12 نیمه شب زن جوان به ما پناه آورد ولی او را به دامداری بردیم و ... + فیلم گفتگو با 2 جوان شیطان صفت و عکس
حجم ویدیو: 165.69M | مدت زمان ویدیو: 00:21:33

به گزارش اختصاصی رکنا، شامگاه آخرین روزهای فروردین ماه امسال زن جوان پس از خارج شدن از محل کارش در میدان آزادی Freedom در انتظار تاکسی بود تا به خانه اش در شهریار برود.

لحظاتی نگذشته بود که خودروی پراید سفید رنگی در برابر زن جوان توقف کرد و منیژه با دیدن یک مسافر مرد در کنار راننده به آنها اعتماد کرد و سوار بر خودرو مرد جوان شد.

ابتدا همه چیز عادی به نظر می رسید و مرد شیک پوشی که مسافر صندلی جلو پراید بود در میان راه پیاده شد اما ناگهان راننده جوان مسیرش را تغییر داد و منیژه که با دیدن این صحنه شوکه شده بود ابتدا درباره تغییر مسیر مرد جوان سوال کرد ولی مرد جوان گویا حرف های زن جوان را نمی شنید و به مسیرش ادامه می داد تا اینکه منیژه شروع به جیغ و فریاد کرد.

خودرو به مسیر خاکی رفت و زن جوان که پی برده بود این مرد چه نیت شومی در ذهن دارد شروع به التماس کرد و از مرد جوان می خواست همه طلاها و پول هایش را بگیرد و رهایش کند اما مرد جوان با تهدید و کتک کاری نقشه شومش را به اجرا در آورد وسپس وسایل با ارزش منیژه را برداشت و اجازه داد تا زن جوان پا به فرار Escape بگذارد.

منیژه که دوان دوان خود را به سمت مسیر اصلی رسانده بود از خودروهای عبوری درخواست کمک کرد.

چند خودرو از کنار منیژه عبور کردند تا اینکه خودروی پژو پرشیا سفید رنگی که دو پسر جوان سوار بر آن بودند با دیدن حال و روز منیژه در کنار جاده توقف کردند.

زن جوان اشک می ریخت و از دو پسر جوان درخواست کرد تا او را نزد پلیس Police برسانند.

خودرو به سمت تهران در حال حرکت بود که ناگهان پسر جوانی به نام کامران از دوستش نام امیر که پشت فرمان بود خواست تا به سمت دامداری حرکت کند.

منیژه که زمان کوتاهی در خودروی پژو احساس امنیت کرده بود دوباره شروع به التماس و گریه کرد و از 2 جوان می خواست که او را در کنار جاده رها کنند اما این 2 جوان نیز همان نقشه شوم راننده پراید را در ذهن داشتند.

خودروی پژو پرشیا وارد دامداری امیر که پشت فرمان نشسته بود شد و کامران و امیر در حالیکه منیژه در برابر آنها مقاومت و التماس می کرد نقشه سیاه را به اجرا رساندند.

سپس کامران قصد خفه کردن منیژه را داشت که امیر راننده پرشیا به کمک زن جوان رفت و توانست منیژه را از مرگ نجات دهد.

2 جوان پس از اجرای نقشه شوم منیژه را سوار بر خودرویشان کرد و او را تا نزدیکی خانه اش در افسریه رساندند و سپس به سرعت پا به فرار گذاشتند.

با شکایت زن جوان از مردان متجاوز، کارآگاهان در گام نخست به کمک زن جوان موفق به شناسایی دامداری پسر جوان شدند و خیلی زود این جوان که امیر نام دارد در عملیات پلیسی دستگیر شد.

امیر وقتی در برابر زن جوان قرار گرفت در همان ابتدا به اقدام سیاهی که با دوستش انجام داد بود اعتراف کرد و کامران را عامل اصلی این ماجرا معرفی کرد.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که امیر دو سال قبل در یک تصادف Crash مقصر شناخته شده است و سابقه زندان Prison دارد.

تیم جنایی در گام بعدی تجسس ها برای دستگیری کامران دست به کار شدند و با اطلاعاتی که از همدستش به دست آمده بود خیلی زود مخفیگاه وی ردزنی شد و روز 5 خرداد ماه این متهم در یک زمین کشاورزی دستگیر شد.

گفت گو با متهمان

به چه جرمی دستگیر شدی؟

تجاوز.

توضیح بده.

از دامداریمان در حال برگشتن به خانه بودیم که زنی در کنار جاده از ما درخواست کمک کرد، وی در حالی که اشک می ریخت گفت: مرا دزدیده اند و هرچه پول و طلا داشتم را به زور ازم گرفتند.

من و همدستم قبول کردیم که زن جوان را تا خانه شان برسانیم. درحال رانندگی بودم که همدستم از من خواست به دامداری بروم که من قبول نکردم. کامران خودش پشت فرمان نشست و به دامداری رفت من هرچه از کامران خواستم این کار را انجام ندهد گوشش بدهکار نبود و در آخر من و کامران دعوایمان شد. بعد از اینکه کامران کارش را کرد مقداری به زن جوان پول داد و او را تا نزدیک خانه شان رساندیم.

شما زن جوان را آزار ندادی؟

نه، من کمکش کردم حتی با کامران هم دعوام شد از خودش بپرسید.

با کامران چطور آشنا شدی؟

بچه محلمان است.

چند سالته؟

18 سالمه.

درس خواندی؟

بله، دانشجوی کامپیوترهستم.

متهم اصلی پرونده؛ کامران 34 ساله که 2 سابقه کیفری در پرونده اش دارد ادعا می کند ابتدا نیت کمک به زن جوان داشتم اما وسوسه شدم و این اقدام شوم را به اجرا رساندم.

سابقه داری؟

بله، یکبار به خاطر شرکت در نزاع دسته جمعی که منجر به قتل Murder شده بود دستگیر شدم و یکبار هم به خاطر حمل سلاح گرم به زندان رفتم.

قتل؟

پسر عمویم در یک درگیری به قتل رسید و چون من در آن درگیری حضور داشتم نیز دستگیر شدم.

الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

تجاوز و آدم ربایی.

زن جوان را می شناختی؟

نه.

شب حادثه Incident چه اتفاقی افتاد؟

ساعت 12 شب بود که همراه دوستم از دامداری پدرش برمی گشتیم که زن جوان را در کناره جاده دیدیم که درخواست کمک می کرد تا او را به خانه اش برسانیم وقتی توقف کردیم به او گفتم که اگر اینجا بماند کارگران افغانی او را به دام می اندازند و زن جوان از ترس به ما پناه آورد.

به زن جوان پناه دادی؟

ابتدا قصد کمک داشتم و وقتی زن جوان از ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بود حرف زد نمی دانم چه اتفاقی افتاد که تصمیم به اجرای نقشه مرد راننده پراید گرفتم و از همدستم که پشت فرمان نشسته بود خواستم تا به سمت دامداری بازگردد که ابتدا مخالفت کرد اما اصرارهای من باعث شد تا وی تغییر مسیر دهد.

زن جوان به تغییر مسیر شما اعتراض نکرد؟

اشک می ریخت و التماس می کرد که ادعا کردم به او پناه می دهم ولی ابتدا به دامداری برویم تا دست و صورتش را بشوید ولی وقتی به دامداری رسیدیم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و نقشه ام را به اجرا رساندم.

زن جوان به تو پناه آورده بود ولی باز تو همان کار را کردی؟

نمی دانم، وسوسه شده بودم و پس از ماجرا واقعا پشیمان شدم.

نمی دانستی پلیس در تعقیب شما است؟

نه.

از دستگیری همدستت اطلاع داشتی؟

بله، ولی فکر می کردم به خاطر تصادفی که در دو سال قبل مقصر شناخته شده بود دوباره بازداشت شده است.

چطور دستگیر شدی؟

اطراف شهریار یک باغ داریم و سرگرم کار روی زمین کشاورزی بودم که پلیس را بالای سرم خودم دیدم و دستگیر شدم.

حرف آخر؟

پشیمانم وشیطان وسوسه ام کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

با لیلا ارتباط پنهانی داشتم و برای رسیدن به او شوهرش را کشتم! + عکس

شلیک پزشک مسلح به خانم دکتر دراتاق پزشکان بیمارستان + عکس

مزایده لباس های زنانه برای دریافت مهریه دنیای 30 ساله +عکس

توطئه کثیف دختر تتوکار برای 3 جوان / بهنام و دو دوستش به دردسر افتادند و ...+عکس

اعدام جوان شیطان صفت در زندان کرج +عکس

دوست صمیمی یک مرد طبسی او را ته چاه و همسرش را در خانه کشت +عکس

حمله آتشین به مرکز پلیس

زایمان زن جوان در حلقه شیرهای گرسنه

خواب ماندن گورکن جان یک مرد را در اراک نجات داد!

وبگردی