نسرین با فرشید فرار کرد اما..! مادر بی نوایم قربانی عشق کور من شد
رکنا: چقدر زود روزهای عاشقی به پایان رسید، روزهایی که گمان می کردم خوشبخت ترین انسان روی زمین هستم. آن روزها جز حرف های عاشقانه فرشید چیزی نمی شنیدم و جز او کسی را نمی دیدم. این علاقه تا آن جا کشید که به همه چیز پشت پا زدم و تصمیم به فرار با او گرفتم تا با یکدیگر ازدواج کنیم، به طوری که با این تصمیم اشتباه قاتل مادرم نام گرفتم اما روزگار بر وفق مرادم نچرخید و ناگهان خیلی زود دیر شد!...
زن جوان به نام نسرین که مدعی بود دیگر بی کس و بی پناه شده است، در حالی که کبودی ها و زخم های سر و صورتش را به مشاور اجتماعی کلانتری نشان می داد، داستان عشق نافرجام خود را به گذشته ای نه چندان دور گره زد و گفت: نوجوانی بیش نبودم که عاشق پسر همسایه شدم. او هر روز سر کوچه محل زندگی مان منتظرم می ماند تا من از مدرسه به منزل باز گردم. جملات عاشقانه اولین نامه فرشید را هیچ گاه از یاد نمی برم که نوشته بود وقتی تو را می بینم، حالم چو خفاشی می شود که غفلتا نور درخشانی بر چشم هایش تابیده باشد، معلوم است که بیچاره چه حالی دارد و ...نامه نگاری ها و ارتباط ما هر روز نزدیک تر می شد که فرشید به خواستگاری ام آمد اما خانواده ام به شدت مخالفت کردند چرا که پدرم معتقد بود او جوانی بدرفتار، بی بند و بار و کینه جو است.
این در حالی بود که من دلباخته فرشید شده بودم و جز ازدواج با او، به هیچ چیزی نمی اندیشیدم. زخم اختلافات قدیمی خانواده ها نیز با همین بهانه سر باز کرده بود که به پیشنهاد فرشید تصمیم به فرار Escape گرفتیم تا شاید خانواده هایمان در تنگنا قرار گیرند و با ازدواج ما موافقت کنند.
آن روزها در یکی از شهرهای شرقی کشور زندگی می کردیم که فرشید خانه ای اجاره کرد و با عقد موقت مشغول کار و زندگی شدیم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که دلتنگ مادرم شدم و پشیمانی سراسر وجودم را فرا گرفت. از فرشید خواستم به شهرمان بازگردیم و با رضایت خانواده ها، زندگی مان را ادامه بدهیم، اما اصرارهایم در حالی بی فایده بود که دیگر از آن همه عشق و علاقه خبری نبود.
رفتارهای فرشید به کلی تغییرکرده و با هر بهانه ای مرا به باد کتک می گرفت. در همین روزها بود که پنهانی با مادرم تماس گرفتم و گریه کنان خواستم چند روزی به نزد من بیاید. مادرم می گفت پدرت تو را عاق کرده و عنوان می کند هیچ گاه چنین دختری در زندگی نداشته است! بالاخره مادرم طاقت نیاورد و به شهرما سفر کرد، اما چند روز بعد وقتی سوار خودرویی شدیم که رانندگی آن را فرشید به عهده داشت تا مادرم را به پایانه مسافربری برسانیم، ناگهان به خاطر بی احتیاطی فرشید تصادف Crash کردیم و مادرم در دم جان سپرد. از آن روز به بعد خانواده ام که مرا قاتل The Murderer مادرم می دانستند از من رویگردان شده اند، درحالی که فرشید هم به یک بیمار روانی تبدیل شده و به شدت کتکم می زند، دیگر نه امنیتی دارم و نه پناهگاهی! کاش...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
تجاوز به شیدای 18 ساله در گاوداری! / نوید به التماس هایم توجه نکرد
زیبایی شهناز و خبیثی زن مطلقه زندگی ام را نابود کرد!
هنوز عروسی نکرده بودیم که سعید مرا در حمام زندانی کرد و ..!
فرشید حتی پس از شلاق خوردن هم دست از زنم برنداشت! / از ساغر در صحنه وحشتناک فیلم گرفته بود! + گفتگو
سرنوشت شوم زن یک مرد زندانی! / او به دنبال اعتراف شیطانی من است و ..!
لبخند عجیب یک مومیایی پس از مرگ + تصاویر
6 منطقه اولویت دار زلزله خیز در کشور / تهران در اولویت اول
دردسرهای اخراج سریالی مردبدشانس / سودابه دیگر مرا نمی خواهد!
گفت من فقط به درد دوستی می خورم و اگر علاقه در میان است ارتباطمان قطع! / او رفت و من ماندم و رسوایی!
اعتراف فرهاد رییس باند راکی به 2 قتل / نوچه ام را خیلی راحت کشتم و ..!
شوهرم را تعقیب کردم و درخانه خانم حسابدار شرکت در وضعیت بدی مچ اش را گرفتم و ..!
تجاوز به فاطمه 17 ساله در کارگاه قنادی / وقتی کارم تموم شد عماد مرا نگه داشت و ...!
این جوان شیطان صفت را می شناسید؟/او دانش آموز پسر را به جنگل لویزان برد و ..!+عکس بدون پوشش
زهره زن مطلقه بود با من ازدواج کرد/او رفتارهای کثیفی داشت تا اینکه..!
کیوان 19 ساله عاشق زن شوهردار شد! / فرزانه 35 ساله در کوچه خلوت غافلگیر شد و ..! + عکس
اقدام شیطانی پسردایی عروس / تازه داماد در پارک یافت آباد سر قرار رفت و ..!
شوهرم فهمید بچه از او نیست و ..! +
خفاش یعنی این
چشمت کور