردم تا این که مدتی بعد او با بیان این جمله که «تو کمی چاق هستی و باید خود را مداوا کنی!» ماده سفیدرنگی را به عنوان دارو در اختیارم گذاشت تا آن را مصرف کنم. او سپس شیوه مصرف آن را هم به من آموخت. من هم که از چاقی خود معذب بودم، استفاده از آن دارو را ادامه دادم تا این که مدتی بعد متوجه شدم در دام موادمخدر صنعتی گرفتار آمده ام. همین موضوع موجب وابستگی بیشتر من به ایرج شد، چرا که باید برای تهیه آن دارو حتما نزد او می رفتم. دیگر ارتباط پنهانی ما با یکدیگر خیلی عادی شده بود و او به خاطر ماجرای اعتیاد در هر زمانی که دوست داشت از من سوءاستفاده می کرد. من هم به خاطر ترس از لو رفتن اعتیادم مجبور بودم به خواسته های او تن بدهم تا این که حدود 3ماه قبل متوجه شدم باردار هستم. دیگر از شدت شرم و آبروریزی نمی دانستم چه تصمیمی بگیرم. هیچ راهی به جز فرار Escape از منزل به خاطرم نرسید، از سوی دیگر هم ایرج پس از فهمیدن ماجرا، خود را از من پنهان می کرد. این بود که به ناچار مقداری پول از خانه برداشتم و آواره خیابان ها شدم تا این که مورد ظن مأموران انتظامی قرار گرفتم و آن ها مرا به کلانتری هدایت کردند و حالا منتظر حضور پدر و مادرم هستم. شایان ذکر است، به دستور سرگرد جمشید مقدم فر(رئیس کلانتری آبکوه) دختر جوان با ارائه راهکارهای قانونی به مراجع قضایی معرفی شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

فوری / حمله به کاخ ریاست جمهوری در خیابان پاستور تهران

دختر صدام تحت تعقیب قرار گرفت + عکس

تجاوز مجید و دو دوستش به زن جوان در کارخانه / 4 صبح مرا در پردیس رها کردندو ..! + عکس

از پسری کوچکتر از خودم باردار شدم و حالا ..!

دانشگاهی که در آزار شیطانی دانشجویان دختر کارشناسی کثیف ترین شناخته شد!

راننده شیطان صفت پراید زن و دختر جوان آبادانی را در خیابان آزار و اذیت کرد!

تنها یک سال زندان برای پدر بی رحم تهرانی که پسر 3 ماهه اش را کشت! + عکس

3 دختر خراسانی پس از مرگ پای سفره عقد نشستند!

بهاره و ندا عکس خودکشی شان را منتشر کردند و ..!

این زن گدا روزانه 4 میلیون تومان در تهران در آمد دارد! + عکس

دروغ عجیب برای سرکیسه کردن مردم با محبت

اعتراف قاتل شیطان صفت به قتل سریالی 2 ایرانی در کانادا + عکس

دفاع قاطع رئیس کل دادگستری‌از اجرای حکم قطع دست یک غارتگر + جزئیات پرونده

شکایت زن صیغه ای پس از مرگ مرموز شوهر ثروتمند / 18 ساله بودم که در تهران صیغه شدم و ..!

قصه ٦٠ روز اسارت «امیرحسین» و «محمدامین» که قاچاقی به ترکیه رفته بودند + عکس

حمله به فیضیه قم / آرامش قبل از طوفان + فیلم

عکاسان آزاده نامداری روی استیج بردند! + عکس

پسری که بین 4 هزار دختر، زیباترین دختر قزاقستان شد! +عکس

سرنوشت سیاه ملیحه و مادرش که هر دو مطلقه بودند؟

فوری / پسر شیخ آبادانی حمام خون به راه انداخت/یک فیلم مجازی فاجعه بار شد! + عکس

درگذشت ناگهانی بازیگر جوان ایرانی در ۲۰ سالگی +عکس

انتقاد تند و تیز بهمن فرمان‌‌آرا از بی‌بی‌سی فارسی و من وتو / برای این مردم چه‌کردید؟