راز کثیف آدمکش 5 میلیارد تومانی تهران+ عکس

به گزارش رکنا، عصر 21 آذر 93 مرد جوانی با پلیس Police تماس گرفت و از ناپدید شدن پدر 68 ساله اش به نام داود خبر داد.
مرد جوان گفت: پدرم دیروز صبح از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت. پدرم به تازگی یک ملک 5 میلیاردی را با یک مرد جوان به نام احمد معامله کرده بود به همین خاطر به احمد مشکوک هستم و گمان می کنم در ناپدید شدن پدرم دست داشته باشد.
به دنبال اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد احمد 40 ساله بازداشت شد. وی در بازجویی ها گفت: مدتی است ملک 5 میلیاردی در سعادت آباد را از داود وکالتی و درعوض فرش ها نفیس خریده ام و قرار است پس از فروش فرش ها پول ملک را به پیرمرد برگردانم. 
دیروز صبح پیرمرد را دیدم و ما با هم درباره ملک صحبت کردیم و او در حوالی میدان ونک از ماشینم پیاده شد و من از او خبری ندارم.
این مرد اما در بازجویی های بعدی حرف های تازه ای مطرح کرد و گفت: پیرمرد در ماشینم بود که نوشیدنی خورد و بیهوش شد. بعد از چند دقیقه متوجه شدم نفس نمی کشد به همین خاطر از ترسم جنازه اش را به باغی در کرج بردم و آتش زدم.
احمد در بخش دیگری از اعتراف هایش حرف های دیگری مطرح کرد. وی گفت: پیرمرد سوار ماشینم بود که به خاطر سرعت زیاد با جدول برخورد کردم. سر داود به شدت به شیشه ماشین برخورد کرد و جان سپرد.
به دنبال اعتراف های احمد پلیس به باغی که وی آدرس آن را داده بود رفتند و با جنازه سوخته داود روبه رو شدند. 
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی علت مرگ را خفگی اعلام کرد و احمد لب به بیان حقیقت گشود و به کشتن Killing پیرمرد اعتراف کرد.
وی روز شنبه- 10 اردیبهشت ماه امسال- در حالی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge اصغرعبداللهی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد که فرزندان قربانی برای او حکم قصاص خواستند.
پسر داود گفت: ملک هزار و 200 متری پدرم در سعادت آباد روی یک تپه قرار داشت و موقعیت ساخت و ساز برایش فراهم نبود. به همین خاطر پدرم برای فروش آن مشتری پیدا نکرده بود تا اینکه گفت احمد قول داده ملک را در قبال فرش های نفیس به قیمت 5 میلیارد تومان معاوضه کند. احمد پدرم را به خاطر اینکه پول ملک را به او ندهد کشته است. به همین خاطر برایش تقاضای قصاص دارم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: سالها بود که در کار ساخت و ساز ساختمانی فعالیت داشتم و با یک گروه که ملک های گران قیمت را در قبال اجناس نفیس مانند فرش معاوضه می کردند آشنا شده بودم. من ملک پیرمرد را وکالتی از او خریدم و در عوض یک چک ضمانت 5 میلیاردی به او دادم. قرار شد بعد از معاوضه ملک ، فرش های نفیس را بفروشم و پول ملک را به پیرمرد بپردازم اما وقتی یک کارشناس را برای ساخت و ساز ملک به آنجا بردم گفت ملک میلیاردی روی تپه قرار گرفته و موقعیت ساخت وساز ندارد. از شنیدن این موضوع شوکه شده بودم به همین خاطر با پیرمرد تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم. پیرمرد وقتی شنید از معامله منصرف شده ام عصبانی شد و دیدنم آمد و از شدت عصبانیت به صورتم مشت زد. من هم با دستم گردن او را گرفتم. اما پیرمرد دست و پا می زد و میخواست با من درگیر شود. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم فرمان ماشین را رها کردم و با دو دستم گردن پیرمرد را گرفتم که بی حال شد. همان موقع کنترل ماشین از دستم رها شد و ماشین با جدول کنار خیابان برخورد کرد. من از ماشین پیاده شده بودم که دیدم پیرمرد شربتی را که همراه داشت نوشید و حالش بد شد. او دیگر نفس نمی کشید که از ترسم جنازه اش را به باغی در کرج که پاتوق معتادان بود بردم و به استخر آب انداختم اما من آن را به اتش نکشیدم و نمی دانم چه کسی جسد را آتش زده است.
بنا به این گزارش، با پایان دفاعیات این متهم هیات قضایی وارد شور شد و احمد را به قصاص محکوم کرد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی