روابط من و بهاره در فضای‌ مجازی به یک احساس آتشین تبدیل شد. به خواستگاری‌اش رفتم و ازدواج کردیم. من کس و کاری نداشتم‌. پدرم بیمار است و برادرم و خواهرم نیز سر خانه و زندگی خودشان هستند و دخالتی نکردند.

ریش و قیچی دست مادرم بود. او هم ذوق و شوق داشت هرچه زودتر مرا در رخت دامادی ببیند.

مراسم خواستگاری و عقد‌کنان برگزار شد و ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. همسرم روز خواستگاری گفت حرفی ندارد‌ و هرچه پدر و مادرش بگویند اما نمی‌دانستم که او برای یک عمر زندگی‌مان هم حرفی از خودش ندارد.

از همان روز اول، دخالت‌های مادر و خواهرش شروع شد. آن‌ها اجازه نمی‌دادند آب خوش از گلویمان پایین برود. حتی برایم تکلیف تعیین کردند که پسرخاله‌ام باید برود و خواهر زنم را بگیرد.

چند میهمانی Party خانوادگی هم به همین منظور برگزار کردند اما تیرشان به سنگ خورد. متأسفانه همسرم پا جای پای مادرش گذاشته است و با ناسزا و الفاظ رکیک، عذابم می‌دهد.

من هیچ اختیاری در زندگی خودم ندارم. بدون‌توجه به میزان درآمدم، فقط دنبال خوش‌گذرانی و ول‌خرجی هستند. مادر همسرم از من خواست مرخصی بگیرم و به مسافرت برویم. راستش، دستم خالی بود و مرخصی هم نداشتم.

او همسرم را، بدون اجازۀ من، دو هفته به سفر برد. وقتی هم دراین‌باره توضیح خواستم، هرچه از دهانشان درآمد نثارم کردند. من بچه می‌خواهم و مادرزنم می‌گوید تا هفت یا هشت سال دیگر حق نداریم بچه‌دار شویم. نمی‌خواهم این زندگی را. خیلی خسته و کلافه شده‌ام.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

متین نیشابوری

اخبار اختصاصی رکنا را از دست ندهید:

فیلم گفتگو با 2 دزد خشن در تهران / راز خانه مجردی پنهان ماند و ... + عکس

درخواست عجیب خانواده 16 آتش نشان شهید پلاسکو / 7 ماه گذشت اما...

عکس شیطان پارس آباد در سلول زندان / 22 محافظ او را تحت نظر دارند

تازه عروس بودم وقتی سرکار می رفتم، کامیار دختر همسایه را به خانه می برد و ... + عکس

گره 12ساله در پرونده کشته شدن نوعروس در شهر ری

فوری / قتل هولناک دختر 11 ساله اهوازی در مراسم بدرقه حجاج

گفتگو با 2 خوشگذران که به طلافروشی حمله کردند و ... + عکس

نقشه کثیف پسر خواستگار برای دختر جوان و خانواده اش در آبادان

شستشوی لانه مرغ جان مرد 48 ساله را گرفت